به گزارش سراج24، هفتم مرداد سال گذشته، با حکم رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، «حسین شاهمرادی» به عنوان رئیس مؤسسه انتشارات امیرکبیر منصوب شد. فعالیت در حوزه کتاب در کارنامه شاهمرادی به چشم میخورد؛ مدیر جوانی که کارشناسی ارشد روابط بینالملل و کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی دارد.
شاهمرادی سوابق فرهنگی بسیاری دارد؛ از دبیری تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور، مدیریت مرکز رسانهای «شیرازه»، مرکز تخصصی تبلیغ و ترویج کتاب، سردبیری ماهنامه «شیرازه کتاب»، نشریه تخصصی کتاب و کتابخوانی، مدیریت سالن یاس در نمایشگاه کتاب، رصدنمای موضوعی نشر کشور در بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مدیریت دفتر روابط عمومی و امور بینالملل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مدیریت دفتر آموزش و توانمندسازی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، تهیهکنندگی و نویسندگی برنامههای رادیویی و تلویزیونی و تدریس در کارگاههای ویرایش و درستنویسی و ترجمه و....
ظهر یکی از روزهای گرم خردادماه، حدود دو ساعت در دفتر انتشارات امیرکبیر در خیابان سعدی بودیم و از خیلی چیزها پرسیدیم؛ از وضعیت نشر، کتابهای جیبی، دور جدید فعالیت امیرکبیر، از نویسندگان و ناشران همکار با انتشارات، دغدغهها، موازیکاریها و بالاخره فروشگاههای این انتشارات.
آنچه میخوانید مشروح گفتوگوی فارس با حسین شاهمرادی است.
* چه شد که شما مسئولیت انتشارات امیرکبیر را قبول کردید؟ آیا شما اولین گزینه مدیریت این موسسه انتشاراتی بودید؟
من اولین نفر نبودم. امیرکبیر پیش از بنده فرآیندی را طی کرده بود و نام تعدادی از افراد در مقاطع مختلف بیان میشد که هر کدام به دلایلی نشده بود و دستِ آخر بعد از چند نفر، به من پیشنهاد شد.
* در جریان افراد پیش از خودتان بودید؟
بله، خودم هم افرادی را که بهنظرم مناسب بودند، پیشنهاد کرده بودم؛ هرچند برخی از آن افراد بهدلیل مشکلات اداری نتوانستند به امیرکبیر بیایند. من از بیشتر گزینهها مطلع بودم و میدانستم که دارند با آنها مذاکره میکنند.
* خرداد سال ۹۸ به عنوان جوانترین مدیر امیرکبیر منصوب شدید. چقدر طول کشید این کار؟
بله، خرداد سال گذشته بود و بهگمانم صفر تا صد کار دو هفته طول کشید.
از قبل و تقریباً بهتفصیل در جریان مشکلات و نیازهای امیرکبیر بودم
* در این چند هفته فکر میکردید که بپذیرید یا نه؟
نه! من وقتی این مسئولیت مطرح شد در همان جلسه اول پذیرفتم.
*چرا؟
چون با فعالیت آن بیگانه نبودم. من از قبل و تقریباً بهتفصیل در جریان مشکلات و نیازهای امیرکبیر بودم و چیزی نبود که تازه بخواهم بروم به چالشهایش فکر کنم و ببینم مسائل و نکاتش چیست. بنابراین همان جلسه اول که مطرح شد پذیرفتم. در همان جلسه تقریباً میدانستم چه چیزهایی میخواهم. بنابراین مذاکرات ما خیلی طول نکشید و آن چند هفته هم کارهای اداریاش طول کشید.
* سرفصلها و هدفگذاری شما برای انتشارات امیرکبیر چه بود؟ گفتید که از مسیر و چالشها آگاه بودم و اینگونه نبود که وارد شوم و بعد متوجه مشکلات شوم.
«امیرکبیر» یک نشر قدیمی است که هویت مشخصی دارد. گاهی شما وارد نشری میشوید که نمیدانید این انتشارات چیست و باید یک هویتی برای آن بسازید و به عبارتی سروشکلی به آن بدهید؛ ولی امیرکبیر اینطور نبود و هویت مشخصی از قبل داشت. امیرکبیر یک نشر ۷۰ ساله است و طی این سالها هویتی برای خودش شکل داده است. یکی از هدفگذاریهای کلان ما این بود که دوباره آن هویت را احیا کنیم.
* مسیر گذشته و آنچه طی سالهای گذشته بر امیرکبیر گذشته بود، موجب تردید در پذیرش این مسؤولیت نشد؟
ترس نداشتم، چون درباره آنچه باید در امیرکبیر رخ بدهد، ابهام زیادی نداشتم. امیرکبیر را میشناختم. نشر را هم میشناختم. من تقریباً از آن زمان که به صورت حرفهای کار کردم، کارم فقط در حوزه نشر و کتاب بوده. حتی از دورهای که ترجمه یا ویرایش انجام میدادم. بنابراین ترسی نداشتم و دلیلی هم برای ترس وجود نداشت. البته میدانستم مشکلات بزرگی در مقابل داریم؛ مثلاً همین که شما باید چنین مجموعهای را به صورت خودگردان اداره کنید و طبیعتاً شما باید بتوانید هزینه آن را به دست بیاورید و کار را انجام دهید. این دشواریها مشخص بود؛ ولی ترسناک نه.
*گام اولی که برای خود تعیین کرده بودید، چه بود؟
ما در گام اول و بر اساس مطالعه بازار، سه کار مهم را مدنظر قرار دادیم:
یک: کتابهای امیرکبیر را در دسترس قرار دهیم؛ چون بسیاری از کتابهای پرفروش امیرکبیر در سالهای گذشته در بازار موجود نبود و مردم آنها را میخواستند.
دو: کتابهای امیرکبیر را بازطراحی و بازسازی کرده و با سروشکلی زیبا و شکیل عرضه کنیم و کتابهایمان خوشدستتر و شکیلتر و سبکتر شوند. خب میدانید که از طراحی بسیاری از کتابهای امیرکبیر چند ده سال گذشته بود و لازم بود بازطراحی شوند.
سه: کتابهای امیرکبیر را بهنفع مخاطبان ارزان کنیم. البته قیمت کتابهای امیرکبیر طبق قیمتگذاری سنتی، قیمت بالایی نبود؛ ولی فکر میکردیم حتی همان کتابها را هم میشود ارزانتر به بازار ارائه کرد.
* برای تولید کتابها ذائقهسنجی براساس حوزه موضوعی بوده یا نه، براساس نیاز؟
نه. بر اساس مصداق کتاب بوده. در بازار برخی کتابها خواهان داشته و دارد. مثلاً میگفتند شما «بینوایان» را دارید؟ میگفتیم نه. «کمدی الهی» را دارید؟ «صحیفه سجادیه» را دارید؟ نه. اینها مثال است البته. خب این «نه»ها باید تبدیل به «آری» میشد.
* برای تولید مجدد کتابها، مجموعهها را مدنظر داشتید یا کل آثار انتشارات را؟
کل آثار را که نه. امیرکبیر چند هزار کتاب دارد و تولید این همه کتاب بهصورت یکجا، شدنی نیست؛ ضمن اینکه بسیاری از کتابها هم امروز دیگر وجهی ندارد و قدیمیاند. نگاه مجموعهای هم نداشتیم که بگوییم میخواهیم فلان مجموعه کتاب را احیا کنیم. خیر. بر اساس تکعنوان عمل کردیم. در گام اول، همه کتابهایی را که در بازار خواهان داشتند، فهرست کردیم و به ترتیب اولویت شروع به انتشار کردیم.