به گزارش خبرنگار سراج24، «سمیرا شبانی» متولد سال ۱۳۶۵ در «شهرکرد» است. او در دوره دبیرستان در رشته ریاضی-فیزیک تحصیل میکند و در سال ۸۵ وارد رشته هوانوردی میشود.
«شبانی» هماکنون اولین «خلبان زن هلیکوپتر» در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران است. اولین قدم او برای رسیدن به این جایگاه این بود که به قول خودش «زنانه تصمیم گرفت و مردانه از موانع عبور کرد». او همچنین افزود: «اگرچه من اولین زن خلبان هلیکوپتری در ایران هستم اما مسیر من به پایان نرسیده و این تازه شروع راه من است.»
شبانی درباره نحوه ورودش به خلبانی اظهار کرد: «از کودکی در آرزوی خلبانی بودم، در واقع از زمانی که هدف برایم معنا پیدا کرد، به پرواز فکر کردم و در این راه سختیهای زیادی را با صبر و تلاش پشت سر گذاشتم.»
این بانوی نمونه درباره اولین پرواز خود اینگونه گفت: «برای اولین بار در کنار «کاپیتان رجبی» برای آشنایی با ایشان پرواز کردم. با وجود اینکه ایشان جزء معدود افرادی هستند که آموزش خلبانی به خانمها را بر عهده میگیرند و پشتیبان آنها هستند، چون هیچ خانمی تا آن روز در حرفه خلبانی هلیکوپتر نبوده، برایشان حضور من عجیب بود.»
وی ادامه داد: پرواز عبارت است از: «دانش و مهارت؛ یعنی شما باید دارای این مهارت باشید که آنچه را در مورد پرواز میآموزید، جامه عمل بپوشانید.»
«شبانی» با بیان احساس خود در زمان پرواز عنوان کرد: «یک احساس ناب که زبانم از گفتنش قاصر است. خلبانی را دوست دارم و میگویم نسبت به دیگر شغلها ارجحتر است. از این نظر که دو بالداری که میتوانی از زمین کنده شوی و پا در بینهایت بگذاری.»
این بانوی خلبان با تأکید بر اینکه خلبانی سختیهای خود را دارد، تشریح کرد: «بهطور کلی برای ورود بانوان به این عرصه هیچ حمایتی وجود ندارد. فقط قولهای واهی داده میشود که تقریباً هرگز به آنها عمل نمیشود. هرچند خود بانوان ما هم این شغل برایشان کامل جا نیافتاده است.»
وی ادامه داد: «برای رسیدن به خلبانی از خیلی از لذتها گذشتم، خیلی از مواقع و در شرایط حساس، نتوانستم در کنار خانوادهام باشم. روزهای سختی را در دو سال اخیر پشت سر گذاشتم، آنقدر سخت که حتی خندیدن را هم از یاد برده بودم؛ اما الحمدالله که این سختیها به ثمر نشست و به آرزوی کودکیام دست پیدا کردم.»
شبانی در مورد تأثیر خلبانی بر روی زندگی شخصی خود گفت: «من همیشه انسان مصمم و مستقلی در طول زندگیام بودم و برای رسیدن به اهدافم سرسختانه جنگیدم؛ بهطور مثال بعد از ازدواجم میگفتند با وجود خلبانی نمیتوانی مادری را تجربه کنی! اما من «آرشان» را به دنیا آوردم. شاید خیلی از افراد فکر کنند که فرزندان مادران شاغل، کمبود محبت داشته باشند؛ اما اینطور نیست. من وقتی از سرکار به خانه میآیم، هرچقدر هم که خسته باشم با پسرم بازی میکنم، کارهای خانه را انجام میدهم و از وظیفه مادر بودن و همسریام کوتاهی نمیکنم».
این بانوی خلبان افزود: «اگر خلبان نمیشدم، یک مؤسسهی حمایت از بانوان تأسیس میکردم. اگر حمایتهای همهجانبه خانوادهام نبود، اکنون من نمیتوانستم در این جایگاه بایستم.»
وی در انتها بیان کرد: «از خداوند میخواهم هر کس که طعم پرواز را چشیده است، بال پروازش را از او نگیرد!»