اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۴:۰۹
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۱۰
اذان مغرب ۱۹:۰۰:۴۹
طلوع آفتاب ۰۵:۲۴:۵۴
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۵۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۳۳
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۷/۰۹/۰۶ - ۰۷:۲۰

بررسی دعوت جنجالی یک جنبش دانشجویی از مقام معظم رهبری+عکس

«دعوت مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران از رهبر انقلاب برای حضور در دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو در چهل سالگی جمهوری اسلامی». نامه‌ای که لحن آن سبب شد بلافاصله موافقان و مخالفان رودر روی هم صف‌کشی کرده و به تایید یا تقبیح آن بپردازند.

بررسی دعوت جنجالی یک جنبش دانشجویی از مقام معظم رهبری+عکس

به گزارش سراج24، چهارشنبه هفته گذشته بود که نامه‌ای در فضای مجازی دست به دست می‌شد با عنوان «دعوت مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران از رهبر انقلاب برای حضور در دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو در چهل سالگی جمهوری اسلامی». نامه‌ای که لحن آن سبب شد بلافاصله موافقان و مخالفان رودر روی هم صف‌کشی کرده و به تایید یا تقبیح آن بپردازند.

اصل ماجرا چه بود؟
این نامه که به امضای کیوان سلیمانی، دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران، خطاب به رهبر انقلاب نوشته شده بود حاوی چند نکته جنجالی بود. اول اینکه لحن این نامه بشدت پرخاشگرانه بود؛ به حدی که در نامه‌های بعدی سعی شده بود این لحن تلطیف شده و به نوعی توجیه شود. نکته دوم اما نگاه غیرمستند به سابقه حضور رهبری در محیط دانشگاهی بود. این نامه با پیش‌فرض عدم حضور رهبری در دانشگاه نوشته شده است، اما اندکی مرور در سایت‌های مختلف خلاف این ادعا را به اثبات می‌رساند. ویژگی‌هایی از این دست سبب شد تا این نامه در افکار عمومی به عنوان یک متن ساختارشکنانه شناخته شده و واکنش‌های مختللفی به همراه داشته باشد.

ماجرای یک نامه غیرتشکیلاتی

دوستان دیروز، منتقدان امروز
در مقابل اما منتقدان این نامه را یک «کوچه باز کردن» دانسته و به شدت از آن انتقاد کردند. افرادی همچون محمدصادق شهبازی، رضا علیپور و پویا سلیمانی با یادداشت‌هایی سعی کردند تا خط اصلی این نامه را انحراف از موضوع اصلی در وضعیت فعلی کشور معرفی کنند.

محمدصادق شهبازی که خود دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز بوده در یادداشتی چنین نوشت: «پرسش و نقد رهبری و نظام ممنوع نیست و حتی خود رهبری در موارد متعدد آن را تجویز کرده است؛ اما مسئله و اولویت اصلی پیگیری عملکرد مسئولینی است که جهت‌گیری‌های درست نظام و رهبری را پیگیری نمی‌کنند، اقدامات اصلاحی انجام نمی‌دهند، حتی علناً خلاف جهت آن حرکت می‌کنند. بعضاً در موضع اپوزیسیون قرار می‌گیرند یا انتساب خویش به رهبری یا منصوب بودن از جانب رهبری و... را دستاویزی برای فرار از پاسخگویی و توجیه عدم انجام حرکات اصلاحی قرار می‌دهند، یا با طرح مسائل دسته دوم و حاشیه‌ای از هر اقدام اصلاحی شانه خالی می‌کنند یا راه آن را می‌بندند.

بدنه منفعل متدین و حزب‌اللهی نیز به‌جای پیگیری این جهت‌گیری‌ها از مسئولین و فعالیت در این مسیر منفعلانه عمل کرده و برای خوبش توجیهاتی از این جنس می‌تراشد و در یکی از دولبه قیچی می‌نشیند.

بجای آنکه چون بنی‌اسرائیل به رهبری بگوییم تو و خدایت با هم بجنگید و ما سر جای خودمان هستیم این پرسش را از مسئولین و از خود بپرسیم که ما برای این جهت‌گیری‌ها و مشکلات چه کرده‌ایم؟ آیا جهت‌گیری‌های درست را پیگیری کرده‌ایم؟ آیا برای رهبری ظرفیت ساخته‌ایم که بتواند ورود مؤثرتری بکند؟ که یکی از این موارد اصلاح، شفافیت و نظارت عمومی بر نهادهای ذیل رهبری و سایر نهادهای عمومی غیردولتی است.»

بسیاری از منتقدان نیز چنین موضعی داشتند. یعنی نگارنده این نامه به جای اینکه نوک حمله مطالبه‌گری را به سمت دولتی‌ها و مسولان اجرایی نشانه رود، در یک جنجال رسانه‌ای به اشتباه حمله به رهبری را در دستور کار خود قرار داده است.

موافقانی از جنس آمدنیوز
BBC، دویچه وله، یورونیوز و آمدنیوز از جمله رسانه‌های تصویری و کانال‌های تلگرامی بودند که بلافاصله به انتشار این خبر اقدام کرده و تحلیل‌های همسو با خود را برجسته کردند.

به عنوان مثال، BBC فارسی با به خط کردن افرادی چون علی افشاری و حسین ترکاشوند، دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر تهران، به تحلیل این نامه پرداخت و سعی کرد این نامه را به عنوان سرآغاز روند ریزش بدنه حامیان نظام بداند و صدالبته با تکرار نام احمدی‌نژاد به عنوان پشت پرده چنین اقداماتی، وی را آلترناتیو جمهوری اسلامی معرفی کند.

 

نامه‌ای که حاصل دور زدن تشکیلات است؟
بعد از انتشار نامه اول که به امضای دبیر این تشکل دانشجویی بود، نامه دوم اما با امضای شورای عمومی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران منتشر شد. مقایسه این دو نامه بیانگر آغاز اختلافات داخلی در این تشکل است.

همچنین با بررسی‌های «خبرنامه دانشجویان ایران» مشخص شد این اختلافات تا این لحظه پابرجاست و عدم مصاحبه اعضای شورای مرکزی و موضع گیری مجدد ناشی از عمق اختلاف در شورای مرکزی است. در نامه دوم اما لحن پرخاشگرانه، بهانه دادن دست دشمنان برای سوءاستفاده رسانه‌ای و قصور فردی در انتشار این نامه مورد قبول واقع شده است. پس می‌توان گفت که انتشار نامه اول نه یک موضع‌گیری تشکیلاتی که یک نامه شخصی از سوی دبیر این مجمع بوده است.

ماجرای یک نامه غیرتشکیلاتی

حال با توجه به این موضوع باید به چند نکته اشاره کرد:
۱- وقتی فردی که مسئولیت مدیریت و نمایندگی یک تشکیلات دانشجویی را برعهده دارد، بنابر شواهد، به صورت سرخود اقدام به انتشار چنین نامه‌ای می‌کند و تمام قواعد تشکیلاتی را نادیده می‌گیرد، چه انتظاری از سایر افراد جامعه منجمله مسئولان دارد؟ وقتی فردی برای اشتباهات خود پاسخگو نیست انتظار پاسخگویی از دیگران نیز اشتباه است.

۲- رفتار غلط یک شخص یا گروه و برهم زدن قواعد تشکیلاتی سبب شده است تا برخی رسانه‌های داخلی همانند رسانه‌های خارجی و ضدانقلاب ردپای شبه جریان بهاری را در پس این نامه برجسته کنند. ردپایی که هم مجمع عمومی هم دبیر این تشکیلات قویا آن را رد کرده‌اند ولی این تکذیب توان مقابله با ان رسانه‌ها را ندارد. به راستی نباید تشکل دانشجویی مظهر تعقل بوده و برای هر حرکت خود سناریوهای مختلف بچیند و سپس اقدام به انجام نماید؟

۳- تلاش مجمع عمومی برای پاک کردن صورت مسئله و کاهش فشارها بر کل مجموعه را باید نتیجه رفتارضد تشکیلاتی برخی اعضا دانست. رفتاری که نتیجه‌اش شده است زیر سوال رفتن ماهیت کل مجموعه. آیا این تلا‌ها برای بهبود چهره مجمع دانشجویان عدالتخواه به نتیجه خواهد رسید و یا اشتباه یک شخص به قیمت نابودی یک تشکل تمام خواهد شد؟

 

ماجرای یک نامه غیرتشکیلاتی

در عرف نامه نگاری‌های تشکل های دانشجویی در چنین موضوعاتی که گاها حواشی و حساسیت هایی در پی دارد (فارغ از صحیح یا غلط بودن حساسیت‌ها) ابتدا نامه‌ای ارسال می‌شود، اگر پاسخ درخور و قابل توجیهی دریافت نشد، نامه رسانه ای می شود، البته این در صورتی هست که تشکل مورد نظر نیت تاثیرگذاری مثبت، رسیدن به هدفی منطقی و به نفع جامعه داشته باشد نه صرفا کاری که سر و صدا ایجاد کند و جو رسانه ای به پا کند. که صد البته روی آوردن تشکل ها و جنبش های دانشجوئی به برنامه های فرمیک، جوسالارانه و پرهیاهو و دور شدن از مسائل محتوایی و از اصل مطلب و فاصله گرفتن از پیگیری مشکلات جامعه از ضعف های بزرگ این قشر از جامعه هست. توضیحات فوق بدون درنظر گرفتن نوع نگاه و جایگاه ولایت فقیه در باورها و ریشه های فکری یک تشکل دانشجوئی یا یک دانشجو هست و فقط بعنوان رهبر کشور همانند سایر رهبران به موضوع نگاه کردیم، یعنی اگر تشکیلاتی مدعی ولایت پذیری هست بحث کمی متفاوت تر است و البته سخت گیرانه تر!

در شرایط فعلی کشور نتیجه برخی عدالت‌خواهی‌های کاریکاتوری، تنفس مصنوعی به جریان نئولیبرال است. وقتی تشخیص اشتباه باشد و اولویت‌ها تشخیص داده نشود، جریان نئولیبرال بیشترین بهره‌برداری سیاسی را از اقدامات وارونه در جهت عدالت‌خواهی می‌برد. جریان نئولیبرال در این سال‌ها در زمینه‌های سیاسی،‌ اقتصادی و اجتماعی تاخته و پس از 40 سال می‌بینیم این رویکرد چه پیامدهایی داشته است؛‌ شاهد هستیم که اتخاذ رویکردهای نئولیبرالی چه پیامدهای اسفباری داشته که اتفاقا در تعارض با مساله عدالت بوده است؛ لذا باید فلش مطالبه‌گری را به سمت این جریان برد اما اگر در فهم موضوع دچار خطا شویم،‌ آنگاه با اقدام خود به این جریان در کما رفته سیاسی،‌ تنفس مصنوعی می‌دهیم که باید اسم این کار را عدالت‌خواهی کاریکاتوری بگذاریم. همان کاری که این نامه فردی کرد؛ یعنی به‌جای اینکه پیکان اصلی مطالبه‌گری را معطوف به جریان نئولیبرال کند، در حقیقت نقطه دیگری را هدف قرار می‌دهد.

* گزارش از سعید درویشی

 

انتهای پیام/

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••