
به گزارش سراج24؛ زهره سعیدی: طبق معمول پشت چراغ قرمز به فکر فرو رفتهام. صدای تقههای به شیشه نظرم را جلب میکند ، تا بخواهم برگردم کف و مایع شوینده جلوی دیدم را میگیرد و بعد یک دست کوچک که مشغول به تمیز کردن شیشه شد. شیشه را پایین میکشم و آرام میگویم «دستت درد نکنه اما شیشهها تمیز هستن، زحمت نکش، الان چراغ سبز میشه»! انگار صدایم را نمیشنود چون به کارش ادامه میدهد. اینبار با صدای بلندتری میگویم: «ببین پول خرد ندارم که بهت بدم». مکث میکند، دیگر دست به کار نمیشود و آرام راهش را میکشد و میرود...» چراغ سبز شده اما من هنوز مسیر رفتنش را دنبال میکنم.
گاهی دیدن درد این بچه ها از پشت شیشه های ماشین برایم تحمل نکردنی می شود، نمیدانم به آنها پول بدهم یا نه، آیا پول من دردی از آنها دوا میکند یا اگر ندهم دلشان می شکند؟! اگر پول بدهم دفعه بعد باز هم اینجا هستند و دو مرتبه روز از نو و روزی از نو ، اما مگر وجدان ناآرامم میگذارد که از کنارشان بی تفاوت رد شوم.
بیست و دوم خرداد، روز جهانی کودک کار فرا رسیده است. کودک کار طبق تعریف جهانی فردی است که در سن پایین به فعالیت اقتصادی می پردازد که مانع از تحصیل، آموزش و برخورداری او از امکانات رشد فردی و اجتماعی اش میشود اما در عین حال محرومیت ها و آسیبهای زیادی نیز این کار برایش دارد.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سراسر دنیا 215 میلیون کودک کار شناسایی شده که خیلی از آنها تمام وقت به کار مشغول هستند و درس نمیخوانند، اغلب تغذیه ضعیف و نامناسب دارند و در محیط های خطرناک و کار اجباری هستند یا درگیر بردگی و قاچاق مواد مخدر و فحشا می شوند.
کودکان کار در یک تعریف دو نوع هستند؛ یک دسته کودکان کار عام که در روستاها به دلیل فقر پدر و مادر مشغول به کارهایی مثل فرش بافی، جاجیم و نمدبافی و ... می شوند و دسته دوم کودکانی هستند که در خیابان ها مشغول به دستفروشی یا زباله گردی اند. بخشی از این کودکان ایرانی اند و دیگران افغانی، پاکستانی و حتی بنگلادشی هستند.
*ویژگی های رفتاری و شخصیتی کودکان خیابان
«دکتر امان الله قرایی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی» درباره خصوصیات این کودکان توضیح می دهد: «عموما این کودکان کار خیابانی ارتباط نزدیکی با هم دارند، صمیمی هستند و یک اتحاد تشکیل میدهند، خوداتکا و مستقل اند و از هم حمایت میکنند. اینها برای اینکه بتوانند پول در بیاورند کارهایی میکنند که مردم را به ترحم وا دارند از صحبت کردن با مردم تا داستان سرایی، شعر خواندن و رقصیدن.
از سوی دیگر این بچه ها حس بیگانه بودن و ترد شدن از اجتماع را هم تجربه کرده اند، یعنی می دانند که جامعه به واقع به آنها توجهی ندارد، به خاطر همین حس حقارت و خصومت نسبت به دیگران دارند و حتی در جاهایی ممکن است آسیب هایی نیز به خود یا مردم وارد کنند.»
خانمی تعریف می کرد که پشت چهارراه وقتی به کودک کاری نتوانسته کمکی کند چون پولی نداشته، یکی از این بچه ها با سنگ به شیشه ماشینش کوبیده و فرار کرده است. این از همان دست حس حقارت ها و خصومت هایی است که گاه گریبان این بچه ها را میگیرد و باعث آسیب رساندشان به دیگران میشود.
براساس یک تقسیم بندی دیگر، بخشی از کودکان کار به لحاظ سرپرستی، بدسرپرست هستند یعنی اینها پدر و مادر دارند اما فقیرند و نمیتوانند خرجشان را بدهند. یک بخش دیگر تک سرپرستند یعنی یا پدر یا مادرشان فوت کرده یا طلاق گرفته و رهایشان کرده است ، به همین خاطر مجبور به کار هستند. یک بخش دیگر هم بی سرپرست ها هستند که تحت سرپرستی سرکرده هایی قرار میگیرند و از بچه ها کار میکشند. در نهایت بخشی از این بچه ها شب ها در منازلشان میخوابند اما بخشی دیگر به همراه پدر و مادر یا حتی بی سرپرست در خیابان ها رها هستند چرا که هویتی ندارند. در بین این بچه ها عموما دخترها بیشتر آسیب می بینند چرا که ممکن است مورد سوءاستفاده هم قرار بگیرند.
دکتر قرایی تأکید میکند: « این بچهها قربانیان شرایط اجتماعی، اقتصادی، شکاف طبقاتی، فقر، بی سوادی، نابسامانی در خانواده و طلاق، حاشیه نشینی و بیکاری هستند. عموما هویت و کارت شناسایی ندارند البته چند سال پیش قرار بود برایشان کارت شناسایی صادر شود اما هنوز صورت نگرفته ، حتی تحت پوشش هیچ بیمه و درمانی هم نیستند. حال شما تصور کنید که اگر رفتار مردم هم با آنها بد و توهین آمیز باشد چه به سر این بچه ها می آید؟!
«دکتر امان الله قرایی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی»
مردم ما مردمی دل رحم و مهربان هستند اما به هرحال این دلرحمی باید در مسیر درست هدایت شود. هر کدام از ما به همراه دولت مسئول و مقصر این شرایط هستیم، اگر بتوانیم در مسیر درست کمک هایمان را انجام دهیم، تأمین اجتماعی، سازمان بهزیستی ، شهرداری ها ، فرمانداری ها، هلال احمر، صدا و سیما ، آموزش و پرورش و ... هر کدام وظیفه خود را در قبال این بچه ها رعایت کنند، دیگر شاهد بچه ایی پشت چراغ قرمز و چهارراه ها، فروشنده فال و گل و ... نخواهیم بود.
*آیا باید به کودکان خیابان کمک مالی کرد؟
کودکان کار به لحاظ آسیب شناسی اجتماعی جزو آسیب های جامعه محسوب میشوند و حضورشان در خیابان ها و مشاغل مختلف عواطف و روحیه شهروندان به خصوص کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار میدهد. بخشی از این کودکان به طور روزمُزد در باندهای تکدی گری مشغول هستند و درآمدشان را به سردسته های خود میدهند و روزانه اندازه یک ساندویچ از آنها مزد میگیرند.
گروه دیگر زبالهگردها هستند که به خاطر غذا در سطل ها خم نمی شوند بلکه پسماندهای زباله را جدا می کنند و به سرگروه هایشان می دهند. گروه دیگر هم دستفروش های سر چهارراه ها و خیابان ها هستند که فال ، چسب، دعا، گل یا هر چیز دیگری می فروشند اینها عموما دارای پدر و مادرهای معتاد یا فاقد پدر و مادرند هر چند درآمدشان از چند کارمند هم گاهی بیشتر میشود. اما آیا باید به این بچه ها به لحاظ مالی کمک کرد؟از آنها وسیله ای خرید؟ یا با هر وسیله ای دلشان را بدست آورد؟
دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی
«دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی» در این باره به فارس میگوید: «مردم نباید به کودکان دستفروش کمک کنند چرا که کمک مستقیم به این بچه ها باعث توسعه و گسترش تکدیگری در جامعه می شود و دلسوزی مردم هم هیچ نفعی برایشان ندارد چرا که این پول ها دست خود بچه ها نمی ماند.مردم می توانند از طریق سازمان های شناخته شده خیریه حال چه دولتی و چه غیردولتی به ساماندهی این کودکان کمک کنند این یک راه موثر و مفید است به جای اینکه مستقیم به آنها پول بدهید ، چون این پول ها یا خرج مواد مخدر والدین می شود یا به سرگروه ها همانطور که گفتم ، می رسد. هر یک از این کودکان بعلاوه ده ـ پانزده نفر دیگر دارای یک سرگروه هستند که پول هایشان را می گیرد. بنابراین نباید به خاطر احساسات و جلب ترحمی که جذب می کنند، به این بچه ها کمک مالی کرد، بهترین راه این است که با محبت به آنها نگاه کرده و بگوییم که نمی توانیم کمکی بکنیم اما از جای دیگری اگر دستمان می رسد به ساماندهی آنها کمک کنیم».
«پریسا پویان»، مدیر موسسه یاریگران کودکان کار نیز درباره نحوه مواجهه و رفتار با کودکان کار می گوید: «نخستین نکته ای که مردم باید بدانند این است که بچه ها نگاه ترحم آمیز را خوب می فهمند، مخصوصا این بچه ها که دیگر کارشان این است، بهتر است مردم به آنها ترحم نکنند چرا که به لحاظ روانی آنها را ناراحت میکند و از سوی دیگر نسبت به آنها خشونت هم به خرج ندهند، پس این ترحم و خشونت دو طیفی است که مردم بهتر است نسبت به آن مراقبت کنند.
در نهایت هم معتقدم که بهتر است به این بچه ها چیزی داده نشود، هرچند درباره اینکه از آنها خریدی صورت بگیرد یا خیر،نظری ندارم و معتقدم که اگر وسیله مورد نیازتان را داشته باشند، از آنها تهیه کنید وگرنه کمک دیگری بهتر است نداشته باشید چرا که حس ترحم یا خشونت برای آنها از هر چیزی بدتر است.»
طبق آمار اخیر مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور؛ بالغ بر ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان در کشور اتباع هستند. «محمود علیگو» تأکید می کند:« هر یک ریالی که مردم به کودکان کار بدهند، منجر به فرو رفتن این کودکان در سطح آسفالت خیابان ها و سلب امکان توانمندسازی آنها خواهد شد. بنابراین این مدل خوبی برای کمک به کودکان کار نیست».
در موضوعات کودکان کار و زباله گردی سه دستگاه مسئول هستند. شهرداری ها، وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی و سازمان بهزیستی کشور. ابهری تأکید میکند که سازمان های خیریه دولتی و خصوصی زیادی در کشور داریم که کارشان ساماندهی کودکان خیابانی و کار است اولا کودک کار واقعی را هیچکس نمیبیند چرا که در کارگاه های زیرزمینی شیشه سازی، صابون و آجر پزی روزانه پانزده تا بیست ساعت مشغول به کار هستند، از کودکی به پیری می رسند و نوجوانی و جوانی خود را نمیبینند. این بچه ها عموما دچار بیماری های ریوی، استخوانی، گوارشی و پوستی می شوند و مردم دلسوز می توانند از کانال نهادهای خصوصی و دولتی این بچه ها را پیدا و در سامان دهی آنها کمک کنند.
در نهایت از مردم خواسته می شود که به جای کمک به کودکان کار به طور مستقیم، از طریق خیریه ها، NGOها و سازمان های مختلف مرتبط حمایت هایشان را به آنها برسانند. شاید با یک کمک کوچک نقدی بخشی از نیازهای روزانه آنها رفع شود که این هم با توجه به توضیحاتی که کارشناسان دادند، به دست خود بچه ها نمی رسد اما کمک از طریق نهادهای مطمئن باعث می شود که بچه ها بتوانند توانمند شده و دست از تکدی گری و کارهای کاذب بردارند و نتایج بهتری برایشان رقم بخورد.