
به گزارش سراج24؛ سیده فاطمه موسوی: اوکراین در گذشته بخشی از خاک روسیه محسوب میشد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از روسیه جدا شد. نام اوکراین به معنای کنار افتاده، از این باب بر آن نهاده شد. در دوره روسیه تزاری شهر کییف پایتخت روسیه بود که به دلیل سوابق حملات وحشیانه و پیدرپی ساکنین اروپا به این کشور پهناور، که به عبارتی قلب جهان محسوب میشود، پایتخت از کییف به موسکو انتقال می یابد. گسترش نرم ناتو از اروپا به سمت آسیا، که بر خلاف تعهدات بین المللی است، میتوان در امتداد این وقایع تاریخی تفسیر نمود و در همین راستا اقدام موسکو را به نوعی دفاع از موجودیت خود قلمدادکرد.
وقتی ایالات متحده آمریکا کیلومترها دورتر از خاک سرزمینیاش، در بغداد، فرمانده سپاه ایران را هدف موشک قرار می دهد و اعلام میکند که این اقدام پیشگیرانه در جهت حفظ منافع آمریکا صورت پذیرفته، بسیاری صاحب نظران احتمال وقوع جنگ جهانی را میدادند. از این رو آمریکا پیام هایی را باواسطه یا بیواسطه به سمت جمهوری اسلامی ایران گسیل می دارد که مانع از اقدام متقابل شود. اما ایران چشم شیطان را در بغداد هدف موشک های نقطه زن خود قرار میدهد تا بابی را بگشاید برای پایان دادن به امپراطوری شیطان بزرگ در منطقه. چیزی که تا پیش از آن حتی متصور هم نبود.
با این تفاسیر پس اکنون باید به روسیه حق بدهیم که با اقدامات پیشگیرانه در اوکراین از منافع ملی خود دفاع کند. اروپا و آمریکا پایگاه اعتمادی خود را در جهان از دست داده اند و به هیچ قرارداد و تعهدی پایبند نیستند و بارها با اقدامات تحریک آمیز قصد پلید خود را از جنگ افروزی در منطقه اثبات کرده اند. از تحریکات آمریکا در تایوان علیه چین تا تحرکات اسرائیل در جمهوری آذربایجان و خلیج فارس علیه ایران، مواردی که احتمال بروز جنگ را افزایش میدادند. بالاخره در جایی باید کسی باشد که به غربی ها بفهماند نمی توانند در نقطه امن کانونی خود بنشینند و افکار پلید خود را درباره کشورهای دیگر عملی کنند.
نهایت اقدام غرب در برابر روسیه تحریم است. این حربه هم با اتحاد اقتصادی میان کشورهای منطقه عملا غیرفعال خواهد شد. اما درصورت شکست روسیه در جنگ اوکراین، جان تازهای به جسم بیرمق امپراطوری شیطان وارد خواهد شد. همانگونه که غرب با رسانه به حمایت اوکراین برخاسته، لازم است ما نیز با ابزار رسانه مقابله به مثل کنیم. طولانی شدن جنگ به نفع روسیه و منطقه نیست.
برخی گمان می کنند روسیه قصد کشورگشایی و تجدید امپراطوری روسیه را دارد یا برای دسترسی امن به آب های گرم آزاد چشم طمع به اوکراین دوخته است و چنانچه پیروزی حاصل کند هدف بعدی او ایران است تا بتواند به خلیج فارس دست پیدا کند. اما وقتی به گذشته رجوع می کنیم در زمان دولت های بی طرف در اوکراین پیش از انقلاب های رنگی آمریکا در این کشور، شرایط به طریق اولی فراهم بود برای این قبیل ماجراجویی ها.
یا وقتی اختلافات اخیر جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را بررسی میکنیم شاهد اختلال عارضی از سوی جمهوری آذربایجان بر خط ترانزیت جمهوری اسلامی ایران به سمت اروپا بودیم. این امر احتمال بروز جنگ از سوی ایران را بالا برده بود. درواقع این عکس العمل روسیه یک اقدام کاملا طبیعی و قابل پیش بینی بوده است چراکه هدف آن باز کردن شریانهای اقتصادی برای این کشور است. مسئله ای که به راحتی توسط کشورهای رقیب مورد سوء استفاده قرار می گیرد، همچنین است اقدامات مشابه دیگری بر علیه چین، که همگی با هدف فلج کردن اقتصاد ایران و چین و روسیه انجام میگرفته اند.
درحالیکه نه کلیسای ارتودوکس روسیه ، نه سابقه تاریخی چین و نه مذهب تشیع در ایران، هیچیک جنگ طلب نبوده و نیستند، درست عکس کلیسای کاتولیک و پروتستان در اروپا و آمریکا که همواره، از جنگهای صلیبی در گذشته تا جنگ های جهانی و نیابتی و غیر نیابتی در عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و ... در شیپور جنگ می دمید.
اوکراین پس از انقلاب های رنگین از سوی آمریکا و مهاجرت یهودیان به این کشور، آرام آرام می رفت که تبدیل شود به کشوری با دولت رسما یهودی و با تفکرات نازیسم. این مسئله منحصر به رئیس جمهور این کشور نمیشود بلکه تقریبا تمام ارگانهای دولتی در اوکراین توسط کارمندان یهودی الاصل اداره می شود. درواقع ترس اروپا از پیوستن اوکراین به ناتو و تعلل در این اقدام را می شود به سابقه تاریخی اکثریت مسیحی اروپا در نسبت با یهودیان اقلیت مرتبط دانست. عاملی که سبب شد تا برای راندن این قوم خود استثناپندار با تفکرات نژادپرستانه افراطی و خشونت طلب از مرزهای اروپا و هدایت آن ها به سوی فلسطین دست به کارشوند. درواقع اگر اشغال فلسطین دفعتاً و سخت اتفاق افتاد اشغال اوکراین توسط صهیونیستها کاملا نرم و تدریجی صورت پذیرفت.
در این میان آنچه منجر به تضعیف اوکراین شد خلع سلاح هسته ای و موشکی سومین قدرت اتمی جهان بود. چیزی که طمع انقلاب های رنگی و سپس یورش خارجی را تقویت می کند. وقتی سفیر اوکراین خطاب به ایران متذکر این امر می شود به نظر میرسد بهتر است تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات وین تجدید نظر کنند. این برهه را شاید مناسب ترین زمان دانست برای ایران تا گام های بلندی در این مسیر بردارد چراکه اکنون بیش از هر زمان دیگری جامعه جهانی پذیرش آن را دارد و این حق را به جمهوری اسلامی ایران می دهد.