اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۶:۳۳
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۱۴
اذان مغرب ۱۹:۰۵:۱۴
طلوع آفتاب ۰۵:۱۸:۴۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۶:۰۹
نیمه شب ۲۳:۱۶:۵۱
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۹/۱۲/۱۹ - ۱۴:۴۰

آزادی زندانی در همدان با پول‌توجیبی‌ یک نوجوان

احسان مرادی، نوجوان ۱۳ ساله همدانی، پس از دیدن برنامه «بدون تعارف» و آزادی فردی زندانی توسط یک سرباز، تصمیم گرفت مبلغ ۳ میلیون پس‌اندازش را صرف آزادی یک زندانی کند.

آزادی زندانی در همدان با پول‌توجیبی‌ یک نوجوان

به گزارش سراج24، بعد از ظهر یک روز زمستانی با پدر راهی خرید می‌شود، حوالی میدان امام(ره) پسرکی را می‌بیند که التماس می‌کند مردم از او آدامس بخرند، مشتری نیست و مانده چطور آدامس‌هایش را بفروشد؟، مدام به هر رهگذری التماس می‌کند که حتما از او آدامس بخرند، انگار زندگی‌اش به همان یک بسته آدامس بند است، سرما تا مغز استخوانش نفوذ کرده؛ گویی سرما عزمش را جزم کرده تا او چیزی نفروشد، گریه می‌کند و التماس که باید حتما با فروش این آدامس‌ها برای خانواده‌اش برنج بخرد، «احسان» از کنار او رد می‌شود و ذهنش درگیر که ای کاش کیف پولش را همراه داشت و به او کمک می‌کرد، پدر کمی جلوتر رفته بود و این امکان هم نبود که صدایش بزند و مشکل پسرک آدامس فروش را بگوید‌. 

چند روزی ذهنش درگیر این ماجرا بود و مادرش هم از ناراحتی‌اش باخبر؛ بنابراین دلداری‌اش داده بود «احسان جان اشکالی ندارد؛ دیگر نشده کمکش کنی! او هم خدایی دارد و حواسش به همه بندگانش هست»، چند روزی از این اتفاق می‌گذرد، یک شب که مشغول دیدن تلویزیون بود؛ متوجه خبری می‌شود، سربازی که کل حقوق دوران سربازیش را برای آزادی زندانی هزینه کرده است...

چند لحظه‌ای به فکر می‌رود و با خود می‌گوید چرا او این کار را انجام ندهد؟ پس‌انداز خوبی دارد و می‌تواند این کار را انجام دهد، دوباره ذهنش درگیر پسرک آدامس‌فروش می‌شود؛ اصلا او چرا آدامس می‌فروخت؟ نکند پدرش گرفتار زندان و بدهی و این مسائل بوده که خودش مجبور شده خرجی خانواده‌اش را دربیاورد؟

تصمیم‌اش را می‌گیرد با پس‌اندازش پدری را از زندان آزاد کند تا حداقل فرزندی چشم‌انتظار نباشد و یا درگیر کار اجباری نشود، با مادرش مشورت می‌کند و او هم از این کار استقبال می‌کند، وقتی پدر به خانه می‌آید موضوع را با او در میان می‌گذارند، او هم از این فکر ابراز خوشحالی می‌کند، پس راهی ستاد دیه می‌شوند تا احسان پول توجیبی‌ها و پس‌اندازهایش را برای آزادی زندانی تقدیم کند.

دقایقی با این نوجوان نیکوکار ۱۳ ساله و  مادرش به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

خانم مرادی بفرمایید چند فرزند دارید و احسان چندمین فرزند شماست؟

سه فرزند دارم دو پسر و یک دختر، پسر بزرگم ۱۵ سالش است و احسان ۱۳ سال و یک دخترم یک سال و نیمه هم دارم.

 چه شد که پسرتان تصمیم به آزادی یک زندانی گرفت؟

پانزدهم اسفند بود که اخبار ۳۰: ۲۰ در برنامه «بدون تعارف»، سربازی را نشان داد که تمام پس‌انداز دوران سربازی‌اش را برای آزادی یک زندانی هزینه کرده بود، احسان همین که این خبر را شنید خیلی تحت تاثیر قرار گرفت، سریع پیشم آمد و مشورت کرد که می‌خواهد پس‌اندازش را برای آزادی یک زندانی هزینه کند، وقتی شنیدم خیلی خوشحال شدم، همسرم که به خانه بازگشت بلافاصله او را در جریان گذاشتم، او هم استقبال کرد و گفت «اگر بخواهد خودم هم کمکش می‌کنم» و این تصمیم باعث شد که دو روز پیش با احسان به ستاد دیه بروند و این کار خیر را انجام دهند.

نظرتان در مورد کار نیک فرزندتان چیست؟

از روز گذشته رسانه‌های زیادی تماس گرفتند تا کار خوب احساس را منتشر کنند که پدرش موافق نبود و می گفت لزومی ندارد خیلی رسانه‌ای شود  و این شد که با کسی مصاحبه نکردیم اما من متقاعدش کردم که اشکالی ندارد این کار باعث می‌شود بچه های دیگر هم راغب شوند و در جامعه فرهنگسازی شود، این کارها را خوب است که مردم ببینند و بدانند، همانطور که پسرم برنامه «بدون تعارف» را دید و تحت تاثیر کار نیک آن سرباز قرار گرفت. شاید مبلغ بالایی نباشد اما همین که پسرم خواسته کار نیکی انجام دهد و از طرفی همین مبالغ باعث می‌شود افرادی گرفتاری مشکلشان حل شود، ارزش بسیاری دارد، هر فردی می تواند به اندازه وسعش کمک کند.

در تربیت فرزندانتان چقدر به موضوع نیکوکاری و اقدامات پسندیده توجه داشتید؟

خدا را شکر فرزندم به این مسائل واقف است و می‌داند، هرچند رفتار ما هم تاثیر داشته است، چند وقت پیش با پدرش برای خرید به بازار رفته بود و آنجا پسری را دیده بود که آدامس می‌فروخت، او پیش احسان گریه کرده بود که پول ندارد برنج بخرد و گفته بود دعا کنید با پول‌های فروش آدامسش بتواند برنج تهیه کند، احسان خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود و وقتی به خانه آمد ماجرا را برایم تعریف کرد و گفت «مادر! دلم برایش سوخت، کاش کیف پولم را برده بودم، ۵۰ هزار تومانی داشتم که به او بدهم» احسان خیلی زود تحت تاثیر مسائل این چنینی قرار می‌گیرد.

نمازش را سر وقت می‌خواند، حتی صبح‌ها ساعت ۵:۳۰ بیدار می‌شود و وقتی نمازش را می‌خواند صبحانه پدرش را هم آماده می‌کند، دوست دارد صبحانه او را خودش آماده کند و حتما صبحانه بخورد و سر کار برود، همسرم کارمند اداره گاز است.

خیلی خوشحال می‌شوم وقتی می‌بینم فرزندم صبح زود بیدار می‌شود و نمازش را می‌خواند، نمی‌دانم رفتار ماست که روی او تاثیر دارد یا همینطور خودش مقید و معتقد است، شکر خدا ما که از او خیلی راضی هستیم.

پدرش تا جایی که امکان داشته باشد ماهانه کمک‌هایی را به نیازمندان دارد، تا جایی که بتوانیم روی کمک نیازمندان برنامه‌ریزی داریم و ماهانه به همین منظور مبالغی را واریز می‌کنیم، بالاخره این چیزها را بچه‌ها می‌بینند و روی آنها تاثیر می‌گذارد.

کمک فرزندتان باعث شد چه زندایی و با چه مشکلی آزاد شود؟

قرار شد آقایی که به دلیل بدهی زندانی شده و گناهی هم ندارد، آزاد شود. بنده خدا برای کسب و کارش قرض گرفته بوده و نتوانسته بدهی‌اش را بدهد و به خاطر آن گرفتار شده بود.

خانم مرادی، ممنون از اینکه برای صحبت  فرصت گذاشتید، اگر اشکال نداشته باشد می‌خواهیم کمی هم با «آقا احسان» صحبت کنیم»

خواهش می‌کنم، ممنون از اینکه این مسائل را انعکاس می‌دهید تا افرادی بخواهند راه و روش کارهای خیر و کمک به نیازمندان را پیدا کنند.

خانم مرادی گوشی را به دست احسان می‌دهد تا چند کلامی نیز با این مرد کوچک صحبت کنیم.

 سلام آقا احسان!  با شنیدن کار زیبایت، تصمیم گرفتم در این خصوص با شما صحبت کنم، برایمان تعریف می‌کنی که چه شد به این فکر افتادی؟

سلام، ممنونم از شما، راستش وقتی در اخبار ۲:۳۰ دیدم که سربازی حقوقش را جمع کرده و یک زندانی را آزاد کرده، من هم گفتم می توانم پس‌انداز بانکی‌ام را بدهم و یک زندانی آزاد شود. تقریبا ۳ میلیون پس‌انداز داشتم. پدرم هر ماه مبلغی را به حسابم واریز می‌کند، وسایلی که نیاز داشته باشم را می‌خواهم می‌خرم و مبلغی هم به عنوان پس انداز در کارتم می ماند که تصمیم گرفتم آن را صرف آزادی یک زندانی کنم.

 کلاس چندم هستی؟

کلاس ششم هستم و شاگرد اول.

مادرت خیلی از روحیه انسان‌دوستی‌ات برایمان تعریف کرد، خودت هم کمی در این زمینه برایمان می‌گویی؟

سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم به دیگران کمک کنم، گاهی اوقات در مدرسه کمک‌هایی هم داشتم، قبلا به سیل‌زدگان بود، تقریبا از پس اندازهایم کمک‌هایی دارم و گاهی از پدر و مادرم هم پول‌ می‌گیرم تا به رضایت آنها به نیازمندان کمک کنم. مادرم برایتان گفت که چقدر به خاطر آن پسری که می‌خواست برنج بخرد و پولش نمی‌رسید، ناراحت شدم، حیف که پولی همراهم نبود تا به او بدهم.

چه کسانی باعث شدند که کمک‌ به نیازمندان برایت این قدر مهم باشد.

بیشتر پدر و مادرم...همیشه سعی کردم به کارهای مادرم در منزل کمک کنم، دوست دارم صبحانه پدرم را خودم برایش آماده کنم، آنها را خیلی دوست دارم، در کل خانواده‌ام را خیلی دوست دارم.

دوستی داشتی که نیاز مالی داشته باشد و بخواهی به او کمک کنی؟

خیر تا حالا دوستی نداشتم که نیازمند باشد اما اگر بود حتما کمکش می‌کردم.

 از روزی که به ستاد دیه رفتید برایمان بگو؛ آن جا چه اتفاقی افتاد؟

مسوولان ستاد دیه خیلی از این کارم استقبال کردند، چیزی هم به ما نگفتند که چه کسی آزاد می‌شود اما بعد متوجه شدیم یک زندانی که قرضی گرفته و نتوانسته آن را پس بدهد، آزاد می‌شود تقریبا ۱۴ میلیون بدهی دارد.

دوست داری در آینده چه کاره شوی؟

دوست دارم پزشک شوم و بیماران را درمان کنم، حتی برای نیازمندان رایگان جراحی انجام دهم.

 ممنونم از وقتی که برای مصاحبه گذاشتی، اگر صحبتی با هم سن و سالان خود داری، خوشحال می‌شوم مطرح کنی.

من هم از شما سپاسگزارم؛ دوست دارم بگویم، هم سن و سالان من می‌توانند با پس‌اندازهایشان کار مهمی انجام بدهند، آزادی زندانی به خصوص در این روزهایی که به عید نزدیک می‌شویم می‌تواند یک خانواده‌ را شاد کند، شاید بچه‌هایی منتظر پدران و مادرانشان هستند و ما می‌توانیم به هر میزانی که می‌توانیم به آنها کمک کنیم.

منبع: فارس
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••