به گزارش سراج24؛ رهبر معظم انقلاب در سخنان روز گذشته به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) در جمع مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی ضمن تبیین مسائل مختلف پیرامون وحدت اسلامی و ویژگیها و خصلتهای مهم پیامبر اکرم(ص)، آیات بسیار زیادی از قرآن را به عنوان استنادات سخنان خود مطرح کردند.
یکی از مهمترین محورهای سخنان ایشان مسئله عدالت بود که در این راستا به ۳ آیه قرآن کریم اشاره کرده و فرمودند: «یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛ این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همه عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالمترین قدرتهای عالم و عناصر شریر عالم نمیتوانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضیها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم میکنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم میداند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بیعدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛ با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفه دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجه اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که می گیرید، هر مقرّرهای که انجام میگیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنید، چه در دولت، چه در بخشهای مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهمترین چیزهایی که مورد نظر قرار میدهید باید مسئله عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام میگیرد، این قانون جوری اجرا میشود که بر طبق عدالت باشد.»
آیات مورد اشاره ایشان به ترتیب آیات ۲۵، ۱۵ و ۸ سورههای حدید، شورا و مائده بودند که در اینجا به بیان تفسیرهای مربوط به آیه ۱۵ سوره شورا میپردازیم.
متن آیه: «فَلِذَٰلِکَ فَادْعُ ۖ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ ۖ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ ۖ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ ۖ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ ۖ لَا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ ۖ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ»
ترجمه آیه: «بنابراین به دعوت پرداز، و همان گونه که مأمورى ایستادگى کن، و هوسهاى آنان را پیروى مکن و بگو: «به هر کتابى که خدا نازل کرده است ایمان آوردم و مأمور شدم که میان شما عدالت کنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛ میان ما و شما خصومتى نیست؛ خدا میان ما را جمع مىکند، و فرجام به سوى اوست.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «این جمله تفریع و نتیجهگیرى از مطالب گذشته است که مىفرماید: خدا براى همه انبیاء یک دین تشریع کرده بود، ولى امتها دو قسم شدند یکى نیاکان که با علم و اطلاع و از در حـسـد، در دیـن اخـتلاف انداختند، و یکى نسلها که در شک و تحیر ماندند. به همین جهت خداى تعالى تمامى آنچه را که در سابق تشریع کرده بود براى شما تشریع کرد، پـس تو اى پیامبر مردم را دعوت کن و چون آنها دو دسته شدند یکى مبتلا به حسد یکى مبتلا به شک، پس تو استقامت بورز و به آنچه مأمور شدهاى پایدارى کن و هواهاى مردم را پیروى مکن.
لام در جـمله (فلذلک) لام تعلیل است و بعضى گفتهاند لام به معناى (الى) است و معناى جمله این است که: پس به سوى همین دینى که برایتان تشریع شده دعوت کن و در مأموریت پایدارى نما.
کلمه (و استقم) امر از استقامت است که به گفته راغب به معناى ملازمت طریق مستقیم است و جمله (و لا تتبع اهواءهم) به منزله تفسیر کلمه (استقم) است.
(و قل آمنت بما انزل اللّه من کتاب)؛ در این جمله مىفرماید: بگو به تمامى کتابهایى که خدا نازل کرده ایمان دارم و در تصدیق و ایمان به کتب آسمانى مساوات را اعلام کن و معلوم اسـت که مراد از کتب آسمانى کتابهایى است که مشتمل بر شریعتهاى الهى است.
(و امرت لا عدل بینکم)؛ بعضی از مفسرین گفتهاند: لام در جمله (لا عدل) لام زائد است که تنها خاصیت تأکید را دارد، نظیر لام در (لنسلم) در جمله (و امرنا لنسلم لرب العالمین). معناى جمله مورد بحث این است که: و من مأمور شدهام بین شما عدالت برقرار کنم، یعنى همه را به یک چشم ببینم، قوى را بر ضعیف و غنى را بر فقیر و کبیر را بر صغیر مقدم ندارم و سفید را بر سیاه و عرب را بر غیر عرب و هاشمى را و یا قرشى را بر غیر آنان برترى ندهم. پس در حقیقت دعوت متوجه به عموم مردم است و مردم همگى در برابر آن مساویند.
پس جمله (امنت بما انزل اللّه من کتاب) مساوى دانستن همه کتابهاى نازله است از حیث اینکه باید همه ایمان آورند و جمله (و امرت لاعدل بینکم) مساوى دانستن همه مردم است از حیث اینکه همه را باید دعوت کرد، تا متوجه شرعى که نازل شده بشوند.
بعضى دیگر از مفسرین گفتهاند: لام در جمله (لاعدل بینکم) لام تعلیل اسـت و معناى آن این است: این که من مأمور شدهام بدانچه مأمور شدهام بدین جهت بوده که بین شما عدالت برقرار کنم و نیز درباره عدالت بعضى گفتهاند: مراد از آن، عدالت در داورى است. بعضى دیگر گفتهاند: عدالت در حکم اسـت و بعضى دیگر معناى دیگرى کردهاند، لیکن همه این معانى از سیاق آیه به دور است و سیاق با آن.»
در واقع این به معنای مبنا و اصل بودن عدالت است که از دعوت مردم به دین آغاز میشود و همه مردم را به طور مساوی در برمیگیرد و در ادامه سایر شئون زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را نیز شامل میشود. این آیه به نوعی شکل دیگری از آیه معروف ۲۵ سوره حدید است که در آنجا هدف از بعثت پیامبران را برپاداشتن قسط و عدل توسط خود مردم بیان کرده بود.
آیتالله مکارم شیرازی نیز درباره این آیه در تفسیر نمونه چنین بیان میدارد که «از آنجا که در آیات قبل مسئله تفرقه امتها بر اثر بغى و ظلم و انحراف مطرح شده، در آیه مورد بحث پیامبر (ص) را دستور مىدهد که براى حل اختلافات و احیاى آئین انبیا بکوشد و در این راه نهایت استقامت را به خرج دهد. مى فرماید: (انسانها را به سوى آئین واحد الهى دعوت کن و از اختلافات برهان؛ فلذلک فادع). سپس دستور به استقامت در این راه داده، مىگوید: (آن گونه که مأمور شدهاى ایستادگى کن؛ و استقم کما امرت).
جمله (کماامرت؛ آن چنانکه مأمور شدهاى) ممکن است اشاره به مرحله عالى استقامت و یا اشاره به اینکه استقامت هم از نظر کمیت و کیفیت و مدت و خصوصیات دیگر همه باید منطبق بر دستور و برنامه الهى باشد و از آنجا که اهواء و هوسهاى مردم در این مسیر از موانع بزرگ راه است در سومین دستور مىافزاید: (و از هوا و هوسهاى آنها پیروى مکن؛ و لا تتبع اهوائهم)، چرا که هر گروهى تو را به تمایلات و منافع شخصى خود دعوت مىکنند، همان دعوتى که سرانجامش تفرقه و پراکندگى و نفاق است. پا بر سر این هواها بگذار و همه را گرد آیین واحد پروردگار جمع کن و چون هر دعوتى نقطه شروعى دارد، نقطه شروع آن را خود پیامبر (ص) قرار مىدهد و در چهارمین دستور مىفرماید: (بگو من ایمان آوردهام به هر کتابى که از سوى خدا نازل شده است؛ و قل آمنت بما انزل الله من کتاب)؛ من در میان کتب آسمانى فرق نمىنهم، همه را به رسمیت مىشناسم و همه را دعوتکننده به توحید و معارف پاک دینى و تقوى و پاکى و حق و عدالت. آیین من در حقیقت جامع همه آنها و مکمل آنها است. من همانند اهل کتاب نیستم که هر کدام دیگرى را نفى کند، یهود مسیحیان را و مسیحیان یهود را و حتى پیروان هر آیین نیز از میان آیات کتب دینى خود آن را مىپذیرند که با امیال و خواستههاشان هماهنگ است؛ من همه را بدون استثنا پذیرا شدهام، چرا که اصول اساسى همه یکى است.
از آنجا که براى ایجاد وحدت رعایت اصل «عدالت» ضرورت دارد، در پنجمین دستور آن را مطرح کرده، مىفرماید: (بگو من مأمورم که در میان همه شما عدالت کنم؛ و امرت لاعدل بینکم)؛ چه در قضاوت و داوریها، چه در حقوق اجتماعى و مسائل دیگر.
به این ترتیب آیه مورد بحث از پنج دستور مهم تشکیل یافته که از اصل دعوت آغاز مىشود، سپس وسیله پیشرفت آن یعنى استقامت مطرح مىگردد، بعد به موانع راه که (هواپرستى) است، اشاره شده، سپس نقطه شروع که از خویشتن است بیان گردیده و سرانجام هدف نهایى که گسترش و تعمیم عدالت است عنوان شده است.
به دنبال این پنج دستور، به جهات مشترک همه اقوام که آن هم در پنج قسمت خلاصه شده، اشاره مىکند و مىفرماید:
ـ خدا پروردگار ما و شماست؛ الله ربنا و ربکم.
ـ اعمال ما از آن ما است و اعمال شما از آن شما و هر یک در مقابل اعمال خویش مسئولیم؛ لنا اعمالنا و لکم اعمالکم.
ـ در میان ما و شما خصومتى نیست و هیچیک را بر دیگرى امتیازى نمىباشد و ما غرض شخصى با شما نداریم؛ لا حجة بیننا و بینکم.
ـ اصولا نیازى به احتجاج و استدلال نیست چرا که حق به قدر کافى واضح شده، از این گذشته سرانجام همه ما در یکجا جمع مىشویم و خداوند ما و شما را در قیامت جمع مى کند؛ الله یجمع بیننا.
ـ قاضى همه ما در آن روز یکى است. بازگشت همه به سوى او است؛ و الیه المصیر.
به این ترتیب هم خداى ما یکى است، هم سرانجام ما یکجاست، هم قاضى دادگاه و مرجع امورمان و از این گذشته همه در برابر اعمالمان مسئولیم و هیچ یک امتیازى بر دیگرى جز به ایمان و عمل پاک نداریم.»
براین اساس میتوان از این آیه چنین استنباط کرد که:
ـ در برابر تفرقههاى برخاسته از فزونطلبى، باید در راه دین، استوار بود.
ـ تبلیغ دین همراه با مشکلاتى است که باید تحمّل نمود.
ـ استقامتى ارزشمند است که بر اساس حقّ و وظیفه باشد وگرنه حاصلى جز لجاجت ندارد.
ـ آنچه که مخالف فرمان خداست، پیروى از هوسهاى مردم است.
ـ پیروى از هوسهاى مردم آفتِ دعوت به راه حقّ است.
ـ رهبر الهى باید به اصول دعوت خود پایبند باشد و در برابر خواستههاى نامشروع مردم تسلیم نشود.
ـ اسلام، تمامى کتب آسمانى را مىپذیرد.
ـ عدالت خواهى خواست همه ادیان الهى است.
ـ انبیا باید حاکم و با نفوذ باشند تا بتوانند عدالت را در جامعه پیاده کنند.
ـ بیان مشترکات بهترین زمینه دعوت است.