به گزارش سراج24؛ رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی با تبیین ویژگیهای مکتب سلیمانی، با اشاره به دو آیه شریفه «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» و ««قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللهَ مُخلِصًا لَهُ الدّین»، صدق و اخلاص را «عنوان و نماد و نمایه مکتب سلیمانی» بیان کرده و میفرمایند: «باید بگوییم این مکتب عبارت است از صدق و اخلاص».
به همین مناسبت در ایام دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی و برپایه این سخنان رهبر معظم انقلاب و تبیین این دو شاخصه اصلی مکتب سلیمانی در این نوشتار به تفسیر و تشریح این دو آیه میپردازیم.
متن آیه ۲۳ سوره احزاب: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»
ترجمه آیه: «از میان مؤمنان مردانىاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.»
متن آیه ۱۱ سوره زمر: «قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ»
ترجمه آیه: «بگو: «من مأمورم که خدا را، در حالى که آیینم را براى او خالص گردانیدهام، بپرستم.»
در تفسیر نمونه پیرامون آیه ۲۳ سوره احزاب آمده است که « اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است که در تأسى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) از همه پیشگامتر بودند، و بر سر عهد و پیمانشان با خدا یعنى فداکارى تا آخرین نفس و آخرین قطره خون ایستادند، مىفرماید: در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستهاند ایستادهاند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند و بعضى نیز در انتظارند و هیچگونه تغییر و تبدیل در عهد و پیمان خود ندادند و کمترین انحراف و تزلزلى در کار خود پیدا نکردند. به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیفالایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف مىافکند و هر روز فکر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود مىپروراندند، اینان همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند و اثبات کردند عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست! واژه (نحب) بر وزن عهد به معنى عهد و نذر و پیمان است و گاه به معنى مرگ و یا خطر و یا سرعت سیر و یا گریه با صداى بلند نیز آمده است.
از اینجا روشن مىشود که آیه چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل مىشود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند و چه آنها که بدون هیچگونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خداى خویش ایستادند و آماده جهاد و شهادت بودند.»
براساس این تفسیر میتوان نتیجه گرفت که:
ـ دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانه صداقت در ایمان است.
ـ تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است.
ـ انتظار شهادت نیز یک ارزش است.
ـ شهادت برخى مؤمنان، عامل عقبنشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمىشود.
ـ مؤمن با اینکه شهادت دوستان و عزیزان خود را مىبیند، باز خود در انتظار شهادت است.
ـ مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمىدهد.
با بررسی این نتایج و نکات آیات به خوبی میتوان دریافت سردار حاج قاسم سلیمانی کاملا با این ویژگیها تطابق دارد و او به واقع شخصیتی بود که عامل به عبارت «برای اینکه شهید شد باید شهید بود»؛ هم آماده شهادت بود و هم آن را انتظار میکشید و در حقیقت لحظه به لحظه شهید بود و این بیانگر صدق او در این مسیر است.
در خصوص آیه ۱۱ سوره مبارکه «زمر» نیز مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده است که «خداوند در آیه مورد بحث مىخواهد بفرماید: به ایشان بگو آنچه من بر شما تلاوت کردم که باید خدا را بپرستم و دین خدا را خالص کنم، هر چند خطاب در آن متوجه من است، و لیکن باید متوجه باشید که این صرف دعوت نیست که من فقط شنوندهاى باشم و مأمور باشم که خطاب خدا را به شما برسانم و خودم هیچ وظیفهاى دیگر نداشته باشم، بلکه من نیز مانند یک یک شما مأمورم او را عبادت نموده، دین را براى او خالص سازم. باز تکلیف من به همین جا خاتمه نمىیابد، بلکه مأمورم که قبل از همه شما در برابر آنچه بر من نازل شده تسلیم باشم و به همین جهت قبل از همه شما من تسلیم شدهام و اینک بعد از تسلیم شدن خودم به شما ابلاغ مىکنم. آرى من از پروردگارم مىترسم و او را به اخلاص مىپرستم و به او ایمان آوردهام، چه اینکه شما ایمان بیاورید و یا نیاورید. پس دیگر طمعى به من نداشته باشید.
پس اینکه فرمود: (قل انى امرت ان اعبد اللّه مخلصا له الدین) اشاره است به اینکه آن جناب در اطاعت دستور خدا به اخلاص در دین و داشتن دین خالص مانند سایر مردم است.»
تفسیر نمونه نیز در خصوص این آیه بیان میدارد که «در این آیه سخن از مسئله اخلاص و توحید خالص از هرگونه شائبه شرک به میان آمده، اما در اینجا لحن کلام عوض مىشود و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) از وظایف و مسئولیتهاى خودش سخن مىگوید، مىفرماید: (بگو: من مأمورم که خدا را پرستـش کنم در حالى که دین خود را براى او خالص کرده باشم)...تا این حقیقت روشن شود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) نیز بندهاى از بندگان خدا است؛ او نیز مأمور به پرستش خالصانه است، او نیز از کیفر الهى خائف مىباشـد، او نیز مأمور به تسلیم در برابر فرمان حق است و حتى مأموریتى سنگینتر از دیگران دارد که باید از همه پیشگامتر باشد!
او هرگز مدعى مقام الوهیت و بیرون نهادن گام از مسیر عبودیت نبوده بلکه به این مقام افتخار و مباهات مىکند و به همین دلیل در همه چیز الگو و اسوه مىباشد. او براى خود امتیازى از این جهات بر دیگران قائل نیست و این خود نشانه روشنى بر عظمت و حقانیت او است، نه همچون مدعیان دروغین که مردم را به پرستش خویش دعوت مىکردند و خود را مافوق بشر و از گوهرى والاتر معرفى کرده و گاه پیروان خویش را دعوت مىکنند که هر سال هم وزنشان طلا و جواهرات به آنها بدهند!
او در حقیقت میگوید: من همچون سلاطین جبارى که مردم را موظف به وظایفى مىکنند و خود را مافوق وظیفه و تکلیف مىپندارند نیستم و این در واقع اشاره به یک مطلب مهم تربیتى است که هر مربى و رهبرى باید در انجام دستورات مکتب خویش از همه پیشگامتر باشد، او باید اولین مؤمن به آیین خویش و کوشاترین فرد و فداکارترین نفر باشد، تا مردم به صداقتش ایمان پیدا کنند و او را در همه چیز (قدوه) و (اسوه) خود بشناسند. از اینجا روشن مىشود نخستین مسلمان بودن پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) نه تنها بر حسب زمان است که نخستین مسلمان در تمامى جهات بود، در جهت ایمان، در اخلاص و عمل و فداکارى و در جهاد و ایستادگى و مقاومت.»
لذا پیام آیه این است که:
ـ با اعلام خدامحورى، مشرکان را از آرزوى نفوذ در اندیشه و مکتب خود مأیوس کنید.
ـ پیامبر(ص) از پیش خود چیزى نمىگوید و کارى نمىکند.
ـ پیامبر(ص) در انجام عبادت خالصانه و دیگر وظایفش، یکتنه عمل مىکرد، چه دیگران همراهى مىکردند و چه مخالفت.
با تطبیق این آیه با مشی و منش سردار سلیمانی نیز میتوان متوجه شد که او در مسیر این آیه حرکت میکرد و او اگر خود دعوت به جهاد میکرد ابتدا خودش در صف اول این مقابله بود و دیگران را به سمت خود و این هدف دعوت میکرد نه اینکه به دیگران بگوید که به سوی هدف بروند و خود پشت سر باشد و همین ویژگی اول خط بودن وعامل بودن که مبتنی بر اخلاص و صدق او بود جاذبه ایجاد میکرد و او را سردار دلها و «قهرمان ملتی و امتی» و به تعبیری قهرمان انسانی تبدیل کرد.