به گزارش سراج24، یکشنبه ۲۲ فروردین، سخنگوی سازمان انرژی اتمی از حادثهای در «بخشی از شبکه توزیع برق تأسیسات غنیسازی نطنز» خبر داد.
صالحی عملیات خرابکارانه علیه تأسیسات هستهای نطنز را تأیید کرد؛ رئیس سازمان انرژی اتمی دراینباره گفت: «اقدام علیه مرکز غنیسازی نطنز نشاندهنده شکست مخالفان پیشرفتهای صنعتی و سیاسی کشور برای جلوگیری از توسعه چشمگیر صنعت هستهای است».
خبر این حادثه تروریستی بهسرعت در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد و کارشناسان مختلفی به اظهارنظر پرداختند؛ دراینبین، رسانههای رژیم صهیونیستی و آمریکایی شروع به جنگ روانی علیه ایران کردند.
کانال ۱۳ رژیم اسرائیل به نقل از منابع اطلاعاتی غربی اعلام کرد که موساد (سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل) در حادثه یکشنبه تأسیسات نطنز دست داشته است.
نیویورکتایمز پیرامون خسارتهای وارده به تأسیسات نطنز مینویسد: «یک انفجار بزرگ بوده که کل برق این تأسیسات را قطع کرده و خسارت بزرگی به بار آورده است».
اما تحلیلگران معتقدند که رژیم صهیونیستی سعی در بزرگنمایی عملیات انجامشده دارد و در این حادثه تروریستی فقط سانتریفیوژهای قدیمی و نسل اول آسیبدیدهاند؛ خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه دراینباره میگوید: «تمامی سانتریفیوژها که از مدار خارج شدند از نوع «1IR» بوده و با سانتریفیوژها جدید جایگزین میشود».
نگرانی اسرائیل از وضعیت آینده محور مقاومت این رژیم را بیش از پیش به این نتیجه رسانده است که بایستی دست به اقدامات پیشدستانه برای کنترل آینده قدرتمند محور مقاومت بزند. رژیم صهیونیستی میخواهد تروریسم هستهای ناموفق خود را به قیمت یک دستاورد استراتژیک در رسانهها قالب کند و با اختلال در برنامه صلحآمیز هستهای ایران، دست آمریکاییها را در مذاکرات آینده بازتر کند.
روزنامه ایندیپندنت فارسی پیرامون اهداف این حمله تروریستی مینویسد: «با در نظر گرفتن مجموع این رویدادها، میتوان چنین تحلیل کرد که در یک احتمال، حمله سایبری امروز اسرائیل به تأسیسات هستهای نطنز درواقع نه صرفاً بخشی از یک برنامه دولتی اسرائیل که میتواند حتی بخشی از یک برنامه بینالمللی برای متوازن شدن کفه چانهزنی در مذاکرات هستهای با ایران بوده باشد».
از سوی دیگر، آمریکا در تلاش است که ایران را پای میز مذاکره نگاه دارد و با کمک رژیم صهیونیستی و کشورهای اروپایی، توان هستهای و نظامی ایران را تضعیف کند. در حقیقت این همان سیاست «فشار هوشمند» بایدن است که هم سگ هار منطقه را رها میکند و هم ژست دیپلماسی و مذاکره میگیرد.
در دولت اوباما دموکرات نیز، همان لحظاتی که او به مقامات ایرانی نامه مینوشت، در یک تقسیمکار هماهنگ شده سرویسهای امنیتی اروپایی و اسرائیل اقدام به ترور دانشمندان هستهای کشورمان میکردند.
طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰، سلسله ترورهای هدفمند علیه دانشمندان هستهای ایران انجام شد و مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد به شهادت رسیدند و فریدون عباسیدوانی نیز از سوءقصد جان سالم بدر برد.
بازی دوگانه آمریکا و اسرائیل موجب شده تا رژیمصهیونیستی این اعتماد را بهطرف آمریکایی بدهد که ابزارهایی که دولت ایران قابلیت چانهزنی با آن را دارد، از بین برده است.
از سوی دیگر، سند ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین، آمریکا و متحدانش را به تکاپو انداخته است؛ در ۷ فروردین ۱۴۰۰، این سند توسط محمدجواد ظریف و وانگ یی، وزرای خارجه ایران و چین، امضا شد.
طرفین غربی فهمیدهاند از این پس زمان به ضرر آنها سپری خواهد شد. این قرارداد تحریم و انزوای بینالمللی ایران را بیمعنا کرده و آمریکاییها میدانند که اگر سریعتر با ایران به توافق نرسند عملاً همه تلاشهای ده ساله آنها پیرامون تحریم برباد خواهد رفت. آخرین پنجره فرصت برای امتیاز گیری از ایران در حال بسته شدن است.
انتهای پیام/