به گزارش سراج24، «زن در محیط اسلامی رشد علمی میکند، رشد شخصیتی میکند، رشد اخلاقی میکند، رشد سیاسی میکند، در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار میگیرد، در عین حال زن باقی میماند. زنبودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشیشدن خانوادههاست، افزایش فرزندان بیهویت است. اینها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی بهمرور پیش میآید. غرب از همین نقطه سختترین ضربهها را خواهد خورد و این تمدن مادی پر زرق و برق از همین نقطه فروخواهد ریخت.»
مسلماً آنچه که اسلام در مورد زن گفته است و تعریفی که از زن و جایگاه او ارائه داده است، با آنچه که امروزه در غرب میبینیم فاصله بسیار دارد. درک این فاصلهها و این تفاوت، از نگاه رهبر معظم انقلاب، ما را در شناخت جایگاه زن یاری خواهد کرد. ازاینرو نگاهی داریم به گوشهای از این بازنمایی در بیانات ایشان.
جایگاه زن؛
«زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی، و در تعریف غالباً غربی، به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاهداشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.» (۹۱/۱۲/۱۶: پیام به کنگره هفت هزار زن شهید کشور)
«زن در محیط اسلامی رشد علمی میکند، رشد شخصیتی میکند، رشد اخلاقی میکند، رشد سیاسی میکند، در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار میگیرد، در عین حال زن باقی میماند. زنبودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشیشدن خانوادههاست، افزایش فرزندان بیهویت است. اینها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی بهمرور پیش میآید. غرب از همین نقطه سختترین ضربهها را خواهد خورد و این تمدن مادی پر زرق و برق از همین نقطه فروخواهد ریخت.
اسلام با نظر کرامت به زن نگاه میکند. همه خصوصیات انسانی میان زن و مرد مشترک است. یک انسان قبل از آنی که اتصاف پیدا کند به زنبودن، یا مردبودن، متصف است به انسانبودن. در انسانیت، زن و مردی وجود ندارد، همه یکسانند. نگاه اسلام این است.» (۹۱/۰۴/۲۱: بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی»)
«غربیها در زمینه شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفریط بودهاند. اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدم برابری و عدم تعادل است. شما به شعارهایی که در غرب داده میشود، نگاه نکنید؛ این شعارها پوچ است و حاکی از واقعیت نیست. فرهنگ غربی را از این شعارها نمیشود فهمید. فرهنگ غربی را باید در ادبیات غربی جستوجو کرد. کسانی که با ادبیات اروپایی، با شعر اروپایی، با رمان و داستان و نمایشنامههای اروپایی آشنا هستند، میدانند که در چشم فرهنگ اروپایی، از دوران قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه دوم بوده است. هر چه بر خلاف این ادعا کنند، خلاف میگویند. شما به نمایشنامههای معروف شکسپیر انگلیسی نگاه کنید، ببینید با چه نفسی و با چه زبانی و با چه دیدی در این نمایشنامهها و سایر ادبیات غربی به زن نگاه میشود. مرد در ادبیات غربی، سرور و ارباب زن و اختیاردار اوست، که بعضی از نمونههای این فرهنگ و آثار آن، امروز هم باقی است.
امروز هم وقتی زنی با مردی ازدواج میکند و به خانه شوهر میرود، حتی نام خانوادگی او عوض میشود و نام خانوادگی مرد را بر خود میگذارد. زن تا وقتی نام خانوادگی خود را دارد که شوهر نکرده است؛ وقتی شوهر کرد، نام خانوادگی زن به نام خانوادگی مرد تبدیل میشود. این رسم غربیهاست؛ در کشورما اینطور نبوده، هنوز هم نیست. زن هویت خانوادگی خودش را با خودش حفظ میکند؛ ولو بعد از ازدواج. آن، نشانه همان فرهنگ قدیمی غربی است که مرد سرور زن است.» (۷۶/۰۷/۳۰: بیانات در دیدار جمعی از زنان)
زنان و فعالیت اجتماعی؛
«خواهران من! دنیای غرب، زن را به ابتذال کشاند. تا شصت، هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطره مرد -یا مردِ خود و یا یک مرد دیگر مثل صاحب کارخانه و مزرعه- میتوانست باشد و هیچ حقی از حقوق اصلىِ یک انسان در یک جامعه متمدن را نداشت. حق رأی و حق مالکیت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به میدان کار و زندگی و فعالیت اجتماعی کشاندند، اما در همان حال، تمام وسایل را برای لغزش زن فراهم کردند و او را در متن جامعه، رها و بیپناه گذاشتند. ... همین حالا هم توده و عامه زنها -نه چهار نفر خانم دکتر یا متخصص یا نویسنده و برجستگان و زبدگان- در کشورهای اروپایی و آمریکایی که از تمدن غربی حظ زیادی دارند، در وضعیت سخت و بیرحمانهای زندگی میکنند و ستم همسران و ستمِ کاری که بر آنان تحمیل میشود و کارهای سخت و سنگینی که بر دوش آنان میگذارند، تحمل میکنند. با این کار، وانمود میکنند که زن را وارد میدان اجتماع کردهاند؛ درحالیکه فرصت اندیشیدن و فکرکردن و تصمیمگرفتن هم برای آنان وجود ندارد.» (68.10.26: بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان)
«زن امروز ایران، در صحنه علم و سیاست و هنر و در گونهگون فعالیتهای اجتماعی از گذشته بسی فعالتر و میداندارتر است، اما اینها برای ذهن و بینش غربی و نیز رسم و آئینی که دستهای صهیونیسم و استعمار از آن ساخته، در مرتبه دوم است. در مرتبه اول آن چیزی مهم است که ایران اسلامی، آن را قاطعانه رد میکند؛ یعنی مرزشکنی در روابط زن و مرد و هتک حرمت انسانی زن و تبدیل آن به وسیلهای برای التذاذ یا دستگاهی برای مصرف مصنوعات پر زرق و برق.» (68.8.3: پیام به سمینار بررسی شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی (ره))
«عرصه فعالیتهای اجتماعی است؛ اعم از فعالیت اقتصادی، فعالیت سیاسی، فعالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درسگفتن، تلاشکردن در راه خدا، مجاهدتکردن و همه میدانهای زندگی در صحن جامعه. در اینجا هم میان مرد و زن در اجازه فعالیتهای متنوع در همه میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند؛ مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همه این فعالیتهای مربوط به جامعه بشری و فعالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است. اگر زن بخواهد شوق داشته باشد، میتواند فعالیتهای گوناگون اجتماعی و آنچه که مربوط به جامعه است، انجام دهد.» (۷۵/۱۲/۲۰: بیانات در اجتماع زنان خوزستان)