به گزارش سراج24، «اخلاق» گمشدۀ جهان معاصر است و پرسش از چیستی، چرایی و چگونگی «زیست اخلاقی» یکی از مهمترین و پیچیدهترین پرسشهایی است که فیلسوفان و متفکران جهان امروز را به خود مشغول ساخته است. این موضوع چنان اهمیتی پیدا کرده است که برخی فلاسفۀ غربی، دین کامل را «دین اخلاقی» دانستهاند. از سوی دیگر، ما بهعنوان یک متدیّن که دغدغۀ دینداری و زندگی اخروی و حیات طیّبه دارد، وقتی میخواهیم به تهذیب نفس و عرفان عملی بیاندیشیم و در این مسیر قدم بگذاریم، ناگهان با پرسشهای بسیاری مواجه میشویم:
چگونه یک انسان اخلاقی باشم؟ عالمان و عارفان اسلامی، چه مسیری را طی کردند تا به آن مقامات والا رسیدند و چگونه توانستند در سختیهای این مسیر دوام بیاوردند؟ آیا ممکن است من هم به آن قلّهها نزدیک شوم؟ تهذیب نفس را از کجا شروع کنم؟ پس از شروع، از چه مسیری باید حرکت کنم تا صحیحترین و بهترین راه به سمت هدف را طی کرده باشم؟ اصلاً آن هدف واقعی که بهخاطرش این مسیر را طی میکنم چیست؟ چه شیرینیها و خوشیهایی در این مسیر را میتوانم انتظار داشته باشم؟ در این مسیر چه توشهای باید همراه داشته باشم؟ از کدامین سوار باید استفاده کنم تا مرا به مقصد برساند؟ همراهانی که در این سفر میتوانند یاریرسان من باشند چه کسانی هستند؟ اگر در نیمۀ راه بودم و خواستم دست یکی از عزیزانم را بگیرم و با خود همراه کنم، این کار چه شرایط و لوازمی دارد و چگونه باید باشد؟ اگر خواستم در این مسیر از راهنمایی های شخص دیگری استفاده کنم و گفتههایش را عمل کنم، او چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
پاسخ همۀ این پرسشها و بسیاری از سؤالات بنیادین دیگری که دربارۀ «تهذیب نفس» و «عرفان عملی» مطرح میشود را در مجموعۀ پنج جلدیِ «ادب إلهی» میتوان جستجو کرد. این مجموعه، محصول 150 جلسه از سلسله مباحث «آیت الله حاجآقا مجتبی تهرانی رضوان الله علیه» است که طی سالیان متمادی در درسهای اخلاق و عرفان اسلامی ایشان با نظمی شگرف و انسجامی خللناپذیر مطرح شد و در نهایت تبدیل شد به یک «منظومۀ معرفتی کامل و منسجم» برای تربیت... هم تربیتِ خویشتنِ خویش، هم تربیتِ فرزند، هم لوازمِ تربیتیِ مربّی و هم ابعاد اجتماعی و حکومتیِ تربیت.
«ادب» یکی از منازل سلوک إلی الله و مقامات والای معرفتی است. اما قدم گذاردن در این منزل، نیازمند تلاش و فعالیتهایی است که در سه ساحَت : عقل و قلب و نفس انسان رخ مینماید. ثمرۀ این فعالیّتها «ادب الهی» است. ادب الهی یعنی حفاظت از مرزهای مشخصی که از ناحیۀ خداوند متعال تعیین شده است. هر اندازه بتوانیم از این مرزها حفاظت کنیم، به مقام «خلیفةاللهی» که قلۀ مقام انسانیّت است، نزدیکتر شده ایم. بنابراین، نیل به قلّهای که خداوند برای انسان هدف گرفته است، بدون «مؤدّب شدن به ادب الهی» امکانپذیر نمیباشد. هرآنچه دربارۀ اصول ِ تأدُّب به ادب الهی، لوازم و دستورالعملهای آن، در سطح مخاطبِ گسترده گفتنی است، در این پنج جلد بیان شده است.
نکتۀ بسیار مهمی که دربارۀ این مجموعه وجود دارد، اینست که طرح چنین مباحثی نیازمند اشراف کامل بر آیات و روایات اسلامی و تسلط بر مبانی اخلاقی و انسان شناختی اسلام است و این مجموعه هم حاصل اجتهاد فقاهتی آیت الله مجتبی تهرانی (رضوان الله علیه) در میان آیات و روایات و مبتنی بر مبانی اخلاقی است. روش فقاهتی و اجتهادی ایشان با دقت در لایههای زیرین محتوای مباحث قابل مشاهده بوده که آیات و روایات و ادله عقلی را به سنجش گذاشته است، نشان از تبحّر بالای ایشان در این عرصه دارد. طُرفه آنکه این مباحث از سوی کسی مطرح میشود که خود به خوبی توانسته است همۀ آن مباحث سترگ اخلاقی –و بلکه مراتب بالاترش- را در وجود خویش جامۀ عمل بپوشاند. بنابراین روشن است که این مباحث تا چه اندازه عمیق، کاربردی و مؤثر خواهند بود.
کتاب اول ادب الهی، به «تأدیب نفس» اختصاص دارد. اولین قدمها و اصولیترین مسائل مربوط به تهذیب نفس و تربیتِ خویشتنِ خویش، در این جلد مطرح گردیده است.
کتاب دوم، عنوان «مبانی تربیت» را به خود اختصاص داده است. مجموعۀ اصول عملیِ خودسازی ناظر بر «دیگرسازی و تربیتِ دیگری» مباحث این جلد را تشکیل میدهد. از نگاه نویسندۀ متخلّق به اخلاق الهی، انسان هر اندازه در مسیر خودسازی پیش رفته باشد، وظیفة دیگرسازی نیز دارد. اما این وظیفه موازین و ملزوماتی دارد که در این جلد تبیین شده است. ارائهی راهکارهای عملی و تطبیق معارف اسلامی با مسائل روز ویژگی مهمی است که همواره در مباحث ایشان مورد توجه بوده است.
کتاب سومِ این مجموعه، به موضوع بسیار مهم و کارآمدِ «تربیت فرزند» پرداخته است. در این کتاب برای اولینبار منظومهای کامل از مبانی و الگوی تربیتِ دینیِ فرزند ارائه شده است. این کتاب برای انسان زیربنای ساختمانی را پیریزی میکند تا بتواند بر روی آن اصول و مبانی، ساختمانِ شخصیتِ فرزندش (که دنبالهی وجودی پدر و مادر است) را به گونهای تربیت کند که در این وانفسای جهانِ مدرن، «مؤدب به ادب الهی» گردد.
کتاب چهارم دربارۀ موضوعی است که در بیان نویسندۀ حکیم، از آن تعبیر به «کیمیای حیات» میشود. «حیاء» را میتوان بنیادینترین اصل تربیتی دانست که هم در تربیتِ خویشتنِ خویش و هم تربیتِ دیگری نقش اساسی دارد. بهگونهای که بدون آن، اساسِ تربیت دینی و ادب الهی بیمعناست.کتاب چهارم توضیح و تفصیل این موضوع در ساحتِ جانِ انسانی و ابعاد گوناگون آنست تا در نهایت بتواند به کیمیای حیاتِ ابدی دست یابد.
پس از پایهگذاری مباحث پیشین، نوبت به این مسأله میرسد که اگر کسی بخواهد در جایگاه «مربّیِ تربیتی» قرار بگیرد، پیش از تصدّی این جایگاه، خودش چگونه باید تربیت شود و همچنین در سیرِ رفتارهای تربیتی، کدامین اصول روشی را باید مدنظر داشته باشد؟ اینها مباحثی هستند که در کتاب پنجمِ این مجموعه تحت عنوان «تربیتِ مربّی» مطرح شده است.