به گزارش سراج24، تحلیلگر نشریه نشنال اینترست در گزارشی نوشت که پس از یک هفته انجام دیدارهای متنوع در اسرائیل، یک چیز برای من مشخص شد: اینکه اسرائیل هیچ راهبردی در مورد ایران ندارد. به نظر میرسد که نه تنها ناکامی در تلاش برای ممانعت از توافق هستهای ایران، بلکه گذر از «روز اجرای» توافق در 18 اکتبر نیز مقامات اسرائیلی را از خواب پس از توافق، بیدار نکرده است. اسرائیلیها خود را در قامت یک تماشاگر صرف در مقابل رقم خوردن سرنوشتشان میبینند - وضعیتی که با مداخله روسیه در سوریه تشدید شده است.
برای مدت شش سال، راهبرد نتانیاهو در مقابل ایران مشخص بود. وی با موفقیت توانست که ایالات متحده را در تلاشهای خود همراه کند، تلاشهایی شامل تحریمهای اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و ایجاد یک تهدید نظامی معتبر برای وادار کردن ایران به انتخاب بین برنامه هستهای و بقای خود.
اما فقدان اولویتها و یک سیاست مشخص از سوی اسرائیل در قبال ایران، منعکس کننده نداشتن یک راهبرد واقعی است. اول از همه، اسرائیل خواهان آن است که گروه 1+5 توافق هستهای را به دقت و با سختگیری اجرا کنند؛ با وجود اینکه تنها مکانیزم تنبیهی تعبیه شده در این توافق بازگشت سریع تحریمها است، اما این نگرانی شدیدا وجود دارد که دولت اوباما نقضهای صورت گرفته از ایران را نادیده گرفته و پنهان کند، زیرا بابت از بین رفتن کلیت توافق نگران است. دوم، اسرائیل مایل است که با ایالات متحده به یک درک مشترک کامل از چگونگی تفسیر نکات مهم توافق از نظر اسرائیل برسد. در این شرایط تأخیر یا عدم تمایل و یا ناتوانی دولت آمریکا برای اعمال هرگونه تنبیهی علیه ایران به خاطر آزمایش موشکی اخیر آن یا بازداشت چهار شهروند آمریکایی از سوی تهران شدیدا نگران کننده است. و نهایتا اسرائیل مایل است تا آسیبهای وارده به اتحاد خود با آمریکا را مرتفع کرده و روابط مثبت خود با رئیس جمهوری آمریکا را در سال آخر زمامداریاش بازسازی کند. اینکه این امر واجد چه معنایی است و یا چگونه رخ میدهد چندان مشخص نیست، اما نشست برنامهریزی شده نتانیاهو و اوباما میتواند نقطه آغاز رسمی این فرآیند باشد.
این رویکرد شانس کمی برای موفقیت دارد. هدف این رویکرد نه تهران که اوباما است، کسی که همدلی کمی با متحده کوچکتر خود دارد، اما با این حال ایران را نه یک مشکلآفرین بلکه به صورت یک حلال مشکلات میبیند. حتی اگر تلاشهای اسرائیل در قبال رئیس جمهوری آمریکا توأم با موفقیت باشد، ماهیت موقت محدودیتهای اعمالی علیه غنیسازی اورانیوم و فرآیندهای بازفرآوری ایران، به این معنا خواهد بود که حتی اگر توافق هستهای با شدت تمام اجرایی شود مانع از این نخواهد شد که ایران به یک دولت در آستانه هستهای شدن مشروع تبدیل شود. در این وضعیت اگرچه گزینههای اسرائیل در قبال ایران از نظر نظامی اجرا شدنی است، اما از نظر دیپلماتیک فاجعهبار خواهند بود، امری که به شدت بر روح و روان اسرائیلیها سنگینی میکند.
اسرائیل نمیتواند تا آمدن رئیس جمهوری بعدی آمریکا منتظر بایستند. و به شکلی متناقض نیز، توافق هستهای اگر اجرایی شود، تهدید گریز هستهای ایران را در کوتاهمدت کاهش میدهد، اما تهدید ناشی از اقدامات و خصومتهای معمول (غیرهستهای) ایران را به شدت افزایش میدهد. اسرائیلیها مطمئن هستند که اولین نتیجه دستیابی ایران به پولهای بلوکهشده، تقویت توانمندیهای حزبالله است. علاوه بر آن، اسرائیلیها باور دارند که این توافق «تجاوزکاریهای» ایران را بیشتر میکند، و آستانه تحمل دولت آمریکا در مقابل اعمال «شرورانه» ایران افزایش میدهد تا از به مخاطره افتادن توافق هستهای اجتناب کند. کابینه اسرائیل به صراحت به این نگرانیهای عمیق اذعان میکند اما همچنان برای تدوین کردن یک راهبرد مناسب در دوران پسابرجام در حال تقلا هستند.
منبع:تسنیم