سراج24، محمد مهدی ادیبی/ برای تصمیم گرفتن در مورد هرچیزی باید آگاهی داشت. اگر بنا به انتخاب و گزینش از بین چندین گزینه باشد، تصمیمگیری سختتر خواهد شد. گاهی در این مواقع دوست داریم که کمک و راهنمایی داشته باشیم تا انتخابمان از بین گزینههای موجود را راحت کند.
تمام این صغری_کبری چیدنها برای این است که بگویم از این به بعد، هر هفته در یادداشت کوتاهی به «معرفی کتاب» خواهم پرداخت. بنا دارم کتابهایی را معرفی کنم که بیش از یک بار آن را خوانده و نکاتی راجع به آن مکتوب کردهام. قطعاً برخی از کتابهایی که معرفی میشود را قبلاً مطالعه کردهاید؛ امّا شاید خواندن یادداشت کوتاهی در معرفیِ آن، خالی از لطف نباشد.
با همین مقدمهی کوتاه، سراغ معرفی کتاب این هفته میروم.
«قلعهی حیوانات»
Animal farm عنوان اصلیِ کتابی است که در ترجمهی فارسی، با «قلعهی حیوانات» یا «مزرعهی حیوانات» شناخته شده است. این کتاب، از جمله کتابهایی است که همیشه تازگی دارد. چراییاش را در ادامه متن متوجه خواهید شد.
«جرج اوروِل»، این کتاب را در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال آخر جنگ(1945) در انگلستان به چاپ رسانده است. «قلعهی حیوانات» در ابتدای چاپ، اقبال چندانی نداشت و پنج_شش سالی طول کشید تا مشهور و شناخته شد. شهرتی که دههها ادامه پیدا کرد و همچنان ادامه دارد.
رمان «قلعهی حیوانات» در فضای یک مزرعه شکل میگیرد. جایی که آقای «جونز» مزرعهدار، حیوانات مختلفی از قبیل: خوک، گاو، اسب، الاغ، سگ، بز، مرغ و برخی حیوانات دیگر را نگه داشته و مانند بسیاری از مزرعهداران دیگر، از فواید این حیوانات استفاده میکند.
ماجرا از خوابی شروع میشود که «میجر» برای حیوانات مزرعه تعریف میکند. او که پیرترین خوک مزرعه است، علاوه بر تعریف خوابِ آرمانیِ خود؛ ازتجربههای زندگی خودش و سرنوشتی که در انتظار آنها است پرده برمیدارد.
نگاه آرمانیِ شکل گرفته در مزرعه، ناراحتی حیوانات و سستی آقای جونزِ مزرعهدار، اتفاقی را رقم میزند که حیوانات را بر مزرعه مسلط میکند. حالا حیوانات ادارهی امور را به دست گرفتهاند، از وضعیت موجود راضیاند و قوانین مختص به خود را تعیین کردهاند؛ اما این تازه شروع ماجرا است.
اگرچه این رمان با نگاه به وضعیت شوروی در آن زمان نوشته شده است و برخی شخصیتهای موجود در آن را نماد شخصیتهای شوروی کمونیستی میدانند؛ اما توصیه میکنم که این کتاب را فارغ از نمادها و شخصیتهای آن مطالعه کنید. شاید راز اقبال زیاد مردم (چه در غرب و چه در شرق) به کتاب، در همین نکته نهفته باشد. آنچه که در این کتاب گفته میشود؛ میتواند در مورد هر جامعه، خانواده و یا حتی در مورد هر فرد هم اتفاق بیفتد.
تا یادم نرفته این مطلب را هم بگویم که «جرج اوروِل» نامِ هنریِ نویسندهی این کتاب است. «اریک آرتور بلر» که نگاه خاص و جالبی هم به مسائل شوروی کمونیستی داشت؛ داستان نویس و روزنامه نگاری انگلیسی بود که در یک خانواده ی نجیب زاده متولد شد. او زندگی طبقاتی را به خوبی درک کرده بود و نگاهی خاص به مسألهی فقر داشت.
ترجمههای این کتاب به فارسی، از دههی چهل وارد بازار شدند و تا آنجا که من دیدم، حدود پنجاه ترجمه از این کتاب وجود دارد. نکتهی مهمی که برای این کتاب و همهی کتابهای ترجمهای توصیه میکنم، اینست که: «یا ترجمهی خوب بخوانید و یا اصلاً نخوانید»!
خواندن ترجمهی بد از یک کتاب، مانند خوردن بادامِ تلخ است که تمام تجربههای خوبِ قبل و بعد از خودش را تباه میسازد. بنابراین توصیه میکنم که قبل از تهیهی این کتاب، به مترجم آن دقت کنید. طبق جستجو و مطالعهی من؛ ترجمهی آقای صالح حسینی و آقای امیرشاهی در خصوص این کتاب، نمونههای موفقی بودهاند.
در پایان توصیه میکنم که اگر این کتاب را مطالعه نکردهاید، حتماً سراغش بروید. زاویهی نگاه و تجربهای که در این کتاب با آن همراه میشوید، برایتان جالب خواهد بود.
اگر هم تجربهای در مطالعهی این کتاب دارید، در پایین همین مطلب به اشتراک بگذارید.
انتهای پیام/