اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۸:۰۳
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۲۴
اذان مغرب ۱۹:۰۴:۲۱
طلوع آفتاب ۰۵:۲۰:۰۰
غروب آفتاب ۱۸:۴۵:۱۹
نیمه شب ۲۳:۱۷:۱۱
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۴/۰۷/۱۹ - ۱۴:۵۲
حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا مطرح کرد:

بررسی نقش حوزه و دانشگاه در تحقق سیاست‌های جمعیتی

افرادی که واقعیت‌های آماری را رصد و برای جامعه، کشور و انقلاب بازگو و دلسوزی می‌کردند به‌راحتی کنار گذاشته شده‌اند. حتی بعضی از صاحب‌نظران که در این زمینه استاد دانشگاه هستند، ممنوع‌التصویر شده‌اند و آنها را تهدید کرده‌اند که اگر صحبتی در این زمینه کنند، از کار برکنار خواهند شد. این چه خفقانی است؟!

بررسی نقش حوزه و دانشگاه در تحقق سیاست‌های جمعیتی

به گزارش سراج24،«امروز افرادی که به خاطر فعالیت‌های چشمگیرشان در کاهش جمعیت ایران از سوی صندوق‌های بین‌المللی تشویق شدند و جایزه گرفتند، می‌گویند اتفاقی نیفتاده است و تلاش دارند صورت مسأله را پاک کنند. در حال حاضر این افراد مسئول رصد جمعیت کشور شده‌اند و افرادی که واقعیت‌های آماری را رصد و برای جامعه، کشور و انقلاب بازگو و دلسوزی می‌کردند به‌راحتی کنار گذاشته شده‌اند. حتی بعضی از صاحب‌نظران که در این زمینه استاد دانشگاه هستند، ممنوع‌التصویر شده‌اند و آنها را تهدید کرده‌اند که اگر صحبتی در این زمینه کنند، از کار برکنار خواهند شد. این چه خفقانی است؟!

مردم‌سالاری دینی این نیست که فقط در ایام انتخابات نخبگان ما بتوانند آزادانه حرف‌های‌ خود را بیان کنند؛ بلکه در هماورد‌های علمی‌نیز دو طرف باید بتوانند آزادانه دیدگاه‌های خود را بیان کنند تا مردم درباره آنها قضاوت کنند.»

این بخشی از جملاتی است که «حجت‌الاسلام و المسلمین محمد‌ناصر سقای بی‌ریا» بر آن تاکید دارند. در ادامه ماحصل گفتگوی ما با او را بخوانید.

همان‌طور که مستحضرید، با توجه به هشدارهای کارشناسان جمعیتی مبنی بر خطرهای ناشی از کاهش جمعیت کشور و تأکید‌های مقام معظم رهبری، سیاست‌های جمعیت کشور تغییر کرده است. طی چند سال گذشته فعالیت‌های زیادی در سطح دانشگاه‌ها، حوزه و در سطح عام جامعه انجام شده، اما به نظر می‌رسد این موضوع نیاز به کار دراز‌مدت دارد؛ زیرا حالت موجود، یعنی عدم میل به فرزند‌آوری و فرزند‌پروری، به گونه‌ای با فرهنگ مردم عجین شده است. به نظر حضرت‌عالی نقش حوزه و دانشگاه در این زمینه چیست؟

پاسخ به این سوال نیازمند بیان مقدماتی است. مفروض می‌گیریم که مشکل حادی وجود دارد که این را به ما گوشزد کرده‌اند؛ یعنی کارشناسان جمعیت استدلالات محکمی‌بر پایه رصدهای داخلی و بین‌المللی دارند که قابل انکار نیست. بنابراین پذیرفته می‌شود که با یک مشکل جدی مواجه ایم؛ گرچه احساس این مشکل برای بعضی‌ها سخت است. گفته می‌شود این مشکل سی تا پنجاه سال بعد خود را نشان می‌دهد و چون زمان نسبتا دوری است، نهادینه شدن این موضوع در اذهان عمومی‌به زمان زیادی نیاز دارد. چه‌بسا عده زیادی نسبت به آن بی‌خیال باشند و بگویند که فرصت هست تا به مرحله خطر برسیم! البته خود این مسأله هم قابل تأمل است؛ واقعا سی یا چهل سال، زمان طولانی‌ای نیست ما عادت کرده‌ایم که فقط جلوی پایمان را ببینیم؛ یعنی اگر مشکلی پیش ‌آید، حداکثر یک یا دو سال آینده را می‌بینیم. بر همین اساس، برخی از مسئولان فقط حیطه زمان مسئولیت خود را می‌بینند؛ یعنی می‌گویند تا وقتی من مسئولیت دارم، اشکال بر من وارد نباشد؛ اما وقتی رفتم، هر چه می‌خواهد رخ‌دهد. البته این برخاسته از یک روحیه بی‌مسئولیتی است، وگرنه اگر کسی نسبت به اسلام، کشور و ملت دلسوز باشد، توجه به نسل‌های آینده برای او بسیار مهم خواهد بود. باید برای حفظ حقوق و منافع ملت در آینده از همین حالا اقداماتی انجام شود که وقتی آنها می‌آیند و ما نیستیم، با مشکلات مواجه نباشند. بی‌شک اگر در این زمینه تعلل و سستی‌ صورت گیرد، مردم ما را نخواهند بخشید و در پیشگاه الهی نیز مسئول خواهیم بود.

در این زمینه یک‌سری مسائل وجود دارد که به تعبیر مقام معظم رهبری از جنس گره فکری است؛ یعنی از جنس اقدام نیست بلکه مربوط به روشن نبودن مسأله است. به عبارت دیگر، ابعاد گسترده خطر بازگو نشده است و به همین دلیل با موضوع ساده برخورد می‌کنند. بنابراین، یک‌سری کارهای فکری باید انجام شود و اهداف و راه‌کارهای مسأله به‌ شکل دقیق تبیین شود.

بخش اول که به نظر می‌رسد بسیار مهم است، با جهان‌بینی و مبانی فکری اصیل ارتباط دارد. ابتدا باید پاسخ مناسبی برای این پرسش‌ها پیدا کنیم که در فرهنگ اسلامی‌جمعیت چه جایگاهی دارد؟ صرف نظر از شرایط خارجی، آیا جمعیت به‌خودی‌خود امری ارزشمند تلقی می‌شود؟ و... اگر در پاسخ‌یابی به این پرسش‌ها سستی و کوتاهی شود، بقیه اقدامات تنها اثر روبنایی خواهند داشت؛ اما اگر جنبه‌‌های فکری، اساسی و زیربنایی حل شود، این مسأله به‌گونه‌ای اصولی حل خواهد شد.

بخش دیگر مربوط به برخی از علوم دانشگاهی است که از جنس پاسخ به گره‌های ذهنی است و جنبه تخصصی دارد. به عبارت دیگر، با اهداف خاص به این مباحث می‌پردازند. رشته‌هایی مثل جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، بهداشت و درمان و... . برای مثال، بخش بهداشت و درمان وظیفه دارد سلامت خانواده، مادر و فرزند را تأمین کند. بی‌شک ضرورت دارد توضیح داده شود سلامت خانواده چیست و چگونه تأمین می‌شود؛ سلامت فرزند به چه معناست و حدود و ثغور آن چیست؛ سلامت مادران چگونه تعریف می‌شود و ... با پاسخ‌دهی به این پرسش‌ها، بخشی از گره‌های ذهنی باز خواهد شد.

در این موارد نباید صورت مسأله را پاک کنیم و برای مثال بگوییم چون درصدی از مادران در زایمان از دنیا می‌روند، پس هیچ‌گاه نباید بارداری صورت گیرد. پاک کردن صورت مسأله در این خصوص، در هیچ‌جای دنیا عرف نیست؛ بلکه باید تسهیلاتی ایجاد شود و با استفاده از پیشرفت‌های دانش پزشکی، شرایطی فراهم شود که مادران اولا هنگام زایمان درد کمتری را تجربه کنند و ثانیا خطر‌ کمتری سلامتی آنها را تهدید کند.

موضوع دیگر پاسخ‌دهی به این نوع پرسش‌هاست که برای مثال جامعه سالم چیست؟ اگر بخواهیم جمعیت 150 میلیون نفر شود، جامعه چه نوع نظامی‌لازم دارد؟ چه نوع تقسیمات جغرافیایی را باید رعایت کرد؟ چگونه باید پراکندگی جمعیت را تنظیم کرد؟ و... . این مسائل بیشتر جنبه فکری خاص دارند.

البته اقتصاد هم در اینجا نقش ایفا می‌کند؛ یعنی اقتصاددانان کشور اسلامی‌باید به این پرسش‌ها پاسخ دهند که جمعیت چه نقشی در اقتصاد دارد؟ نقش زنان از نظر اشتغال و آموزش در اقتصاد چیست؟ چه نوع آموزش‌هایی در این زمینه لازم است؟ اگر اشتغال و تحصیل زنان در تضاد با وظایف دیگر آنها قرار گیرد، چه باید کرد؟ اگر فرصت‌های شغلی محدودی داشته باشیم، چگونه باید توزیع شوند؟ آیا بهتر است مردان از این فرصت‌ها استفاده کنند یا زنان؟ اینکه می‌گوییم اشتغال برای زنان خوب و ارزش است، شکل دقیق و مطلوب آن چگونه است؟‌ آیا زنان باید تمام‌وقت شاغل باشند یا پاره‌وقت؟ کدام‌یک با توجه به اهداف جمعی جامعه برای زنان ترجیح دارد؟ یعنی می‌توانیم گزینه‌های متعددی را بیان کنیم و صاحب‌نظران اقتصادی در این زمینه الگو ارائه دهند.

پس از روشن شدن ابعاد مذکور، بخش سوم مطرح می‌شودکه اقدامات اجرایی مسئولان کشور است؛ یعنی باید قانون و سیاست‌های اجرایی را به‌گونه‌ای تعریف کنند که برایند آنها، رسیدن به جمعیت مطلوب باشد. اگر همه قسمت‌های پیشین انجام گیرد، اما به این بخش توجه نشود، به همه اهداف مورد نظر نخواهیم رسید، اگرچه به بخشی از آنها دست‌ خواهیم یافت. اگر بخواهیم یک مجموعه هماهنگ داشته باشیم، لازم است که این سه بخش به‌طور هماهنگ پیش روند.

در این میان وظیفه رسانه‌ها و صدا و سیما که نقش فرهنگ‌سازی و بستر‌سازی دارند، این است که برای این سه گروه نقش‌آفرینی کنند و این مسائل را به گوش مردم برسانند. در حقیقت رسانه‌ها به مثابه بستر یک رودخانه عمل می‌کنند؛ بستری که کارهای علمی‌در آن ساری و جاری می‌شود و به مردم می‌رسد و در نتیجه فرهنگ‌سازی اتفاق می‌افتد.

در این میان، مسئولان اجرائی، قوه مقننه و حتی قوه قضاییه باید رویکردهایی را تعریف کنند؛ برای مثال، حقوق خانم‌ها را کامل استیفا کنند. اگر کارفرمایی شرایط کار را به‌گونه‌ای فراهم می‌کند که مادر نمی‌تواند به فرزندش برسد، قوه قضاییه باید جلوی این کارفرما را بگیرد. این کار شبیه کار امیرالمومنین (ع) است که فرمودند: «مظلوم نزد من قوی است، تا اینکه حق او را از ظالم بستانم، و ظالم نزد من ضعیف است، تا حق را از او بستانم». قوة قضاییه در این خصوص نقش روشن و برجسته‌ای خواهد داشت.

قدم بعدی در این زمینه را باید نهادهای فرهنگی عام مانند سازمان تبلیغات و حوزه‌های علمیه و ... بردارند. پس از انجام همه این کارها، در نهایت این خود مردم هستند که وقتی مسأله را فهمیدند و هدف را خوب درک کردند، مسئولیت و تکلیف خود را می‌شناسند و بدان جامه عمل می‌پوشانند. بنده معتقدم حوزه علمیه و عالمان دینی می‌توانند در بخش اول ایفای نقش کنند؛ به خاطر ارتباط نسبی بیشتری که با مردم دارند، می‌توانند دستاوردهای دیگر بخش‌ها را در جامعه ترویج کنند. برای مثال اگر مجموعه اسلایدهایی شامل مسائل بهداشتی، ایدئولوژیکی، اقتصادی و... تهیه شود، یک عالم دینی می‌تواند این مجموعه را برای گروه‌های مختلف توضیح دهد. البته هر گروهی باید به شکل تخصصی وظیفه خود را به عهده گیرد و انجام دهد. اما هر گروه تخصصی می‌تواند به گروه‌های دیگر نیز کمک کند. برای نمونه، یک پزشک می‌تواند افزون بر مسائل بهداشتی و پزشکی، به مبانی ارزشی این مسأله نیز اشاره کند و خطرهای ناشی از بی‌توجهی به این بخش را به مردم یادآور شود. در حقیقت می‌توان گفت، هر کسی در این زمینه فعال می‌شود، باید ضمن تأکید و تمرکز بر بخش تخصصی خود، به ابعاد دیگر این مسأله نیز توجه کند.

مقام معظم رهبری، بر اقناع فکری نخبگان جامعه تأکیدی خاص داشته و دارند. تعبیر ایشان این بود که اگر نخبگان قانع شوند، تغییرات جمعیتی سهل‌تر انجام می‌شود. با توجه به بین‌رشته‌ای بودن این موضوع، نیاز است نخبگان رشته‌های مختلف در این زمینه اقناع شوند. چطور می‌توان به این مهم دست یافت؟

نکته‌ای که حضرت آقا بر آن تاکید داشتند این بود که پیش‌زمینه فکری، ایدئولوژی‌ و عقیده افراد دین دار این است که اسلام، قرآن، پیامبر و هر آنچه از اهل بیت(ع) به ما رسیده، حق است. بر این اساس، اگر برای آنان بیان شود که اسلام چنین چیزی می‌خواهد، تکلیف شرعی بر گردن آنهاست و با توجه به پیش‌زمینه قوی اعتقادی، اقدام خواهند کرد؛ اما نخبگان فکری در رشته‌های مختلف دانشگاهی توقع دارند که هر کاری که به آنها گفته‌ می‌شود، دلیلش نیز بیان شود.

خدای متعال در سوره یوسف به پیامبر گرامی‌اسلام می‌فرمایند: «قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است که از روی بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم؛ هم من و هم آنهایی که جانشین من خواهند شد، یعنی ائمه (ع).» بنابراین، این یک مسأله اسلامی‌است که وقتی احکام دین را بیان می‌کنید، ادله آن را نیز برای مردم بیان کنید؛ گرچه کسانی هستند که اگر بدانند اسلام این را می‌گوید، با توجه به اینکه اصل دین، قرآن، پیامبر (ص) و ائمه (ع) را پذیرفته‌اند‌، به آن عمل می‌کنند و هیچ اشکالی هم ندارد زیرا اساس آن، پایه‌های عقلانی مسأله است. گرچه این اشکالی ندارد، اما روش اسلام این است که در مباحث ادله را هم بیان کنند. برای مثال، روایاتی درباره ادله سنن داریم؛ مانند اینکه چرا باید نماز بخوانیم،چرا باید روزه بگیریم، فلسفه نماز و روزه چیست؟ قطعا این روایات، اطمینان بیشتری برای آن کسی که می‌خواهد این کار را انجام دهد، به‌وجود می‌آورد.

اتفاقا موضوع جمعیت، فضایی است که دشمنان اسلام در آن شبه‌افکنی می‌کنند. برای مثال می‌گویند اسلام این دیدگاه را اشتباه بیان کرده است، زیرا افزایش جمعیت با رفاه و سطح بهداشت در تعارض است. به همین دلیل باید با استدلال پاسخ داد و به تعبیر مقام معظم رهبری باید گره‌های فکری را باز کرد. برای مثال، برای یک پزشک باید مسائل مربوط به مسائل بهداشتی و خانواده با استدلال بیان شود تا او قانع شود. در جلسه‌ای که با برخی از متخصصان بهداشتی، پزشکان و ماماها داشتیم، وقتی توضیحاتی در این زمینه داده شد، افراد حاضر قانع شدند و برخی از آنها گفتند ما پیش‌تر مخالف افزایش نسل بودیم، اما امروز قانع شدیم. بنابراین، در فرایند فرهنگ‌سازی، باید اقناع نخبگان را یکی از کارهای مهم تلقی کنیم. اقتصاد‌دانان، پزشکان، دانشگاهیان و دانشجویان باید اهداف این فعالیت باشند. بر همین اساس، دانشمندان و نخبگانی که مسأله برایشان روشن است و می‌توانند دیدگاه‌هایی علمی در این زمینه ارائه دهند، مسئولیت بزرگی در این زمینه دارند. زیرا نخبگان، از اشخاصی مانند خود بهتر این مسأله را می‌پذیرند. یعنی متخصصان هر یک از رشته‌ها که اطلاعاتی در حوزه جمعیت دارند، بهتر می‌توانند همکاران خود را قانع کنند تا اینکه افراد دیگر بخواهند این مسأله را بیان کنند.

پس از این که مسئولان کشور از وظایف خود آگاه، و نخبگان جامعه نیز اقناع شدند، نکته‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که تصمیم‌گیرندة نهایی مردم و خانواده‌‌ها هستند؛ اما متاسفانه خروجی سبک زندگی کنونی مردم متأثر از عوامل متعددی مانند تبعیت از فرهنگ و سبک زندگی غربی، آداب و رسوم نادرستی که به تدریج شکل گرفته، عدم پایبندی به آموزه‌های اسلامی‌و دلایل متعدد دیگر به سمت کاهش جمعیت است و بی‌شک تغییر آن نیز دشوار و زمان‌بر است. در این میان، چه باید کرد تا اهداف مورد‌نظر زودتر تحقق یابد؟

سبک زندگی در یک جامعه به‌تدریج شکل می‌گیرد. در طول ده‌ها سال قبل از انقلاب، برنامه‌ای برای ایجاد تغییر سبک زندگی صورت گرفت و در این میان عده‌ای به شکل کاملا حساب‌شده این هدف را دنبال می‌کردند. اکنون که می‌نگریم، درمی‌یابیم که در ده‌ها زمینه اهداف خود را دنبال کرده‌اند که بخشی از هر کدام از آنها، هدف کاهش جمعیت را تامین می‌کرده است. آنها همه عوامل را به کار گرفتند تا به این هدف دست یابند. اگر در مقطعی سقوط در رشد جمعیت را شاهد بودیم، یک علت تامه قوی داشت که البته تنها یک علت نبود بلکه مانند قطرات باران که یک مرتبه به سیل تبدیل می‌شوند، یک‌سری اقدامات جزئی در کنار هم جمع شده‌اند تا ما را به این وضعیت رساندند.

بی‌شک سبک زندگی هم دیر‌ پدید و هم دیر‌تغییر است؛ یعنی تغییر سبک زندگی به زمان نیاز دارد؛ زیرا در این حوزه با عادت‌ها مواجه‌ایم؛ حتی اگر گره‌های ذهنی باز شود، عادت‌ها همچنان فعال است. پس باید فعالیت‌هایی برای تغییر این عادت‌ها انجام دهیم. این کار سخت است، اما نباید ناامید شد. عده‌ای با بیان سختی‌های این مسیر، به‌دنبال ناامید کردن هستند. به باور این طیف، مردم به این نوع سبک زندگی عادت کرده‌اند و باید همین مسیر را طی کنند و نباید در این زمینه هیچ اقدامی‌انجام داد. در پاسخ باید گفت، اسلام یک دین و مکتب، سبک‌ساز است.

پیامبر اسلام(ص) 13 سال در مکه و 10 سال در مدینه و در مجموع در طی 23 سال توانست آداب و رسوم جاهلی و خرافات رایج بین آنها را که به سبک زندگی تبدیل شده بود، محو کند و یک سبک زندگی اسلامی‌را رواج دهند. پس می‌توان این کار را انجام داد اما نیاز به همتی والا دارد. مسأله سبک زندگی بیشتر جنبه ترویجی و تبلیغی دارد؛ متأسفانه در آگهی‌های تجاری و تلویزیونی، سبک زندگی مرفه ترویج می‌شود، مانند نشان دادن خانه‌ای که چند هزار متر فضا دارد و فقط مبلمان آن دارای چند صد میلیون تومان ارزش است. تبلیغ این نوع الگو‌ها به‌طور غیر‌مستقیــم، سبک زندگی نامناسب را به مردم القا می‌کند. بنابراین، اگر در آگهی‌های تجاری شکل‌های صحیح سبک زندگی ترویج شود، بسیار تأثیرگذار خواهد بود. گرچه روش اصلی اسلام تکیه بر دلیل و برهان است. اگر کسی از روی بصیرت دریابد که مسیر پیموده ‌شده اشتباه بوده است، بی‌شک برای اصلاح آن مسیر تلاش خواهد کرد. یکی از ویژگی‌های پیامبر(ص) که در قرآن بدان اشاره شده، تکیه بر دلیل و برهان بوده است. یعنی وقتی ذهن مردم روشن شود، کاملا آماده می‌شوند که سبک زندگی‌شان را تغییر دهند.

بخش عمده‌ای از کار دشمنان ما، تلقین است. آنها حتی از طریق پیام‌های ضمنی نیز این کار را دنبال می‌کنند. چه‌بسا پیام‌های ضمنی مؤثر باشد، اما آگاهانه نیست. در‌صد و ضریب تأثیر‌گذاری این نوع پیام‌ها کم است. مانند اینکه در ضمن یک موزیک، تبلیغ کالایی با صدای آهسته خوانده شود. این صدا به‌طور کامل شنیده نمی‌شود، ولی به شکل غیر‌مستقیم در ذهن فرد نقش می‌بندد. وقتی فرد به فروشگاه می‌رود و جنس را می‌بیند، نا‌خود‌آگاه آن تبلیغ او را به سمت کالا سوق می‌دهد؛ اما گر قانع شود که این کالا مضر است،‌ دیگر آن را نمی‌‌خرد؛ یعنی آگاهی و شناخت می‌تواند بر همه تلقین‌ها فائق آید.

اگر روحانیت و صاحبان فکر جنبه‌های ارزشی و ایدئولوژیکی مسأله را برای مردم و نخبگان به درستی بیان کنند، پیام‌های ضمنی کنار می‌روند و تأثیر‌گذاری عمیقی در جامعه برجای خواهند گذاشت. مدتی برنج خاصی را به‌طور مرتب تبلیغ می‌کردند اما وقتی مردم فهمیدند ماده‌ای سمی در تولید آن به‌کار می‌رود، دیگر آن را نخریدند، با اینکه تبلیغات آن ادامه داشت؛ یعنی به‌رغم اینکه پیام‌های ذهنی و تبلیغاتی ادامه داشت، وقتی آگاهی و شناخت به وجود آمد، دیگر آن را نخریدند.

بنابراین تغییر سبک زندگی بسیار مهم و یک کار جمعی و نیز سخت است؛ ولی شدنی است و باید همه با همکاری همدیگر این هدف را به پیش ببرند. باید یک بازه زمانی ده تا پانزده ساله را در نظر بگیریم و هدف‌گذاری کرده و  به سمت اهداف حرکت کنیم. در بحث سبک زندگی اشتغال و آموزش زنان بسیار مهم است. این موضوع به خودی خود هیچ اشکالی ندارد و اسلام هم با کار کردن و آموزش زنان در خارج از منزل مخالف نیست و بلکه آن را ترویج هم می‌کند: «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلم؛ طلب علم بر هم مسلمانی، اعم از زن و مرد واجب است.» اما این کار باید به نوعی انجام گیرد که با اهداف عالی اجتماعی و استراتژیک جامعه در تضاد نباشد. یعنی با در نظرگرفتن مواردی باید سبک زندگی را تعدیل کنیم تا مادران هم بتوانند وظایف فرزندآوری و فرزندپروی خود را انجام دهند و هم بتوانند به فعالیت‌های اجتماعی خود برسند. عده‌ای می‌گویند سبک زندگی موجود را نمی‌توان تغییر داد؛ یعنی از همان ابتدا ناامید هستند. برخی می‌گویند باید سبک زندگی را تغییر داد، اما نباید هیچ تغییری در وضعیت اشتغال و آموزش زنان ایجاد کرد و باید به همین شکل باقی بماند. به‌هر حال، باید در مسئلة اشتغال تعادل ایجاد کنیم.

یکی از مراکز اصلی دانشگاهی و رصد‌کننده تحولات جمعیتی کشور، مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع وتخصصی جمعیت کشور است. رئیس سابق این مرکز و نیز اعضای هیئت علمی آن، از جمله مسئولان اصلی در ارائه هشدارهای جمعیتی بودند. با توجه به تغییر و تحولی که در مدیریت اجرایی کشور صورت گرفته است، ریاست این مؤسسه نیز تغییر یافته و گویا مسئولان جدید این مرکز با سیاست‌های افزایش جمعیت چندان موافق نیستند. تحلیل شما در خصوص چیست؟

قبل از پاسخ به این سوال باید تاکید کنم که موضوع جمعیت، مطالبه مستقیم مقام معظم رهبری است. خطر کاهش جمعیت در کشورمان مانند روز روشن است. کارشناسان این حوزه نیز بر اساس واقعیت‌های موجود و  آمارهای رسمی داخلی و بین‌المللی هشدارهایی داده‌اند؛ حتی برخی از سیاستمداران غربی نیز اظهارکرده‌اند که در مورد ایران خیلی نگران نباشید و تا می‌توانید مذاکره با آنها را طولانی کنید تا خودشان از درون دچار فروپاشی شوند؛ زیرا وضعیت جمعیت کشورشان به نفع آنها نیست. با این شرایط، چطور ممکن است عده‌ای در داخل کشور اصل مسأله را منکر شوند و داده‌های متفاوتی را به سازمان‌های بین‌المللی اعلام کنند و بگویند که آمارهای قبلی اشتباه بوده است. در حالی که آنها آمار رسمی‌کشور بوده است و الان نیز همه آمار‌های موجود بیانگر این است که ما به سمت یک پرتگاه جمعیتی در حال حرکتیم.

 ما اسنادی داریم که نشان می‌دهد برخی سازمان‌ها و صندوق‌های بین‌المللی مثل یونیسف و صندوق جمعیت که فعالیت‌های مربوط به کاهش جمعیت را تعقیب می‌کنند، برای پیشگیری از بارداری در داخل کشور هزینه‌هایی را پرداخت کرده و همچنان می‌کنند. اسناد موجود به‌روشنی نشان می‌دهد که آمریکا پشت قضیه است و آنها معتقدند که افزایش جمعیت کشورها در دراز‌مدت با منافع استراتژیک آمریکا سازگاری ندارد. بنابراین، رویکردشان این است که به‌طور کاملا نرم و با پوشش علمی‌روند کاهش جمعیت را دنبال کنند. آنها به این مسأله جنبه سیاسی نداده‌اند تا حساسیتی ایجاد نشود و به همین دلیل صندوق‌های فعال در این زمینه را ایجاد و پشتیبانی می‌کنند. در حقیقت، خود آمریکا آنها را تغذیه می‌کند. منتهی با یک واسطه این کار را انجام می‌دهد.

اخیرا صندوق جمعیت سازمان ملل یک سمینار مشترک با وزارت بهداشت برگزار کرد. افرادی که به خاطر فعالیت‌های چشمگیرشان در کاهش جمعیت ایران از سوی صندوق‌های بین‌المللی تشویق شدند و جایزه گرفتند، می‌گویند اتفاقی نیفتاده است و تلاش دارند صورت مسأله را پاک کنند. در حال حاضر این افراد مسئول رصد جمعیت کشور شده‌اند و افرادی که واقعیت‌های آماری را رصد و برای جامعه، کشور و انقلاب بازگو و دلسوزی می‌کردند به‌راحتی کنار گذاشته شده‌اند. حتی بعضی از صاحب‌نظران که در این زمینه استاد دانشگاه هستند، ممنوع‌التصویر شده‌اند و آنها را تهدید کرده‌اند که اگر صحبتی در این زمینه کنند، از کار برکنار خواهند شد. این چه خفقانی است؟! اگر صرف اختلاف سلیقه بود، هیچ اشکالی نداشت. برای مثال، ساختمان نیمه‌کاره‌ای را در نظر بگیرید که معماری موفق و دقیقی داشته است. حال اگر مهندسی جدید با سلیقه‌ای متفاوت همان کار را ادامه دهد، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید اما اگر مهندس جایگزین اصل نقشه را قبول نداشته باشد، این کار چه توجیهی خواهد داشت؟! متأسفانه برخی افرادی که تصمیم‌گیرنده کلی و سطح کلان هستند، این رویکرد را قبول ندارند و منکر اصل مسأله هستند و صورت مسأله را نیز پاک می‌کنند و این خیلی خطرناک است؛ اگر واقعا این آقایان به نقد آزاد معتقدند، ما حاضر به مناظره هستیم. افراد صاحب‌نظر بیایند در مناظره‌های تلویزیونی شرکت کنند، نه‌ اینکه به‌صورت پلیسی این کار را دنبال کنند، یعنی یک صاحب‌نظر و استاد دانشگاه را تهدید کنند که اگر در این زمینه صحبت کنید، برکنار خواهید شد! عجیب‌تر آنکه، به‌رغم در پیش‌ گرفتن این رویکرد، شعار آزادی بیان هم سر‌می‌دهند؛ پشت پرده می‌گویند اگر کام از کام بردارید شما را بیرون می‌کنیم و در پشت بلندگو دم از آزادی بیان می‌زنند. در عمل خفقانی ایجاد می‌کنند که کسی جرئت حرف زدن نداشته باشد و در ظاهر مدعی آزادی بیان هستند. بی‌شک مردم این رویکردها را برنمی‌تابند. معتقدم، این رویکرد با اصول انقلاب اسلامی ناسازگار است.

ما مدعی مردم‌سالاری دینی هستیم. معنای مردم‌سالاری دینی این نیست که فقط در ایام انتخابات نخبگان ما بتوانند آزادانه حرف‌های‌ خود را بیان کنند، بلکه در هماورد‌های علمی‌نیز دو طرف باید بتوانند آزادانه دیدگاه‌های خود را بیان کنند تا مردم درباره آنها قضاوت کنند. نه اینکه طرف مقابل را با اقدامات پلیسی خاموش کنند. اینکه مقام معظم رهبری درباره مسأله جمعیت قانع شدند، بدین معناست که در ورای این مسأله کارهای علمی دقیقی انجام گرفته است. ایشان در بیش از ده سخنرانی درباره این مسأله اظهار نگرانی شدید کردند. ایشان فرمودند وقتی به مسأله جمعیت می‌اندیشم، تنم می‌لرزد. چرا به این مرحله رسیده‌ایم؟ آیا افکار عده‌ای به این معناست که مقام معظم رهبری اشتباه می‌کنند؟! همه ما مقام معظم رهبری را می‌شناسیم و می‌دانیم که بر اساس کارشناسی‌های دقیق، دیدگاه‌های خود را بیان می‌کنند. عده‌ای اگر مخالف این مسأله‌اند، دیدگاه‌های کارشناسی خود را بیان کنند، نه اینکه با کار پلیسی مخالفان را خاموش کنند. اما متأسفانه شاهد این مسأله‌ایم و این روند بسیار نادرست و غیرقابل‌قبول است.

بی‌شک این کارها در آینده سر باز خواهد کرد و مردم در انتخاب‌های خود تجدید‌نظر خواهند کرد. اگر این افراد می‌خواهند سابقه خوبی در اجرا داشته باشند، باید بتوانند مردم را قانع کنند نه اینکه مردم را نسبت به مسائل بی‌خبر نگه دارند و بعد با عوض کردن گستردة مسئولان و کنار گذاشتن افراد دلسوز، کار را به جایی برسانند که مقام معظم رهبری نیز به آنها تذکر دهند. این رویکرد کلی که اجازه ندهند مخالفان یا منتقدان صحبت کنند و اگر هم صحبت کردند، آنها را به بی‌سوادی یا نداشتن شناسنامه متهم کنند، رویکردی نیست که برای مردم قابل قبول باشد. به یقین مردم این مسأله را می‌فهمند که این رویکرد، سیاست یک بام و دو هواست و امیدواریم که مسئولان اجرایی به خود آیند و این روند را اصلاح کنند.

 

 

منبع:حلقه وصل

 

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••