به گزارش سراج24، کتاب «یک قمقمه دریا» شامل ۱۰۰ قصه و نکته از زندگی امام رضا(ع) به نویسندگی محمدهادی زاهدی و با طرح جلد مجتبی غریب نواز صفحه آرایی نرگس صفایی توسط بهنشر در ۱۲۰ صفحه قطع رقعی تاکنون بیش از ۵۰ هزار نسخه منتشر شده است.
در این کتاب عناوینی چون ولایت، خانواده، امامت، رضا، امتداد پیامبر (ص)، ولایتعهدی، در نیشابور، امام و مأمون، خبر از آینده، مناظرات، عالم آل محمد (ص)، تفسیر، عبادت و دعا، آداب، مردمداری، کرامات آفتاب، جود و بخشندگی شهادت، زیارت آفتاب سفارشها و مسابقههای فرهنگی به چشم میخورد.
«یک قمقمه دریا»، قمقمهای از اقیانوس عظیم رضوی است که در آن با رعایت ایجاز و گزیدهگویی و با ادبیاتی روان، گوشههایی از زندگانی حضرت رضا (ع) به شکل داستانی عنوان شده است. تمامی منابع به کار رفته در این کتاب، از منابع دست اول است و علاقهمندان میتوانند برای آگاهی بیشتر و کاملتر، به اصل منابع که در انتهای هر بخش آمده است، مراجعه کنند.
مطلب مرتبط:
امام رضا (ع)، به روایت کتاب ها
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
میگویند: «مأمون به پدر شما لقب رضا داده است!»
امام جواد(ع) فرمودند: ««ه! خدا این لقب را به او داد چون او در آسمان رضای خدا بود و در زمین رضای رسول خدا(ص) و تمامی امامان پس از او ...»
بزنطی، یار دیرین امام رضا(ع) از جوادالائمه(ع) پرسید: «مگر همه پدران شما چنین نبودند؟»
حضرت فرمودند: «چرا!»
گفت: «پس چرا پدر شما از میان همه آنان رضا نامیده شد؟»
فرمودند: «زیرا مخالفان و دشمنانش نیز به او رضایت دادند؛ همانگونه که دوستان و موافقانش از او راضی و خشنود بودند و به همین دلیل از بین همه پدرانم تنها او رضا نامیده شد.»...
محمد هادی زاهدی نویسنده این کتاب درباره این اثر نوشته است:
آیینهای جیبی در برابر خورشید گذاشتهام
قمقمهای از آب دریا پُر کردهام
نقطهای آبی از شرقیترین کرانه آسمان ترسیم کردهام یا برگ سبزی از باغهای بهشت...
ای آفتاب بلند مشرق! دستهای خاکی من چگونه میتواند از شاخسار بلند خورشید تو نور بچیند؟!
چگونه میتواند آبی بیکرانه آسمانت را در دفترچه خط کشیده زمین نقاشی کند؟!
تو؛ ای شرقیترین نقطه طلوع! در آیینه مکدّر خاک نمیگنجی؛ حتی پرنده خیال را نیز در عینیّت بلند آفتابِ تو راهی نیست!
ای خودِ خورشید! چشمان شبزدهام را با رشتهای از اشک به پنجرهی فولادت دوختهام تا از مشبکهای آن، قطعهای از بهشت را در این قاب مهآلود مهمان کنی و دلِ لبریز از امید و شوقم را به حلقه در دخیل بستهام تا هیچ گرهاش ناگشوده نماند.
ای خودِ مهربانی! بالزدن دستها به سمت ضریحت استعاره نه؛ خودِ پرواز است و دستهای من، ای باشکوهترین جلوه ملکوت! همبال فرشتگان زائر، یک بغل قنوت به درگاه خدا آورده است تا گرمای زندگیزای آفتابیترین دست خراسان را حس کند.
آقا! آمدهام که به شما سلام کنم؛
شما از خاتم انبیا تا خاتم اوصیا؛ آینه در آینه، جلوهگاه جمال خدایید؛ هر کس نشانِ خدا را میخواهد باید به نشانی شما بیاید و هر کس امید لطف خدا دارد باید راه خانه شما را بداند. گلدستههای حرمهایِ شما انگشتان زمیناند که صراط مستقیم را نشان میدهند و گنبدهای زرّینتان، راز طلاشدن را به خاکیان میآموزند.
شما اهلبیت نبوتاید و جایگاه رسالت...
خانههایتان محلِ تردد فرشتگان است...
راه آسمان از خیابان شما میگذرد...
حق را با شما میتوان شناخت...؛
اَلسَّلامُ عَلَیْکُم یَا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوضِعَ الرِّسالَةِ...
دنیای ما دنیای شتابناکی است؛ حتی ادبیات نیز دچار همین شتابآلودگی است. روزگار، روزگار ایجاز و گزیدهگویی است؛ کمتر کسی حوصله خواندن کتابهای طولانی را دارد، شاید تنها در این مسیر شتابزده، گاهی فرصتی فراهم شود که کتابی مختصر، چشمی را به سوی خود فرا خواند.
آنچه پیش روی شماست، کتابی است کوچک، که کوشیده از هر دریایی از اقیانوس عظیم رضوی قمقمهای بردارد. تمامی منابع کتاب، همانگونه که در انتها آمده است از منابع دست اولاند و البته جویندگان باید برای آگاهی کامل، به اصل منابع مراجعه کنند هر چند بسیاری از این منابع متأسفانه به فارسی ترجمه نشدهاند.
این تنها یک برگ سبز است...
یک آینهی جیبی...
یک قمقمه...
به مناسبت ولات حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام این کتاب را میتوانید با تخفیف ۲۵ درصدی از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.