سراج24، امیر حیدری/ همهمهی چهل سالگی انقلاب اسلامی اگر چنان روزهای نخستینش، صاف و آیینهوار به چشم مردم میآمد زیباتر بود، اما مع الاسف «نظامِ سازمانیِ گزارش کار» یا به تعبیر مذهبیاش «ریای سازمانی»، چنان ساختارهای بوروکراتیک نهادهای رسمی را در خود استحاله کرده که طعمی از شیرینی چهل سالگی انقلابِ مردمیِاسلامیِ ایران به ذائقهها نیاید. بحث بر سر گرامیداشت واقعهای چون انقلاب نیست، بلکه چالش اصلی با دور افتادن از اتمسفر روزهای ابتدایی انقلاب است. اگر روزی مردم از جیبِخود برای گرامیداشتِ وقایع تقویمی به وقت نظر داشتند، امروز اما نهادهای رسمی – باز هم از جیبِمردم ولی برای خوشایند مدیر و مدیرِمدیر و مدیرِ مدیرِ مدیر و... به زمان نظر دارند. افسوس که پوزیتیویسم در همنهشتی با ایدئولوژی چنان خوره به روح انقلاب افتاده است و شاید برای نسلهای آتی تنها اسمی باقی بگذارد و جسمی؛ بیجان و بدونِ روح.
زمان و وقت بسیار توفیر دارند و انقلاب اتفاقی است در وقت، نه در زمان. زمان با گذرِ روز و شب رنگ میبازد و پیوندی با امری فراتر از خود ندارد، زمان ابزاری است برای نقطهگذاریِ حیاتِ مادی، برای مقیاسهایی که در بُعدی دیگر ناکارآمدند. زمان آنجا که از این امور آلایش میباید به وقت متصل میشود، بُرههای از ناکجا که برای شورمندانِ اینجایی راه نشان میدهد. انقلاب از وقت آمده بود و برای مردم به ناکجا نشانهای داشت. اینکه غالب اندیشمندان سیاسی معاصر انقلاب را جزو تحولات معنوی تقسیم بندی کردند دریچهای بر همین معناست.
البته که تجدید عهد با روزهای نخستین انقلاب در کسوت بروکراسی و گزارش کار و چه و چه، تحت عناوینِ فانتری و قشنگی که به عدد چهل ربط دارند اتفاق نمیافتد. وقتی عقل دامنگیر معاش میشود نسبت خویش با معاد را فراموش میکند و از هرچه و هرکه، به مناسبت معاشِ خویش بهره میستاند. در این سیطرهی کمیّت برای پاسداشت انقلاب و اثبات دستاوردهایش لازم نیست به شاخصهای توسعه و پیشرفتِ معمول و عقلِ معاش متوسل شد، چه اینکه قدرتها حداقل برای حفظ و ثبات خویش هم که شده نظری به مردم و مشکلاتشان خواهند داشت و پهلوی هم این مهم را دیر فهمید وگرنه امروز هم میشد با شاخصهای توسعه – فارغ از هر حکومتی – دستاوردهای چهل سال قبل را بررسی کرد.
سالها قبل مطلبی با همین مضمون نوشتم و عنوانش را گذاشتم «انقلاب اسلامی یا انقلاب صنعتی؟!». حرفم به این بود که چرا مسئولان ما درک نمیکنند که اگر با زبانِ پیشرفت بخواهند با مردم سخن بگویند هیچ دیالوگی شکل نمیگیرد، نه تنها در ایران که در هر کجای دنیا. این طبیعت بشر است که در هر سطحی از رفاه و آزادی که باشد باز هم سطوحی دست نیافته را برای خود متصور است. از طرف دیگر اصولا سیر در کلام بنیانگذار انقلاب، راه تصورات ناروا نسبت به اصل انقلاب را بر ما می بندد. مردم آن روز حکومت اسلامی میخواستند و حکومت اسلامی هرچند به رفاه و نان و آب و عدالت و آزادی و امنیت نظر دارد اما این امور را غایت خود نمیداند. اگر آن روز مردم نسبت به غایت حکومت اسلامی آگاه بودند و بر اساس همان آگاهی او را طلبیدند، باید دید امروز چه میطلبند. با طمطراق و ریای سازمانی و آمار دادن و دستاورد تراشیدن نمیتوان با مردم دیالوگ کرد و به آنها متذکر شد که این ایام روزهای چهل سالگی انقلاب اسلامی است، قدرش را بدانید. چهل سالگی را باید در پارادایم جمعیِ اولیهاش به گفتگو گذاشت و آنگاه از تشویق و تهذیبش راهی برای آینده گشود. آیندهای که بی هیچ شکی از آن اهلِ جهاد و مبارزه و مداراست.
کاش دریافتِ جمعیِ اهالیِ سیاست و قدرت از مردم و انقلاب این قدر دور نبود، تا همچون همان سالها تمثیل وار زیر عبای وحدت – که شکر خدا هنوز هست – راهی جدید گشوده میشد از این انسداد.
انتهای پیام/