گروه فرهنگی سراج24: نشستهای «گفتمان ضرب اصول» از آن دسته جلسههایی است که کمتر نظیر آن را در محیطهایی غیر از دانشگاه دیدهایم. در این نشستها هنرمندان مینشینند و نقدهای جدی خودشان را به وضع موجود مطح میکنند. در بسیاری موارد، مدیر دولتی آن حوزه هم مهمان جلسه است و همه حرفها را میشنود.
روز گذشته هشتمین نشست گفتمان ضرب اصول در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فردین خلعتبری(آهنگساز)، بابک چمنآرا(ناشر) و رضا مهدوی(کارشناس مجری)با موضوع «بررسی عملکرد دولت یازدهم در عرصه موسیقی» گفتگو کردند.
علی مرادخانی نقدهای جدی اهالی موسیقی را شنید. یکی از آنها بیپاسخ ماندن نامه اعتراضی 700نفر از اهالی موسیقی بود. فردین خلعتبری خطاب به مرادخانی گفت: «چرا به این نامهها که به امضای 700 نفر میرسد پاسخی داده نمیشود؟ قبل از این نامهها هم نامههای پرشمار دیگری بوده که در اعتراض به وضع موجود نوشته شده ولی بیپاسخ ماندهاند. الان جشنواره موسیقی فجر در واقع بهنوعی روند ادامهدار کنسرتهای موسیقی پاپ در کشور است. جشنواره ما متأسفانه اساسنامه ندارد و بر این مبنا نقشه راه مشخصی نیز ندارد. مدیر کدام جشنواره هنری میآید به هنرمندان تکتک زنگ میزند تا آنها را به جشنواره بکشاند؟ الان آقای مهرجویی که در جشنواره فیلم فجر شرکت میکند پولی میگیرد؟ انگیزه ایشان مسلماً پول گرفتن از مدیران جشنواره نیست؛ چه بلایی بر سر جشنواره موسیقی فجر آوردهایم؟»
موسیقی یکی از پاشنه آشیلهای دولت یازدهم است. این مسئله از همان روزهای اول و از جریان مناظره فرهنگی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بنوعی در پیشانی فعالیتهای حسن روحانی قرار گرفت. روحانی از شجریان و ربنای او سخن گفت تا احتمالا نام این هنرمند شناخته شده برایش گشایشی حاصل کند. این ماجرا ادامه پیدا کرد و پس از آغاز دولت یازدهم، «لغو کنسرتها» و کلا دلسوزی برای برگزاری کنسرتها تبدیل به یکی از شعارهای رسانهای دولت شد. دولت در جریان اتفاقات مهم و تاثیرگذار و البته منفی برای جریان دولت، بخوبی بازی رسانهای جدیدش را با کلیدواژه «کنسرت» کلید میزد. برجام لغو شد، حادثه تصادف دو قطار اتفاق افتاد، قدرت خرید مردم بشدت کم شد و کلی فاجعه دیگر که ناشی از سوء مدیریت دولتی بود دامن کشور را گرفت، اما واکنش جریان رسانهای دولت در چنین بزنگاههایی فقط یک چیز بود: «چرا کنسرتها برگزار نمیشود؟»
نشست ضرب اصول پیام روشنی برای دولتِ حامی موسیقی داشت. در این جلسه حرفهای مهمی از جنس آنچه بنقل از فردین خلعتبری ذکر شد، مطرح شد. «هیچ اتفاقی نیفتاد»، «هیچ نتیجهای نداد»، «به هیچجا نرسیدیم»، «هیچوقت دیده نشدیم» و بسیاری دیگر از این «هیچ»ها خلاصهای از حرفهای صریح اهالی موسیقی با علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. حتی چمنآرا رو در روی مراخانی گفت:«هماکنون که بیش از 3 سال از دوره دولت جدید را گذراندهایم و دو سال نیز از عمر مجمع ما گذشته است به هیچ نتیجهای نرسیدهایم».
هنرمند بخوبی میفهمد که چه زمانی برای هنرش تکریم میشود و چه زمانی ابزاری برای یک بازی رسانهای است. دولت روحانی ظاهرا دغدغه موسیقی را دارد اما در حقیقت دلی برای آن نسوزانده است. در این دولت حتی پاسخ نامه اعتراضی 700 نفر از اهالی موسیقی هم داده نشد. یادآوری روزهای گذشته کار سختی نیست؛ تصور کنید یک روز نامه اعتراضی موزیسینها نوشته میشود و روز دیگر بدون آنکه جوابی به اهالی این هنر داده شود، آقای رئیس جمهور پشت تریبون میآید و میگوید: «چرا نمیگذارید کنسرتها برگزار شوند؟»
حالا عکسهای یادگاری دولت با «کنسرت» و حمایتهای تصنعی از هنرمندان تبدیل به نمایشی تکراری و دردآور برای جریان هنری کشور شده است. دردآور است که هنرِ هنرمند تکریم نشود، دیده نشود، صدایش شنیده نشود اما در عین حال شخصیت عزیز و محترمی برای عکسهای یادگاری آقای رئیس جمهور و دوستانش باشد.