به گزارش سراج24؛ با وجود گذشت یک هفته از بارشهای سنگین سراسری همچنان بسیاری از مناطق سیل زده دچار آب گرفتگی هستند و سیلابهای در مسیر خود به سمت جنوب کشور، اثرات مخرب خود را بر جای میگذارند. این در حالی است که طبق هشدارهای سازمان هواشناسی از روز شنبهی هفتهی آینده سامانهی بارشی جدیدی وارد کشور میشود که احتمال بروز خسارتهای بیشتر را دو چندان میکند.
عوامل بسیاری در بروز سیل سراسری کشور دخیل بودند که عمدهترین آن خشک سالی دو دههی اخیر بوده است. مسئولان با فرض ادامهی خشکسالیها، طرحهای مربوط به هدایت آبهای سطحی را از دستور کار خارج کرده و بسیاری از مناطقی که روزگاری محل عبور سیلابهای فصلی بودند را به بافت شهرها اضافه کردهاند.
عامل مهم دیگر نیز باز نشدن دریچهی سدها پس از هشدارهای هواشناسی بوده است. مسئولان با فرض اشتباه بودن این هشدارها از رها سازی آبهای پشت سد خودداری کردند و در نتیجه تخلیهی ناگهانی آب پشت سدها موجب به زیر آب رفتن شهرهای حاشیهی رودخانهها شد.
میثم جعفرزاده مدیرکل دفتر مدیریت بحران وپدافند غیرعامل در رابطه با بازنشدن دریچهی سدها به ایسنا گفت: مبنای مدیریت سازهها تنها پیشبینی هواشناسی نیست، چرا که بعضاً شاهد خطاهایی در پیشبینی سازمان هواشناسی هستیم. علاوه بر این باید گفت که پیشبینیهایی که صورت میگیرد احتمالی است و متأسفانه ما هشدار قطعی سیل نداریم.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران وپدافند غیرعامل با بیان اینکه حتی اگر هشدار قطعی سیل نیز وجود داشته باشد، نمیتوان در زمان ۴۸ یا ۷۲ ساعت آب زیادی را از سدها تخلیه کرد، چرا که تخلیه سدها بسیار بالا است و نیاز به زمان بیشتری دارد.
جعفرزاده ادامه داد: البته وزارت نیرو بحثهای مربوط به مدلهای بارش پیشبینی و موضوعات تحلیلی در حوزه آب و هوا را دنبال میکند؛ با این وجود تصمیم گیری تابع شرایط مختلفی است که باید با دقت انجام شود.
به گفته وی علاوه بر این مساله باید در نظر گرفت که گاهی سیلابها در فصل تابستان اتفاق میافتد، اما این بار سیلابها در زمانی اتفاق افتاد که معمولاً در این بازه زمانی به دنبال ذخیره آب کشاورزی هستیم و باید با دقت بسیار بالایی مدیریت سدها انجام شود.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران وپدافند غیرعامل اظهار کرد: یک بار در سالهای نه چندان دور این اتفاق افتاد و ما با استفاده از همین هشدارهای احتمالی هواشناسی قسمتی از مخزن سدی را تخلیه کردیم که در تابستان همان سال با مشکل جدی مواجه شدیم. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره کرد که حجم سیلابی که وارد استانها شده با ذخیره سدها برابری نمیکند؛ به گونهای که در حوزه گرگانرود دوره بازگشت بالای ۲۰۰ سال و در حوزه لرستان رودخانه کشکان که تخریبهای زیادی را نیز شاهد بودیم دوره بازگشت ۵۰۰ ساله داشتهایم. در حوزه کرخه نیز دوره بازگشت ۲۰۰ ساله اتفاق افتاد که هیچکدام از این سیلابها قابل پیشبینی دقیق نبود.
هرچند که بلایای طبیعی در مواردی غیرقابل پیش بینی هستند ولی اقدامات امدادی در حین و پس از این بلایا قابل مدیریت است تا از این طریق از حجم آسیب دیدگان این حوادث کاسته شود. برای مثال در هنگام وقوع قطعی حوادث میتوان از سیستمهای هشدار همگانی استفاده کرد؛ تا مردم ساکن در منطقه، از محلهای پر خطر دور شوند.
اگرچه سیل اخیر تلفات چندانی نداشت ولی یک نکته در این میان حائز اهمیت بود. بسیاری از مردمی که هشدار وقوع سیل را دریافت کردند حاضر به ترک منازل خود نبودند. با توجه به اظهارات اهالی این مناطق 3 دلیل عمده را میتوان به عنوان دلایل عدم توجه به این هشدارهای اضطراری ذکر کرد:
اول؛ عدم اعتماد به صحت هشدارهای هواشناسی
تجربه نشان داده است سازمان هواشناسی کشور تقریبا در هیچ کدام از طوفانهای اخیر هشدار قبل وقوع صحیحی نداده است. برای مثال میتوان به طوفان بزرگ تهران در سال 93 اشاره کرد که هواشناسی این طوفان را پیش بینی نکرد و پس از اتمام طوفان، صرفا به جهت خالی نماندن عریضه چند هشدار طوفان را اعلام کرد که البته هیچ کدام از آنها به طوفان ملموسی منتهی نشد. همین ضعف هواشناسی در پیش بینی طوفانها و شرایط جوی باعث بیاعتمادی مردم و مسئولان نسبت به هشدارهای این سازمان شده است. وقوع چنین مواردی باعث میشود که نیاز به پیشرفت در علوم هواشناسی و توسعهی تجهیزات ماهوارهای و صنایع فضایی در کشور بیش از پیش بوجود بیاید.
دوم؛ هجوم دزدها و سارقان برای سرقت اموال منازل خالی
برفرض جدی گرفته شدن هشدارهای هواشناسی و تخلیهی مردم از محل سکونتشان، سارقان وارد مناطق مسکونی خالی از سکنه شده و دارایی مردم را غارت میکنند. خطرات ناشی از بروز بلایای طبیعی از یک سو خسارت مالی سارقان از سویی دیگر باعث میشود که مردم ترجیح بدهند در میان سیل و طوفان احتمالی بمانند ولی از خطر غارت حتمی سارقان در امان بمانند. چنین مسائلی بیشتر در مناطق حاشیهی شهری و روستایی رخ میدهد که حضور نیروهای امنیتی و انتظامی در آنها ملموس نیست. در چنین مواردی شهرها و روستاها میتوانند در شوراهای محلی، قبل وقوع حوادث هستههای حفاظت از مناطق در شرایط اضطراری را ایجاد نمایند و دولت نیز اولویت اعزام نیروهای انتظامی به مناطق آسیب دیده را در دستور کار امدادی خود قرار دهد. همچنین دستگاههای قانون گذار میبایست مجازاتهای سختی را برای برخورد با سارقان در چنین شرایطی وضع کند.
سوم؛ ترس از نابودی تمام دارایی و اموال
در شرایط فعلی و به دلیل افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز زندگی، ریسک از دست دادن یک شبهی تمام زندگی بخصوص برای مردم روستایی بسیار زیاد است. زندگی مردم روستا وابسته به دام و زمین کشاورزی و ابزار آلات کشاورزی است که امکان جابجایی سریع آنها در زمان بروز حوادث وجود ندارد. در این شرایط دولت میتواند با بیمههای ارزان قیمت قبل از وقوع حوادث این چنینی از نابودی حاصل دسترنج آنها جلوگیری نمایند. همچنین دولت باید با برآورد خسارت دقیق، از محل بیتالمال وامهای بدون بهرهی طولانی مدت را در اختیار آسیب دیدگان بگذارد. البته نارساییها در این زمینه بسیار است چرا که برای مثال مردم سیل زدهی گلستان میدانند سرنوشتی بهتر از مردم زلزله زدهی کرمانشاه ندارند و ممکن از حتی چند سال پس از حوادث طبیعی نیز کمکی از سوی دولت برای بازسازی خانه و زندگی خود دریاقت نکنند.
خوب است دولت و نهادهای دخیل در امداد رسانی بلایای طبیعی با مطالعه و بررسی تجربیات گذشته روند فعلی امدادرسانی و بازسازی را اصلاح نمایند تا بیش از این شاهد از دست دادن عزیزانمان به دلیل ترس از ترک مناطق پرخطر در زمان حوادث طبیعی نباشیم.
انتهای پیام/