اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۴۰۰/۱۱/۲۳ - ۲۰:۱۵
یادداشت؛

کدام «استقلال»؟!

این روز‌ها در ایام دهه فجر انقلاب اسلامی یکی از اصلی‌ترین گره‌های ذهنی نسل سوم و چهارم که زیاد تکرار می‌شود و البته دستگاه رسانه‌ای دشمن هم در سالهای گذشته مدام آن را تکرار و علیه آن زمینه‌سازی‌های گوناگون انجام داده، مفهوم «استقلال» است.

کدام «استقلال»؟!

به گزارش سراج24؛ محمدحسن دهقانی کارشناس مسائل استراتژیک: استقلال یکی از اصلی‌ترین مفاهیمی بود که در سال ۵۷ بعنوان شعاری بنیادین در مسیر انقلاب اسلامی بیان میشد، به گونه‌ای که از آن میتوان بعنوان یکی از اصلی‌ترین دال‌های مطرح در تئوری‌های انقلاب اسلامی یاد کرد که هم در سخنرانی‌ها و هم در مکتوبات امامین انقلاب و هم سایر نخبگان بیان می‌شد و از آن بعنوان یکی از حلقه ‌های مفقوده رژیم پهلوی یاد می‌کرده‌اند.

در این نوشتار تلاش داریم به این بپردازیم که اولاً با انقلاب اسلامی توانسته‌ایم به این مفهوم بلند دست پیدا کند؟ و ثانیاً در طول ۴۳ سال گذشته توانسته‌ایم به این شعار جامعه عمل بپوشانیم و آن را  در ابعاد مختلف آن گسترش دهیم یا خیر؟ برای پاسخ گویی به سئوال‌های فوق ابتدا باید به بررسی معنای این واژه در قانون اساسی و سپس در اندیشه بنیان گذار کبیر انقلاب و نایب برحق آن بپردازیم، و در انت‌ها نتیجه گیری کنیم که آیا به این مهم دست پیدا کرده‌ایم یا خیر.

یکی از اصول مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی کشور است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی اصل استقلال از چنان ارج و منزلتی برخوردار گردید که همراه اصل آزادی در کنار اسلام، به‌عنوان اصل تفکیک‌ناپذیر، به قانون اساسی جمهوری اسلامی وارد شد و حفظ استقلال وظیفه آحاد ملت و دولت و کارویژه اصلی سیاست کشور تلقی گردید. مقوله استقلال از نظر بنیان‌گذار جمهوری اسلامی یکی از شاخص‌های مهم اصول‌گرایی و جزو آرمان‌های اصلی انقلاب به‌شمارمی‌رود.

رژیم پهلوی هموراه با تحت تاثیر بودن قدرت‌هایی از جمله آمریکا و انگلیس هیچگاه نتوانسته‌اند حاکمیت مستقل را به منصه حضور برساند که با وابستگی بیش از اندازه خود در تحقق این امر بسیار ضعیف عمل کرده است. نمونه‌های آن را  در جا به جایی پدر با پسر، فرار چند باره پسر، تقسیم ایران در زمان‌های مختلف وغیره می‌شود دنبال کرد.

از نظر حضرت امام استقلال دارای دو بعد سلبی و ایجابی است. استقلال سلبی همانا استعمارزدایی است که زمینه‌ساز تحقق حکومت نه شرقی، نه غربی محسوب می‌گردد. امام راحل یکی از اهداف انقلاب اسلامی را قطع دست اجانب از مملکت اسلامی، قطع ریشه‌های وابستگی، رفع سلطه و ضعف و سستی و زبونی در مقابل استعمار، جلوگیری از استثمار و استعباد و قطع منافع و مطامع استعمارگران و در یک‌کلام استقلال از استعمار خارجی می‌داند. امام خمینی (ره) ضمن تأکید بر ماهیت ضداستعماری نهضت، هدف انقلاب اسلامی را خارج‌شدن از مدار وابستگی به کشورهای امپریالیست و درنهایت شکست ابرقدرت‌ها می‌داند. در این رابطه، حضرت امام بر کوتاه‌کردن دست جنایتکاران خارجی و به‌انزواکشاندن قدرت‌های استعماری در جهان و نیز مقابله با ایادی منطقه‌ای امپریالیسم به‌ویژه صهیونیسم تأکید بسیاری دارند.

در بحث استقلال ایجابی، امام خمینی (ره) هدف انقلاب اسلامی را تأمین استقلال مملکت در ابعاد سیاسی نظامی، فرهنگی، اقتصادی و فکری می‌داند. ایشان «سپردن کار به کاردانان وطن‌خواه امین»، خودکفایی و اختصاص مخازن و منابع کشور به مردم و استقلال فکری مراکز آموزشی را از پیش‌شرط‌های لازم برای تحقق استقلال می‌دانند. ایشان می‌فرمایند: «همه‌چیزمان باید مستقل بشود. استقلال با وابستگی جمع نمی‌شود. و ما فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداریم، اقتصادمان وابسته بشود، استقلال نداریم… اول باید آن مطلب را درستش کرد، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی اول باید او را درستش کرد… تا ما بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم».

وجوه مختلف استقلال از منظر امام خمینی (ره)

ازجمله دستاوردهای انقلاب اسلامی تحقق استقلال در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی بود که نتیجه خروج از سلطه شرق و غرب وعدم اتکا به قدرت‌های شرقی و غربی بود.

استقلال سیاسی

به نظر حضرت امام خمینی (ره) منظور از استقلال سیاسی اراده آزاد تصمیم‌گیری ملت برای تعیین سرنوشت خود وعدم سلطه یا دخالت اجانب در سرنوشت مردم ایران بود. از مصادیق این استقلال می‌توان به مبارزه و ایستادگی ملت در برابر قدرت‌های زمان و وابستگان خارج و داخل آن‌هاوعدم اتکا به یکی از قطب‌های شرق و غرب و پیمودن صراط مستقیم اشاره کرد. در این دیدگاه می‌توان دو مرحله مهم برای استقلال در نظر گرفت:

1)استقلال در حوزه اقتدار سیاسی یک جامعه و کشور و تصمیمات کلان حوزه سیاست. از این نظر کشور زمانی مستقل است که جز به منافع ملی خویش، به مصالح مکتب و نظام خویش نیندیشد و محور تصمیم‌گیری همان منافع کلی جامعه و مصالح عمومی باشد. لازمه این نوع استقلال‌عدم دخالت بیگانگان در تصمیم‌گیری‌هاست. «لذا استقلال به معنای درخواست طرد باختگی در سطح دستگاه رهبری است»؛ بدین معنا که رهبران و کادر مؤثر در تصمیم‌گیری‌ها تحت نفوذ بیگانه نباشند. به‌جای افراد غرب‌زده و شرق‌زده یا افرادی که در برابر بیگانگان استقلال رأی و تصمیم‌گیری خویش را ازدست‌می‌دهند، افراد مستقل و بااراده، رهبری جامعه و نظام را در دست داشته باشند و جامعه را به‌سوی آرمان‌های خویش پیش برند.

امام خمینی (ره)در بیانات خود مطرح کرده است: «ما می‌گوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید… استقلال را حفظ کنید، تبعیت را دست بردارید

در اینجا منظور ایشان از استقلال، عدم تبعیت و دنباله‌روی رهبری جامعه از اهداف و برنامه‌های تعیین‌شده به‌وسیله بیگانگان است. ایشان در جواب خبرنگاری از ویژگی‌های جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب چنین می‌گوید: «رهبری سیاسی از سلطه بیگانه آزاد می‌شود».

بنابراین استقلال در این مرحله به‌معنای رهایی و آزادی از حاکمیت و سلطه سیاسی تحمیل‌شده ازسوی مستکبران بر ملت‌های دیگر می‌باشد.

۲) به‌دست‌گرفتن سرنوشت سیاسی و اداره جامعه و رهبری آن به‌سوی آرمان‌های پذیرفته‌شده بدون دخالت و سلطه بیگانگان. در این مرحله از استقلال جامعه، مردم نوع نظام سیاسی و خطوط اصلی مسیر حرکت اجتماعی خویش را – که در قانون اساسی متبلور شده است – تعیین می‌کنند و زمامداران و کارگزاران نظام را برمی‌گزینند تا به اداره و رهبری جامعه براساس برنامه‌های پذیرفته‌شده بپردازند. استقلال در این مرحله بسیار عمیق‌تر و دشوارتر است، بر همین اساس امام تأکید بیشتری بر این نوع استقلال داشته است؛ برای مثال درباره جامعه ایرانِ پس از انقلاب می‌فرمایند :  «باید ایرانی بسازیم که بتواند بدون اتکا به آمریکا و شوروی و انگلستان – این جهان‌خواران بین‌المللی – استقلال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی خویش را به‌دست‌گیرد و روی پای خود بایستد.» با توجه به دیدگاه ایشان نسبت به اداره امور جامعه و سیاست می‌توان گفت که او معنای استقلال را به این صورت می‌داند که اداره کشور و دستگاه سیاسی آن و نیز اداره‌کنندگان آن از سلطه و نفوذ بیگانگان آزاد بوده و سرنوشت کشور از سوی ملت تعیین گردد و اداره آن بر اساس قوانین اسلام باشد.

استقلال اقتصادی

یکی از وجوه استقلال، استقلال اقتصادی است که آرمان کلیدی انقلاب اسلامی یعنی عدالت را تحقق می‌بخشد. امام خمینی (ره) یکی از وظایف مهم علما و فق‌ها را «مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاست‌های اقتصاد سرمایه‌داری و اشتراکی در جامعه» می‌دانست. ایشان ارائه طرح‌ها و اصولاً تبیین جهت‌گیری اقتصاد سالم در راستای حفظ منافع محرومان و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با «زَر اندوزان» را «بزرگ‌ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی» به‌شمار می‌آورد. لذا منظور امام (ره) از استقلال اقتصادی برچیدن بساط غارتگری و چپاولگری‌های استعمار و وابستگان سرسپرده آنان بود. از مظاهر این استقلال می‌توان به خودکفایی کشاورزی و صنعتی، ایجاد مراکز عمرانی، افزایش تولید انرژی، بالارفتن ذخایر ارزی مملکت از طریق به‌کارگرفتن صحیح ارزِ حاصل از فروش نفت و راه‌اندازی کارخانه‌ها اشاره کرد.

استقلال فرهنگی

امام خمینی (ره) با اذعان به اینکه رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است، ازجمله دستاوردهای انقلاب اسلامی را برقراری فرهنگ مستقل در جامعه توسط دانشگاه و حوزه می‌دانستند. از مظاهر این استقلال می‌توان به استقلال فکری، رهایی از استعمار فکری و جایگزین‌ساختن مغز تفکر استقلالی اشاره کرد.

امام خمینی (ره) معتقد است غرب در پی استیلای فرهنگی خویش بر شرق است و این استیلا نظم فرهنگی جامعه شرقی را برهم خواهد زد. از نگاه ایشان باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. این شیوه اصلاح فرهنگی امام الگویی از تحول فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان امروز عرضه نمود. ازاین‌رو غرب‌ستیزی منطقی امام (ره)، همواره بر کسب و حفظ استقلال فرهنگی استوار بوده است. از نگاه امام غرب‌ستیزی فرهنگی در کنار تحول فرهنگی در چارچوب فرهنگ شرقی باید به استقلال فرهنگی بینجامد، چنان‌که فرمودند: «بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی» .

استقلال نظامی

امام خمینی (ره) مظهر این استقلال را بیرون‌راندن مستشاران و اربابان پرمدعا و باج‌گیر و کارشکن و نیز برچیده‌شدن پایگاه‌های نظامی و قطع خریدهای تسلیحاتی می‌دانستند.

به طور کلی تعابیر استقلال از منظر امام خمینی (ره) عبارت‌اند از: عدم وابستگی، سرپیچی از تبعیت بیگانگان، نفی دخالت اجانب، عدم وابستگی به غیر، قطع نفوذ بیگانگان، رهاشدن از قید و بند بیگانگان، به‌دست‌گرفتن سرنوشت و مقدرات خویش، خروج از نفوذ استعمار، قطع ایادی اجانب، تحت نظر دیگران نبودن، اداره مستقل مملکت.

در مجموع باید نتیجه گرفت با توجه به نوع وابستگی رژیم پهلوی از نظر شخصیتی و سیاسی به سایر قدرت‌های زمان خود و از خو بیگانگی بیش از حد پادشاهان این رژیم در مواجه با سایر کشور‌های میتوان بیان کرد، وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) که در واقع هیچ گونه تعلقی به هیچ کدام از قدرت‌های آن روز نداشته و زیر سلطه هیچ شخص و کشوری قرار نداشت به وابستگی چندصدساله نظام پادشاهی در ایران خاتمه داد.

در ثانی بررسی مجموع شرایط ایرن قبل از سال ۵۷ در چهار حوزه پیش گفته نشان میدهد با وقوع انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی شرایط کلی کشور در تمام مولفه‌های رشد و پیشرفت قابل توجهی داشته و حتی در برخی حوزه‌ها مثل سیاسی و نظامی نقش تعیین‌کنندگی در میان سایر بازیگران منطقه و بین الملی ایفا می‌کند. البته باید خاطر نشان کرد که با همه پیشرفت‌های گفته شده، در برخی از حوزه‌ها مثل فرهنگی و اقتصادی نیاز به توجه و سرمایه‌گذاری و همچنین تلاش مسئولان و مردم برای تحقق هر چه بیشتر اهداف بلند انقلاب اسلامی داشته باشیم تا ضمن جبران عقب افتادگی مسیر پیشرفت را هرچه سریعتر جبران کنیم و این انقلاب را به دست صاحب اصلی آن حضرت ولی عصر عجل الله تعلی فرجه شریف برسانیم به امید آن روز.

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••