به گزارش سراج24، معصومه امینی: در ایام کرونا یکی از مشاغلی که اوج ایثار و از خودگذشتگی در آن به نمایش گذاشته شده است، معلمان و فرهنگیان زحمتکش و فداکاری هستند که در کنار تدریس و تلاشهای بیدریغ جهت آموزش آنلاین به دانشآموزان، در کمک مالی و راهنمایی آیندهسازان این مرز و بوم نیز از هیچ کوششی دریغ نمیکنند.
حسین رحمانی، مدیر 42 سالهٔ مدرسهٔ شهید خضری روستای اک منطقهٔ اسفرورین شهرستان تاکستان یکی از فرهنگیان با تجربهای است که با توجه به فعالیت در مناطق محروم، تلاش میکند تمامقد در خدمترسانی به دانشآموزان محروم و خانوادههای بیبضاعت آنان، گامهای مثبتی بردارد و در این راه از جان و دل مایه میگذارد تا گل لبخند را بر لب دانشآموزان کمبرخوردار بکارد.
رحمانی در گفتوگو با خبرگزاری فارس در قزوین میگوید: بنده در شهریور ماه دچار کرونای حاد شده و در بخش آیسییو بیمارستان بستری شدم. با توجه به اینکه قرار بود مدارس از 15 شهریور باز شوند و بنده هم در مدرسه معاون ندارم، تصمیم گرفتم کارهای اداری مربوط به مدرسه را از روی تخت آیسییو انجام دهم. از شدت بدحالی، قدرت سخن گفتن نداشتم، با دست به پرستار بیمارستان اشاره کردم که کاغذ و خودکار نیاز دارم. پس از دریافت کاغذ و خودکار، موارد مورد نیاز را یادداشت میکردم و تصاویر آنها را برای همسرم ارسال میکردم. همسرم نیز موارد را تایپ کرده و از طریق اتوماسیون برای اداره ارسال میکرد تا کارهای مدرسه عقب نماند. وی ادامه میدهد: به عقیدهٔ بنده بیماری و یا هیچ مسئلهٔ دیگری نباید مانع انجام وظیفه شود و ما موظفیم در هر شرایطی در خدمت دانشآموزان باشیم.
تنها چیزی که برای انسان باقی میماند، چیزهایی است که میبخشی
این مدیر دلسوز و متعهد منطقهٔ اسفرورین در ادامه به شعاری که همواره مدنظر دارد، اشاره کرده و عنوان میکند: بنده همواره در زندگی شعاری را سرلوحهٔ کارهای خود قرار میدهم و آن شعار این است تنها چیزی که برای انسان باقی میماند، چیزهایی است که میبخشی. این شعار باعث میشود دل انسان برای کمک کردن بزرگ شود، چون معمولاً آدمیزاد طمعکار است و جمع کردن مال را بیشتر از خرج کردنش دوست دارد، شیطان نیز همواره در کمین است تا به بهانههای مختلف انسان را از انجام امور خیر منصرف کند. بنابراین میتوانیم با این شعار، برای آخرت خود توشه جمعآوری کنیم. خانه، ماشین، لباسهای گرانقیمت، وسایل تجملاتی و لوکس، هیچکدام از این موارد برای انسان ماندگار نیست، بلکه تنها چیزی که ملاک سنجش اعمال است، بخشش و دستگیری بیمنت از نیازمندان است. وی ادامه میدهد: انسان باید قدر تکتک لحظاتی که در این دنیا سپری می کند را بداند، زیرا این دنیا محل گذر است و مانند سفر چند روزهای است که باید در این سفر، برای یک زندگی طولانی مدت و ابدی بهنام آخرت توشه جمعآوری کنیم. رحمانی اظهار میکند: بنده سالهاست تلاش میکنم ماهیانه مبلغی را به دانشآموزان یتیم کمک کنم و برکت حاصل از این کار، همواره در زندگی بنده جاری و ساری است. زیرا همهٔ اطرافیان به من میگویند تو چطور با یک حقوق کارمندی و در این اوضاع اقتصادی جامعه، هرگز به مشکل مالی برنمیخوری؟ من همهٔ این برکات را ناشی از کمک به نیازمندان و دعای خیر آنان میدانم که آثار آن در زندگی بنده مشهود است.
خرید دستگاه تنفس مصنوعی برای یکی از بیمارستانها
مدیر دوستداشتنی روستای اک در ادامه به لزوم کمک به بیمارستانها و کادر درمان در این ایام اشاره کرده و میگوید: لازم است در این ایام همه دست به دست هم دهیم تا بتوانیم کرونا را شکست دهیم. شکست کرونا یک کار انفرادی نیست، بلکه یک کار جمعی است و همه باید در کنار هم و با یاری یکدیگر تلاش کنیم از این ایام با سربلندی عبور کنیم. بنده پیش از اینکه در شهریور ماه به کرونا مبتلا شوم، به یکی از بیمارستانها مراجعه کردم و پس از صحبت با رئیس بیمارستان مبنی بر اینکه چه نیازی در بیمارستانها وجود دارد، ایشان اعلام کردند که نیاز مبرم به دستگاه ونتیلاتور یا دستگاه تنفس مصنوعی دارند. بنده نیز به همراه جمعی از خیرین محترم یک دستگاه تنفس مصنوعی برای بیمارستان تهیه کردیم. وی ادامه میدهد: در این ایام با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در جامعه، بسیاری از خانوادهها دچار مشکلات مالی هستند و به قول معروف دخل و خرجشان با هم جور نیست. بنده نیز بهعنوان مدیر مدرسه در جریان شرایط خانوادگی دانشآموزان قرار دارم. در این میان مطلع شدم یکی از دانشآموزان هنوز کتب درسی خود را تهیه نکرده است. با منزل آنان تماس گرفتم، مادر این دانشآموز گفت همسرم در بستر بیماری است و از منظر مالی در شرایط مساعدی نیستیم. پس از این مکالمهٔ تلفنی، بنده هزینهٔ درمان این پدر بزرگوار را تقبل کردم و کتب درسی و لوازمالتحریر مورد نیاز این دانشآموز را نیز تهیه کرده و بدون اینکه خود دانشآموز متوجه شود این هدایا از طرف مدیر مدرسه بوده و خدای ناکرده عزت نفسش لکهدار شود، آنها را به دست او رساندم.
آقا ما پول نداریم کتاب بخریم!
رحمانی یکی از تلخترین خاطرات خود در دوران مدیریت مدرسه را خاطرهای از یکی از دانشآموزان عنوان میکند که پولی برای خرید کتاب نداشتهاند. وی بیان میکند: یکروز یکی از دانشآموزان مدرسه به همراه خواهر و پدر و مادرشان به مدرسه آمده بودند، به این دانشآموز گفتم چرا هنوز کتاب نخریدهای؟ دانشآموز سرش را پایین انداخت و گفت آقا ما پول نداریم کتاب بخریم. شنیدن این جمله برای من بسیار دردناک بود که این دانشآموز در حضور خانوادهٔ خود چنین حرفی را بزند. اشک در چشمانم حلقه زد. او را به کلاس دیگری بردم و کتابهای درسی را تحویلش دادم. این دانشآموز با در دست گرفتن کتب درسی به قدری شاد شد که گویا دنیا متعلق به اوست و همین خوشحالی برای من کافی بود. همچنین زمانی که متوجه شدم این خانواده یک تبلت قدیمی دارند که مشکل دارد و دو دانشآموز این خانواده نمیتوانند با آن به ادامه تحصیل بپردازند، این تبلت را برای آنان تعمیر کردم تا این دو عزیز بتوانند بهراحتی از آن استفاده کرده و ادامه تحصیل دهند.
هر چقدر به دیگران کمک کنی، خدا چندین برابر آن را به تو باز میگرداند
این مدیر مهربان و دریادل در ادامهٔ گفتوگو عنوان میکند: کمک کردن به همنوعان دل بزرگ میخواهد، کاش همه بتوانیم بخشش را یاد بگیریم. برای بخشنده بودن الزاماً نباید وضعیت مالی خیلی خوبی داشت، بلکه در هر وضعیتی میتوان بخشنده بود و حس خوب را به دیگران منتقل کرد. بنده یک زندگی خیلی ساده دارم، تمام دارایی من یک پراید مدل 85 و یک خانهٔ ساده است که در آن سکونت دارم، به همراه حقوق یک کارمندی. یعنی میخواهم بگویم وضعیت مالی خیلی ایدهآلی ندارم اما این کمکهای هر چند کوچک، دلی هستند و از دل بر میآیند و به دارا یا ندار بودن ارتباطی ندارد، انسان باید دلش برای جدا کردن مال از خودش بزرگ باشد، البته طبیعی است برای هر انسانی جدا کردن مال از خود سخت است، اما زمانی که انسان یکبار طعم این کارهای خیر را میچشد و لذت آن را درک میکند، دیگر حاضر نیست این لذت را با هیچ چیز در دنیا عوض کند. وی بیان میکند: بسیار برای بنده اتفاق افتاده است که به قول معروف از این دست دادهام و از دست دیگر گرفتهام و خدا چندین برابر کمکها را به من برگردانده است. برای مثال چند سال پیش به فروشگاه رفته بودم تا برای یکی از دانشآموزان یتیم مقداری وسایل خریداری کنم. از فروشگاه مبلغ 50 هزار تومان خوار و بار تهیه کردم و این خریدها را به واسطهای تحویل دادم که به دست آنها برساند، چون تمایل نداشتم خودم شناخته شوم. پس از خرید از فروشگاه، تهفیشی که دستگاه پوز میدهد را در ماشین گذاشتم، چند روز بعد که تهفیش را نگاه کردم دیدم بانک مربوطه همان مبلغ خرید را به من هدیه داده است. این را مصداق همین ضربالمثل دانستم که از هر دست بدهی، با همان دست میگیری. مجدد مبلغ هدیه را نیز از فروشگاه خرید کردم و به آن خانواده تحویل دادم. رحمانی در ادامه تأکید میکند: برکتی که با بخشش در اموال انسان بهوجود میآید بسیار جالب است. اطرافیان همواره به بنده میگویند تو چطور با این درآمد متوسط، هرگز به مشکل مالی بر نمیخوری؟ من میدانم که اینها همه از برکات کمک به همنوعان و بخشش است. دنیا ارزش ندارد انسان بخواهد مالاندوزی کند، بلکه لازم است این دنیا را محلی برای جمعآوری توشه جهت سفر آخرت در نظر بگیریم. از کمک کردن نترسیم و تصور نکنیم که با بخشش، اموالمان کم میشود، بلکه یقین کنیم در ازای هر کمکی که میکنیم خداوند چندین برابر آن را به ما میبخشد. در بسیاری از موارد حوادثی برای ما پیش میآید که با خودمان میگوییم اینجا چقدر خدا به من رحم کرد، این نقطه از زندگی دقیقاً همان نقطهای است که دعای خیر دیگران در حق ما اجابت شده و باعث شده بلا از ما دور شود.
از ابتدای شیوع کرونا، یکی از اقشاری که همواره در رسانهها نام آنها بهعنوان خیرین و کمککنندگان به نیازمندان درج شده است، فرهنگیان عزیز هستند که علیرغم مشکلاتی که در این قشر وجود دارد، از هیچ کمکی به همنوعان خود دریغ نکردهاند و همواره تلاش میکنند در کنار تعلیم و تربیت نسل آینده، درس اخلاق و نوعدوستی را نیز تفسیر کنند.