به گزارش سراج24 ، پس از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و تشکیل دولت موقت بازرگان از سوى امام، زمینه مهمترین همه پرسى در ایران، جهت تعیین نوع حکومت فراهم شد. در این زمان بود که وسوسههاى گوناگونى آغاز و درباره حکومت جمهورى اسلامى، نظرات متفاوتى مطرح شد. تا اینکه مردم در روزهاى دهم و یازدهم فروردین 1358ش، با حضورى آگاهانه پاى صندوقهاى رأى، پیروزى نهایى انقلاب اسلامى را با آراى عظیم و باورنکردنى خود تحقّق بخشیدند و نظام جمهورى اسلامى را مستقر ساختند. در نهایت در روز دوازدهم فروردین 1358، ساختار جدید سیاسى اجتماعى ایران بر مبناى آراى اکثریت مردم تثبیت شد و نظام جمهورى اسلامى رسماً به تأیید ملت مسلمان ایران رسید. بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران، در بر پایى حکومت جمهورى اسلامى و سرنگونى رژیم چند هزار ساله پادشاهى به ثمر نشست و عصر نوینى در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد. پس از مطرح شدن انجام رفراندوم، بر سر نام و عنوان نظام سیاسى ایران که باید در رفراندوم مورد سؤال قرار گیرد، اختلافاتى بروز کرد. دولت موقت و لیبرال و غربگراى بازرگان، سعى داشت کلمه «دموکراتیک» را به «جمهورى اسلامى» اضافه کند که با مخالفت جدى امام و نیروهاى انقلابى مواجه گردید. بازرگان در مصاحبهاى در تاریخ 4 بهمن 1357 به این مسأله اشاره کرد. نخستوزیر صراحتا از نظریه جمهورى دموکراتیک اسلامى پشتیبانى کرد. امام خمینى شدیدا با نظریه دموکراتیک اسلامى به مخالفت برخاستند و آن را نشانى از نفوذ و نماد غربزدگى به حساب آوردند. ایشان فرمودند فقط «جمهورى اسلامى»، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. امام در پیام دیگرى که در 4 فروردین 1358 پخش گردید، صراحتا اعلام کردند که شما ملت ایران در انتخاب نوع حکومت آزاد هستید. یعنى مىتوانید به هر نظام مورد دلخواه رأى دهید اما خود من به جمهورى اسلامى رأى مىدهم. با پیروزى انقلاب اسلامى این نکته آشکار شد که چرا امام خطر اصلى را لیبرالیسم و فرهنگ غرب مىدانستند و پیوسته زنگ خطر را علیه استکبار غربى بهصدا درمىآوردند.
● روز جمهورى اسلامى از بزرگترین اعیاد ملى و مذهبى
صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت ا... است از بزرگترین اعیاد ملى و مذهبى ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزى که کنگرههاى قصر 2500 ساله حکومت طاغوتى فرو ریخت و سلطه شیطانى براى همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید. «پیام امام خمینى12/1/58 روز 12 فروردین 1358، روز اعلام نتایج همه پرسى در مورد نوع حکومت پس از انقلاب اسلامى بود که طى آن 2. 98 درصد مردم ایران به «جمهورى اسلامى» راى آرى دادند. مردم ایران اسلامى اگرچه در طول مبارزات انقلابى خود شعار استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى را در سرلوحه شعارهاى خود قرار داده بودند و به این ترتیب با فریادهاى خود اجماع قاطع خود را در مورد جمهورى اسلامى اعلام کرده بودند اما جهت تثبیت ثمره مبارزات اسلامى خود در روزهاى دهم و یازدهم فروردین 58 با حضور در پاى صندوقهاى راى به حکومت «جمهورى اسلامى» راى قاطعى دادند. پیش از آن برخى گروهها و جریانات سیاسى ناهمسو با جریان عمومى مردم پیشنهادهاى مختلفى مانند جمهورى (بدون قید اسلامى) و یا جمهورى دموکراتیک و... جهت نوع و شکل حکومت آینده مىدادند. اما حضرت امام خمینى از مردم خواستند که «راى بدهید به جمهورى اسلامى، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر.» به این ترتیب 98. 2 مردم با لبیک به نداى رهبر خود پایههاىنظام اسلامى را تثبیت کردند و خواستار حاکمیت اسلام ناب و مترقى در حکومتى بر پایه مشارکت و حضور مردم در سرنوشت خویش شدند. 12 فروردین روز شکلگیرى نظام جمهورى اسلامى و از مهمترین اعیاد ملى ایران است. تشکیل نظام جمهورى اسلامى در دوازدهم فروردین 1358 که در پى برگزارى رفراندوم عمومى در دو روز پیاپى دهم و یازدهم فروردین اعلام شد، مهمترین رویداد سیاسى در ایران، پس از پیروزى انقلاب در 22 بهمن 1357 محسوب مىشود.
● جامعترین عنوان
نام «جمهورى اسلامى» که از سوى امام خمینى بر نظام سیاسى حاکم بر کشور نهاده شد نیز قابل تأمل است. این عبارت ترکیبى از دو کلمه جمهورى به معناى حکومتى که مردم آن را به وجود آوردهاند و اسلامى به معنى ریشه و ماهیت دینى نظام و جهتدهنده اصلى حکومت است. جمهورى اسلامى به معنى حکومتى است که با الهام از تعالیم دینى و با اراده مردم شکل گرفته است. واژه «اسلامى»، متمایز کننده حکومت جمهورى حاکم بر ایران از سایر نظامهاى جمهورى متداول در جهان است. هدف این است که در این نظام، ارزشهاى الهى و قرآنى بر تمامى شئون حاکمیت داشته باشد و ولى فقیه، ولایت امر و امامت امت را بر عهده گیرد و علاوه بر تأمین زندگى مردم مسؤولیت هدایت آنها و کمک به رشد و تعالى ایشان را نیز بر عهده داشته باشد. از این رو عبارت ترکیبى «جمهورى اسلامى» جامعترین عنوانى است که بر یک نظام مردمى متکى بر مبانى اسلامى نهاده شده است. آنچه در 12 فروردین 1358شکل گرفت نیز اولین حکومتى است که در ایران با این مختصات موجودیت خود را در فضاى سیاسى دنیاى امروز اعلام کرد. از این رو توفیق در برقرارى چنین نظامى آن هم در کشورى که در طول تاریخ چند هزار ساله خود همواره در سلطه شاهان وابسته به بیگانه قرار داشته یک امتیاز بزرگ براى انقلاب اسلامى ایران به حساب مىآید.
● پیام امام خمینى(ره)
در آستانه برگزارى رفراندوم «جمهورى اسلامى» امام خمینى در پیامى دو نکته اساسى را متذکر شدند. یکى ضرورت شرکت همه جانبه مردم در رفراندوم با توجه به شرایط سیاسى حساس ایران و کمین دشمنان اسلام و دیگرى آزاد بودن عموم مردم در انتخابات نظام دلخواهشان. در بخشهایى از این پیام آمده است: «... این رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین مىکند. این رفراندوم یا شما را به آزادى و استقلال مىکشاند و یا مثل سابق، به اختناق و پیوستگى به غیر. این رفراندوم چیزى است که همه باید در آن شرکت کنند... شما مىتوانید هر فرمى را که مىخواهید انتخاب کنید... شما حق دارید و مىتوانید که در این ورقه جمهورى دموکراتیک را بنویسید، رژیم سلطنتى یا هر چه را مىخواهید بنویسید. در این مورد مختار هستید.»
● اوج اعتماد به نفس امام
این اوج اعتماد به نفس امام بود که در شرایطى که فقط 50 روز از پیروزى انقلاب مىگذشت و دشمنان داخلى و خارجى انقلاب، همه جا در کمین بودند، خاضعانه از مردمى که این انقلاب را به پا کردهاند، خواست باز به میدان بیایند و هویت آینده کشور خود را با اراده خویش رقم بزنند. پاسخ صریح مردم نیز دلگرم کننده بود. گرچه همه مىدانستند آرمان مردم چیست. چرا که هیچکس فریاد مردم را در صحنههاى پرشکوه انقلاب فراموش نکرده بود، اما در عین حال در آن زمان این سؤال مطرح بود که آیا مردم در مرحله تثبیت نظام مورد نظر خود همچنان پابرجا هستند؟ آیا در پاى صندوقهاى رأى حضور خواهند یافت؟ و آیا آرایشان با انقلابشان همسو خواهد بود؟ بسیارى از محافل خبرى جهان بهویژه رادیو بىبىسى، منابع خبرى آمریکا و رادیو رژیم صهیونیستى، موضوع حضور مردم در رفراندوم و یا نوع آراء آنان را زیر سؤال برده بودند. امام خمینى نه تنها از این خطرات و تهدیدات نهراسیدند بلکه با شناختى که از مردم داشتند، آنان را در گزینش نظام دلخواهشان آزاد گذاردند و تنها براى ایفاى نقش رهبرى خود بر جامعه و انقلاب، تأکید کردند «من به جمهورى اسلامى رأى مىدهم» و در جاى دیگرى به کسانى که نیات، مقاصد و افکار دیگرى در سر داشتند، صریحاً هشدار دادند که «مردم تنها یک چیز را مىخواهند: جمهورى اسلامى، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» رمز و راز پیروزى انقلاب و تداوم آن در همین عبارت نهفته است. امام هیچگاه براى خشنود کردن این و آن، چیزى را «هم عرض» اسلام قرار ندادند و براى نگهداشتن نیروهایى که به اسلام نمىاندیشیدند، از آرمان مردم که همان اجراى احکام اسلامى بود، صرفنظر نکردند. یکى از نکاتى که امام اصرار داشت توسط مسؤولان نظام جمهورى اسلامى رعایت شود، این بود که به گونهاى عمل کنند که نهضتها و حرکتهاى آزادیبخش در جهان اسلام تصور نکنند که مىتوان «اسلامى بودن» را با سایر اندیشهها و مشربهاى سیاسى و فکرى، درهم آمیخت. امام تأکید داشت که مسؤولان باید سعى کنند صرفاً اسلامى بیندیشند و در چارچوب اندیشههاى اسلامى به تمهید امور بپردازند. در هر حال مردم در همه پرسى تعیین هویت سیاسى آینده کشور فعالانه شرکت کردند و 2. 98 درصد آنان به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند.
امام خمینى در صبحگاه 12 فروردین، علاوه بر تبریک به مردم بهدلیل برقرارى نظام جمهورى اسلامى، ماهیت و ویژگیهاى این نظام را نیز بر شمردند. گرچه نزدیک به سه دهه از صدور آن پیام مىگذرد ولى همچنان باید از آن به عنوان «منشور نظام جمهورى اسلامى» یاد کرد. بخشهایى از سخنرانى امام(ره) چنین است: باید دولت ما و همهى دولتهایى که بعدها مىآیند همه روى موازین اسلامى باشد، وزارتخانهها روى موازین اسلامى باشند، ادارات دولتى روى موازین اسلامى باشند. باید مملکتى که رنگِ طاغوت دارد مبدل بشود به مملکتى که رنگِ الله دارد. باید مملکت طاغوتى به مملکت الهى تبدیل شود... در جمهورى اسلامى ظلم نیست. در جمهورى اسلامى اینطور مسائلى که زورگویى باشد نیست. نمىتواند طبقهى غنى بر طبقهى فقیر زور بگوید، نمىتواند استثمار کند. من به همهى اقشار ملت به تمام عرض مىکنم که در اسلام هیچ امتیازى بین اشخاص غنى و غیر غنى، اشخاص سفید و سیاه، گروههاى مختلف، سنى و شیعه، عرب و عجم و ترک و غیر ترک به هیچ وجه امتیازى ندارند. قرآن کریم امتیاز را به عدالت و به تقوا دانسته است. کسى که تقوا دارد امتیاز دارد، کسى که روحیات خوب دارد امتیاز دارد؛ اما امتیاز به مادیات نیست، امتیاز به داراییها نیست. باید این امتیازات از بین برود؛ و همهى مردم علىالسّواء هستند. همه در حقوق مساوى هستند. اقلیتهاى مذهبى حقوقشان رعایت مىشود؛ اسلام براى آنها احترام قائل هست. براى همهى اقشار احترام قائل است... امیدوارم که در هر سال روز «12 فروردین» روز عید ملت ما باشد. ما به همهى ملت تبریک عرض مىکنیم و من این روز را بر ملت عزیز خودمان، به همهى اقشارشان، تبریک عرض مىکنم. مبارک باد بر شما این عید. مبارک باد بر شما این جمهورى اسلامى. نهال انقلاب اسلامى که با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد کرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست و با پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل دولت موقت از سوى امام(ره) زمینه مهمترین همه پرسى تاریخ ایران زمین جهت تعیین نوع حکومت فراهم شد.
● استقلال و آزادى دستاورد جمهورى اسلامى
تشکیل جمهورى اسلامى نه تنها اراده ملى را بر سرنوشت خود تثبیت کرد و براى آنان استقلال و آزادى را به ارمغان آورد، بلکه این بارقه امید در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشید که بعد از قرنها رنج و درد، جلوهاى از وعده خداوند تبارک و تعالى را شاهد باشند. امام(ره) در تاریخ 12 فروردین 1358، طى پیامى فرمودند: خداوند تعالى وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده خداوند تعالى نزدیک است. من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند چنانکه تاکنون غلبه کردند... من از عموم ملت ایران تشکر مىکنم که در این رفراندوم شرکت کردند و راى قاطع خودشان را که باید گفت صد درصد پیروزى بوده است، دادند و به جمهورى اسلامى هم راى دادند... جمهورى اسلام است که احکام مترقى او بر تمام احکامى که در سایر قشرها و سایر مکتبهاست تقدم دارد. شعار اصلى دیگر، کلمه آزادى بود. در رابطه با آزادى نظرات مختلف و متعددى مطرح مىشود؛ اما در اسلام، آزادى جامعترین و مانعترین معنا را در بردارد و آن عبارت است از: شرایط سیاسى - اجتماعى لازم براى رشد و تعالى فرد و مردم که در آن موانع قانونى و فراهنگى مثل عرف و عادت و موانع سیاسى، مانند سلطه طاغوت و استعمار و استبداد وجود نداشته باشد. یعنى انسان در انتخاب عقیده و بیان و نشر آن در چهارچوب قوانین الهى آزاد است، بهطورى که مردم بتوانند هدایت و رشد و تعالى یابند. و هدف نهایى، کلمه جمهورى اسلامى بود که از به هم پیوستن جمهورى و اسلامى به دست آمده است. کلمه جمهور به معناى توده مردم است و منظور از گنجاندن چنین کلمهاى براى نظام شکل گرفته بعد از انقلاب، اتکا داشتن و تعیین کننده بودن راى مردم در سرنوشت خود و کلیه امور اجرایى کشورباشد و بهطور کلى حکومتى را تبیین مىکند که براى تأمین زندگى دنیایى مردم متکى به مردم باشد.
واژه اسلامى هم به سبب تمایز آن از دیگر نظامهاى جمهورى است که ویژگیهاى خاص خود را دارد که در آن ارزشهاى الهى و قرآنى بر تمامى شئون حاکمیت دارد و همچنین ولى فقیه که بر طبق نظام الهى، ولایت امر و امامت امت را بر عهده مىگیرد، علاوه بر تأمین زندگى مردم، مسئولیت هدایت مردم و کمک به رشد و تعالى آنان را نیز بر عهده دارد. براى تحقق این بخش حیاتى از شعار اصلى انقلاب، نیاز بود تا رسما نظام مشخصى حاکم بر ایران شود و در این راستا بود که رهبرى انقلاب اسلامى در اولین روزهاى پس از پیروزى رفراندم رسمى را در خصوص تعیین نظام حاکم بر کشور برنامه ریزى فرمودند و به عنوان راهبرد همگانى نیز فرمودند: «اینجانب به جمهورى اسلامى راى مىدهم و از شما هم مىخواهم که به آن راى دهید.»دقیقاً در همین زمان وسوسههاى خناسان شروع شد. از جمله اینکه مطرح کردند که حکومت بر اساس «جمهورى» بدون قید دیگرى یا اینکه جمهورى دموکراتیک و... باشد. لذا امام امت با احساس خطر انحراف فرمودند: «راى بدهید به جمهورى اسلامى، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر.»
● عصر نوین
مردم در روزهاى دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضورى آگاهانه در پاى صندوقهاى راى، پیروزى نهایى انقلاب اسلامى را با آراى عظیم و باور نکردنى خود تحقق بخشیدند. بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران در برپایى حکومت اسلامى تحقق یافت و عصر نوینى در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد. امام خمینى به شکرانه این پیروزى درخشان در پیام خود فرمودند:... من به دنیا اعلام مىکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومى سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و راى مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتى را براى همیشه به زباله دان تاریخ دفن کنند...... من از این همبستگى بىمانند که همه به نداى آسمانى واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا لبیک گفتند و به اتفاق آرا به جمهورى اسلامى راى مثبت دادند و رشد سیاسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر مى کنم....
در روز 12 فروردین نتایج اعلام شد و این روز را روز جمهورى اسلامى نامیدند. طبق اعلامیه دولت موقت، در رفراندم 20 میلیون و 288 هزار تن (98 و دو دهم درصد آراء) به حذف سلطنت و برقرارى نظامى اسلامى «بله» و 241 هزار تن «نه» گفته بودند.
● جمهورى اسلامى ابطال نظریات غربى
پس از آنکه قرنها تئورى جدایى دین از سیاست و نظامهاى حکومتى لائیک بردنیا سیطره داشت و قوانین شرعى و الهى امرى خصوصى در زندگى مردم تعبیر مىشد، در 12فرودین سال 58 نظامى متولد شد که این نظریهها را در قرن بیستم باطل کرد و حکومت اسلامى را براساس موازین و آموزههاى دینى به منصه ظهور و عمل رساند. جمهورى اسلامى شکل نوینى از نظامهاى حکومتى است که تلاش مىکند با الهام از قوانین و تعالیم نجات بخش اسلام الگوى زندگى جدیدى درعرصه اجتماعى و سیاسى بشر امروزى ارائه دهد تا بر اساس آن نیازهاى مادى و معنوى انسان توئمان فراهم شود.
● معنى «جمهوریت»
از نظام جمهورى به «حکومت مردم بر مردم» تعبیر مىشود و «جمهوریت» در نظام حکومتى نشان دهنده نقش مردم در تشکیل و استمرار آن است بهطورىکه مردم با حضوردر صحنههاى مختلف علاوه بر مشارکت در تعیین سرنوشت خویش خواستههاى خود را از حکومت مطالبه مىکنند. معنى لغوى «جمهوریت» یعنى حکومت برخواسته از مردم و یا همان دموکراسى گرچه مورد اتفاق اغلب تحلیلگران، سیاستمداران و حاکمان سیاسى است، اما نظامهاى حکومتى در معنىاصطلاحى این واژه دچار اختلاف نظرهستند و از آن برداشتهاى متفاوتى دارند.
● در زمان رفراندوم جمهورى اسلامى چه نظریاتى مطرح بود؟
در زمان تعیین نظام سیاسى کشور پس از سرنگونى نظام طاغوت شاهنشاهى «جمهورى دمکراتیک»، «جمهورى»، «حکومت اسلامى» و... از جمله نظامهاى بود که مطرح شد، ولى امام راحل از همان ابتدا تأکید فراوانى بر استقرار نظام حکومتى جمهورى اسلامى داشتند، بهطورى که برجمهورى اسلامى نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر تأکید کردند. این تأکید نیز بر اساس خواست مردم در دوران مبارزات ضد ستم شاهى بود که در شعار آنها موج مىزد و مردم در همه تظاهراتها یکپارچه استقلال آزادى و جمهورى اسلامى را فریاد مىکشیدند. بر این اساس اصل جمهوریت و اسلامیت اصل جدا ناپذیردر نظام حکومتى ایران است که براى تثبیت، استمرار و تداوم آن شهیدان زیادى تقدیم شده است.
● انتخاب واژه عید براى روزجمهورى اسلامى
انتخاب واژهى عید براى چنین روزى از سوى امام امت «قدس سره» یک انتخاب دقیق و صحیح است؛ زیرا عید به روزى اطلاق مىشود که آن روز نو و شادىآفرین باشد و باعث سربلندى و مجد یک ملت شود. بنابر این دوازدهم فروردین از بزرگترین اعیاد انقلاب اسلامى ایران مىباشد. نتیجهى درخشان 2/98 درصدى آراى مردم، مطرح شدن هر گونه بحث و جدلى را در شکل و نوع حکومت ایران پس از سقوط نظام شاهنشاهى 2500 ساله از میان برد و با رهبریت قاطع امام خمینى قدس سره و مجاهدتها و کوششهاى بىنظیر امت مسلمان ایران حکومت اسلامى در سرتاسر ایران استقرار یافت؛ تا به حول و قوهى الهى ملت بزرگ ایران بتواند توانمند و امیدوار زمینهى تشکیل حکومت عدل اسلامى را براى ظهور امام زمان «(ع)» فراهم آورد. بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران در برپایى حکومت اسلامى تحقق یافت و عصر نوینى در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد.
امام خمینى «قدس سره» به شکرانهى این پیروزى درخشان در پیام خود فرمودند: «... من به دنیا اعلام مىکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومى سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأى مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتى را براى همیشه به زباله دان تاریخ دفن کنند...» «... من از این همبستگى بىمانند که همه به نداى آسمانى واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا لبیک گفتند و به اتفاق آرا به جمهورى اسلامى رأى مثبت دادند و رشد سیاسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر مىکنم...»
دوازده فروردین، روز جمهورى اسلامى و سرآغاز حکومت الله در دوران معاصر و در عصر جاهلیت ثانى بشریت است. جمهورى اسلامى انفجار نور و آغاز حرکت آخرالزمانى بشر بهسوى آماده شدن براى نجات و رهایى نهایى از قید وبندهایى شیطانى است که قرنها بر دست و پاى جوامع سنگینى کرده است. دوازده فروردین، روز جمهورى اسلامى و سرآغاز حکومت الله در دوران معاصر و در عصر جاهلیت ثانى بشریت است. جمهورى اسلامى انفجار نور و آغاز حرکت آخرالزمانى بشر بهسوى آماده شدن براى نجات و رهایى نهایى از قید وبندهایى شیطانى است که قرنها بر دست و پاى جوامع سنگینى کرده است. جمهورى اسلامى که حاصل قیام امت مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى(ره) است، بروز ذخیره الهى در حضیض انحطاط بشرى و آغاز حرکت به سمت نور و امید است.
اکنون که بیش از سه دهه از آغاز این حرکت مبارک مىگذرد، جمهورى اسلامى نه تنها کند و تضعیف نشده است، بلکه توفنده و پرتوان به حرکت خویش در جهت فتح قلههاى جهان حرکت مىکند و روح خودباورى و اعتماد به نفسى که روح خدا در این مردم دمید اکنون اثر خویش را در جاى جاى منطقه و جهان نیز بروز داده است. در چهارمین دهه انقلاب اسلامى، شاهد انقلابهاى منطقه و بیدارى اسلامى در بسیارى از کشورهاى اسلامى هستیم که خود نشانى از موفقیت و پیروزى انقلاب اسلامى در عرصههاى مختلف است.
● خودباورى و اعتماد به نفس، هدیه جمهورى اسلامى
از آن سو جمهورى اسلامى که همان حکومت بر مبناى ارزشهاى الهى و با پشتوانه مردمى است، با خود مزایا و مواهب فراوانى به همراه داشته است. مبارزه و تلاش ملت ایران در طول سالیان گذشته کم فایده و کم بهره نبوده است. از مهمترین دستاوردهاى نظام جمهورى اسلامى ایران براى ملت ایران روح خودباورى و اعتماد به نفسى است که روح خدا، خمینى کبیر و ذخیره آخرالزمانى اسلام، در این مردم دمید. معجزه زنده روح خدا در ملت ایران هنوز آشکار و بارز است. امام راحل عظیم الشان ملت ایران چنان با نفس عیسوى خود در این مردم دمید که اکنون اثر بیدارى و زنده شدن را در جاى جاى منطقه و جهان مشاهده مىکنیم.
● روز جمهورى اسلامى ملت ایران را هویت داد
یکى از مهمترین درسهاى روح خدا براى ملت ایران، شعار ما مىتوانیم بود. این شعار بود که ملت ایران هویت داد و احساس پوچى و ذلتى را که خودکامگان و طواغیت وابسته به غرب در ملت ایران ایجاد کرده بودند از میان برد. انقلاب اسلامى به ملت ایران هویت داد. ملت را در عزم و اراده خویش پولادین کرد. عزت نفس و خودباورى را جایگزین ذلت و وادادگى نمود. رهبر معظم انقلاب اسلامى در بیان همین نکته و ذکر هویت و احساس اعتماد به نفسى که انقلاب اسلامى به ملت ایران داده است چندی پیش، در جمع دانشمندان هستهاى کشور بیان داشتند: «من فقط یک جمله عرض بکنم. البته کار شماها خیلى ابعاد مختلفى دارد؛ یک بعدش این است که احساس عزت ملى را به این ملت و به این کشور داد؛ این چیزِ خیلى مهمى است. ملتها آن وقتى گرفتار مىشوند که عزت نفس خودشان را از دست بدهند؛ آن وقتى بهرایگان نوکرى دیگران را قبول میکنند که ارزش خودشان را فراموش کنند. عزت نفس این است. یک ملت مظلوم آن وقتى به پا مىخیزد - مثل همین ملتهاى شمال آفریقا و بعضى کشورهاى دیگر - که احساس کند عزتى دارد که در طول زمان پایمال شده؛ آن وقت دیگر برمیخیزد و هیچ نیروئى نمىتواند او را بنشاند؛ که دارید مشاهده مىکنید؛ این اتفاق افتاده. عزت نفس این است. انقلاب به ملت ما، به کشور ما عزت نفس داد. بارها و بارها سعى کردند توى سر فکر و روحیهى این ملت بزنند، بگویند شماها نمىتوانید؛ بله، انقلاب کردید، اما نمىتوانید خودتان را اداره کنید؛ نمىتوانید پیش بروید؛ نمىتوانید پا به پاى دنیا حرکت کنید. هر پیشرفت علمىاى، یک حرکت بزرگ و یک بشارت بزرگ به این ملت است که مىتواند؛ و این کار شماها - مسألهى هستهاى - توانست به این ملت عزت نفس بدهد. این یکى از ابعاد اهمیت کار شماست.»
● عزت نفس جمهورى اسلامى
آرى اگر تنها دستاورد جمهورى اسلامى ایران، که روز 12 فروردین روز جشن آن است، براى ملت ایران همین عزت نفس بود، مىشد ادعا کرد که انقلاب اسلامى خدمت بزرگى کرده است که به همه مجاهدتها و سختىهایى که براى آن متحمل شدهایم مىارزد. تا چه رسد به این که جمهورى اسلامى هزاران خدمت و دستاورد دیگر نیز داشته است که گاه این دستاورد بزرگ در میان آنها نادیده گرفته مىشود و به آن کم توجهى مىشود. در بیان همین نکته مهم است که رهبر معظم انقلاب اسلامى در سخنان چندى قبل خود در جمع مردم آذربایجان بیان داشتند: ««عزیزان من! ما ملت ایران در دوران رژیم پادشاهى تحقیرشده بودیم، ذلیلشده بودیم. ما را تحقیر مىکردند، حق ما را مىخوردند، نفت ما را مىبردند، استعداد ما را در جوانهاى ما خفه مىکردند، در علم عقب ماندیم، در فناورى عقب ماندیم، در سیاستورزى بینالمللى عقب ماندیم، در تأثیرگذارى بر روى ملتهاى جهان عقب ماندیم؛ ملت ایران را در بند و زنجیر کردند. ملت حرکت کرد، راه را عوض کرد. آنچه را که امروز ملت ایران داعیه دارد، عبارت است از مبارزهى با ظلم جهانى، مبارزهى با استکبار جهانى؛ البته این براى خود ملت برکات دارد. وقتى که یک ملت مىایستد، از شبکهى پرهیمنهى پرهیاهوى دشمن واهمه نمىکند، علمش هم پیش مىرود، اقتصادش هم پیش مىرود، مسائل اجتماعىاش هم پیش مىرود، جوانش هم آگاه مىشود؛ بر روى ملتهاى دیگر هم اثر مىگذارد؛ فکرش، دینش، شعارش، دنیا را فرا مىگیرد. شعارهائى که ما یک روز مظلومانه در اینجا سر مىدادیم، ملت ایران تنها بود، امروز شعارهاى تقریباً همهجائى در دنیاى اسلام شده. یک ملت مىتواند اثرگذار باشد و مىتواند خودش را مستحکم کند. این استحکام ادامه پیدا خواهد کرد. ما انشاءاللَّه در علم پیشرفت مىکنیم، در اقتصاد پیشرفت میکنیم، در سازندگى پیشرفت میکنیم. این ملت، این جوانان، این همتها، این استقامتها، کشور را مثل دستهى گل خواهد ساخت و انشاءاللَّه الگوئى خواهد شد براى دنیاى اسلام. آنچه ما لازم است دنبال بکنیم همین است که خط صحیح، صراط مستقیم، صراط اللَّه، راه خدا، راه اسلام، راه دیانت، راه شریعت را دنبال کنیم؛ هوشیار باشیم، بیدار باشیم، به وظائفمان عمل کنیم.»
● معجزه جمهورى اسلامى تحت شدیدترین هجمهها و دشمنىها
آرى نظام جمهورى اسلامى نظامى عادى و معمولى نبوده است. متفکران و صاحب نظران بارها و بارها متذکر شدهاند که «این حکومت دینى که اکنون چهارمین دهه از دوران طلایى و پر ابهت خویش را مىگذراند، نظامى مانند سایر حکومتهاى عالم که در گوشهاى از دنیا به کار خود مشغول باشد و حداکثر رابطهاى معمولى و گاه تأثیرگذار با دیگر کشورهاى عالم داشته باشد، نیست. نظام جمهورى اسلامى نظامى است که از آغاز به وجود آمدن خود اعجاز گونه بوده است. از همان ابتداى شکلگیرى این نظام بر اثر یک انقلاب اعجاز گونه که به دست روح خدا صورت گرفت ایجاد شد و در برابر نظام سلطه بینالمللى شکل گرفت و مراحل مختلف را پشت سر گذاشت. نظام جمهورىاسلامى در طول این دروان طولانى بیش از سه دهه هرگز در زمان و شرایط عادى و معمولى عالم قرار نداشته است. همواره نظامى بوده است که تحت شدیدترین هجمهها و دشمنىها قرار داشته است و همواره دشمنان به ظاهر قدرتمند این نظام که همه مظاهر قدرت مادى این عالم را در خود جمع کردهاند با تمام توان و تلاش در پىشکستن این نظام و به زانو درآوردن آن بودهاند. این حقیقتى است که گاه در پیچ و خم زندگى روزمره فراموش مىشود و برخى از دیدن این معجزه حى و زنده ناتوان مىمانند.» به راستى بقاى نظام اسلامى پس از این همه دشمنى و برنامه ریزى و تلاش دشمنان یک امر اعجاز گونه است.
نظام اسلامى در طول سى و سه سال گذشته حتى یک روز هم بدون دشمنى گسترده بینالمللى و چندجانبه دشمن نگذرانده است. اما در برابر همه این دشمنىها و مخالفتها، نظام جمهورى اسلامى توانسته است راه خود را باز کند، اثر خود را بگذارد و خود را به عرصه نظام سلطه و عرصه سلطه گران بینالمللى تحمیل نماید و در برابر دندانهاى از غیض به هم فشرده شده آنها و در برابر توطئههاى متراکم آنها بایستد و از راه خود منحرف نشود و به مسیر خویش ادامه دهد. این که اکنون در چهارمین دهه انقلاب اسلامى، شاهد انقلابهاى منطقه و بیدارى اسلامى در بسیارى از کشورهاى اسلامى هستیم، خود نشانى از موفقیت و پیروزى انقلاب اسلامى در عرصههاى مختلف است.
● محدود کردن نظریه جمهورى اسلامى با وا ژههاى تنگ غربى
در حالى که ایدئولوژى ویژه انقلاب اسلامى، شکل و نوعى از جمهورى را تعیین کرد که در آن، هم اوامر و نواهى و احکام الهى، منشأ قانونگذارى مىباشد و هم حقوق شهروندان، مورد توجه قرار مىگیرد. مشارکت همگانى اقشار، گروهها و طبقات مختلف اجتماعى سبب شد تا «جمهوریت» از یک پذیرش همگانى بهعنوان پایگاه قانونى براى نظم سیاسى برخوردار شود. در این نظام، شأن و مقام حکومت، آن چنان که اصل امامت و ولایت، اقتضا مىنماید بسیار گستردهتر از آن چیزى است که نظریهپردازان و متفکران اندیشه سیاسى در باب حکومت گفتهاند. اگر در نظریه «توماسهابس»، شئون خصوصى از حوزه شمول قدرت حکومت، خارج شده است در اندیشه اسلامى، قدرت امام (حکومت) تا کوچکترین زوایاى حیات فرد نفوذ مىکند. به همین دلیل، که دایره شمول و گستره ولایت و اقتدار او در شئون فردى و اجتماعى بود عدهاى از افراد و گروهها پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى بین مردمسالارى (جمهوریت) و خداسالارى (اسلامیت) تضاد و ناسازگارىدیدند و معتقد بودند که این دو مفهوم، ناظر به شیوههاى گوناگون حکومتاند. بخشى یکسره از دین سخن مىگفتند و واژه جمهوریت و مردمسالارى در نزد آنان مفهومى وارداتى و بیگانه با روح دینى تلقى مىشد و بخشى دیگر یکسره جمهوریت را اختیار کرده و نفى دین را چاره کار مىدانستند. امروزه با تحقق حکومت دینى در ایران، تلاش عامدانه برخى آن است که با تمسک به همان تعارض حق حاکمیت کلیسایى و حق حاکمیت مردمى، «ولایت مطلقه فقیه» را در مقابل «حق حاکمیت ملى» قرار مىدهند و آن را در این باب چنان توجیه و تأویل مىکنند که گویى مصداقى براى حکومت استبدادى است. برخى نیز کوشیدند این دو پدیده را آشتى دهند: گروهى جمهوریت و اسلامیت را همسان و همچون دو پایه نظام و یا دو بال یک پرنده انگاشتند که هر یک بدون دیگرى امکان حرکت و بقا را از نظام مىگیرند. بعضى جمهوریت را بر اسلامیت مقدم دانسته و بر مردمسالارى نظام تکیه مىکنند و اسلامیت را بر اساس خواست و اراده مردم توجیه مىنمایند و برخى نیز جمهوریت را تحتالشعاع اسلامیت نظام دیده و در واقع آن را وسیلهاى براى عینیت بخشیدن نظام مىانگارند. امروزه با تحقق حکومت دینى در ایران، تلاش عامدانه برخى آن است که با تمسک به همان تعارض حق حاکمیت کلیسایى و حق حاکمیت مردمى، جمهورى اسلامى را متهم به تضعیف جمهوریت در برابر تقویت اسلامیت آن کنند و برخى نیز عالمانه با خلط معانى «مشروعیت الهى و مقبولیت و حقانیت مردمى» به همان نتیجهاى برسند که هدف گروه نخستین است. و به این ترتیب «ولایت مطلقه فقیه» را مقابل «حق حاکمیت ملى» قرار مىدهند و آن را در این باب چنان توجیه و تأویل مىکنند که گویى مصداقى براى حکومت استبدادى است.
● جمهوریت و اسلامیت، دو وجه مستقل و اصیل جمهورى اسلامى
جمهوریت و اسلامیت
قضاوت اینکه جمهوریت و اسلامیت، دو وجه مستقل و اصیل جمهورىاسلامى است یا اینکه اصالت از آن اسلامیت و یا جمهوریت است، بحثى بسیار جدى است. آن چه مسلم و محقق است اطلاق جمهورى اسلامى به نظام برخاسته از انقلاب اسلامى آن را چه از نظر عملى از نظامهاى دیگر جهان چه نظامهاى تئوکراتیک و چه نظامهاىدموکراتیک ممتاز و متفاوت ساخته است. قانون اساسى این نظام هم به تبع ماهیت آن و همان طور که از عنوان آن پیداست دو وصف دارد اول موصوف به وصف جمهورى و دیگر موصوف به وصف اسلامى است. حال این سؤال مطرح است که جایگاه و حوزه و گستره هر کدام چگونه است و اولویت با جمهوریت است یا اسلامیت و به عبارت دیگر خداسالارى نظام جمهورى اسلامى را پوشش مىدهد یا مردمسالارى. در نظام جمهورى اسلامى اراده خداوند منبع مشروعیت و اراده مردم منبع قدرت، مقبولیت و عینیت نظام است. در چنین نظامى است که اسلامیت و جمهوریت نه تنها در تضاد نیستند بلکه هر یک جایگاه منطقى و عقلى خود را دارا بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند. کسانى معتقدند اعتقاد به اصالت دو وجه جمهوریت و اسلامیت اصلاً غیرممکن است یعنى نمیتوان بهصورت همزمان، هم به حاکمیت مردم و هم به حاکمیت اسلام معتقد بود. در نظر اینان این دو وجه یا دو رکن نمىتوانند شانهبهشانه در کنار هم و در عرض هم قرار گیرند. چرا که بنابراین دیدگاه اعتقاد به حضور همتراز و هم عرض جمهوریت و اسلامیت، باعث ایجاد دوگانگى ذاتى در اصالت و مشروعیت قدرت مىگردد. اما از طرف دیگر تجلى این دو آلیسم یا ثنویت چنان در قانون اساسىجمهورى اسلامى ایران و در سیره عملى اداره امور کشور مشهود است که جاى هیچ انکار و تردید نیست.
در سطوح مختلف مدیریت کشور، قدرت ناشى از جمهوریت نظام در انتخابات مجلس خبرگان رهبرى، ریاست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و شوراهاى محلى تجلى مىیابد، در حالى که قدرت ناشى از اسلامیت نظام در مقام ولایت امر و نهادهاى ناشى از آن از جمله شوراى نگهبان تجلى مىیابد. عقبه عنصر جمهوریت در نهادهاى مدنى از جمله گروهها و تشکلهاى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى و مطبوعات شکل مىگیرد، در حالى که عقبه عنصر اسلامیت (یا ولایت فقیه) را اسلامشناسان، فقها، روحانیون و حوزههاى علمیه تشکیل مىدهند. رویکرد جمهوریت در نظام بر اساس استنباطى است که از آیات قرآن مجید، سیره نبوى، سیره ائمهاطهار و بزرگان دینى حاصل مىشود. آراى عمومى مردم ممکن است دقیقاً همان چیزى را بگوید که منظور شرع مقدس است ولى لزوماً هر چه جمع بخواهد با اسلام تطبیق نمىکند. در نظام جمهورى اسلامى اراده خداوند منبع مشروعیت و اراده مردم منبع قدرت، مقبولیت و عینیت نظام است. در چنین نظامى است که اسلامیت و جمهوریت نه تنها در تضاد نیستند بلکه هر یک جایگاه منطقى و عقلى خود را دارا بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر نظام جمهورى اسلامى نه تئوکراسى و نه دموکراسى (هر دو در مفهوم متداول در غرب) مىباشد بلکه مىتوان آن را نوعى تئودموکراسى دانست. به این ترتیب مردمسالارى دینى در همین راستا تعریف مىشود و تحقق مىیابد.
● روز جمهورى اسلامى ؛بهترین فرصت براى آشنایى با مبانى نظرى شکل حکومت
روز جمهورى اسلامى شاید بهترین فرصت براى آشنایى با مبانى نظرى این شکل حکومت باشد. مبانى نظریهاى که برآمده از حکمت و کلام سیاسى امام خمینى(ره) بود و قرنها ریشه در فقه شیعه داشت. اگرچه در اندیشه سیاسى شیعه پس از غیبت امام عصر (عج) نظریههایى مانند عدم پذیرش و مشروعیت هر گونه سلطنت و حکومت جز امام، نظریه سلطنت مسلمان ذى شوکت بى اذن فقها، نظریه سلطنت مسلمان ذى شوکت به اذن فقها (ولایت عامهى انتصابى فقها)، مشروطه و.... به وجود آمد اما بىشک نقطه عطف تاریخ اندیشه سیاسى شیعه نظریه امام خمینى و ولایت فقیه است که در چارچوب نظامى به نام جمهورى اسلامى تجلى یافت. این نظام داراى دو هسته نظرى بود که این دو هسته نظرى مرکز معنایى این تئورى را تشکیل مىداد. جمهوریت و اسلامیت دو هسته نظرى این تئورى هستند که شکل ترکیب آن ساختار سیاسى منحصر به فردى در مدلهاى حکومتى به وجود آورده که از منظر سیاست تطبیقى بسیار قابل توجه است.
● ولایت فقیه وجمهوریت
از منظر امام خمینى جمهوریت مقوم نظرى ساختار حکومت است. انتخابات، تفکیک قواى سه گانه، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى اسلامى و... فرایندها و ساختارهایىهستند که بر مبناى جمهوریت پدید آمده است. اما محتواى نظام بر پایه رکن اسلامیت خواهد بود. نکته مهم در اینجا انفکاک میان جمهوریت به عنوان یک ساختار و لیبرالیسم وسکولاریسم به عنوان فرهنگ سیاسى و محتوا است. از نگاه استاد مطهرى ما باید جمهوریت را به عنوان شکلى از اشکال نظامهاى سیاسى بدانیم و آن را با مبانى مکاتب مختلف خلط نکنیم... بر مبناى اندیشه سیاسى امام راحل «... جمهورى است یعنى دموکراتیک و اسلامى است یعنى قانون آن اسلامى است...» این نکته مبین این است که جمهوریت ساختارى و اسلامیت محتوایى است. بحث جمهوریت و اسلامیت، هم داراى وجه نظرى، وجه اجتماعى و تاریخى است. اشاره شد که بهلحاظ نظرى، جمهوریت، شکل حکومت و اسلامیت و شرع، محتواى حکومت است و لذا کاملا با هم جمع مىشوند. لذا مردم کاملا بازیگرند و تماشاچى در حکومت نیستند. از سویى اسلامیت، ناظر به محتوا و قوانین است.
فیلسوفانى مانند افلاطون، معتقدند که مردم عوام در مقایسه با حکیمان، نمىتوانند داراى رایى برابر باشند و لذا حکومت مردمسالارى و دموکراسی، حکومت جاهلان بر جاهلان است و لذا باید نخبگان و حکیمان جمع شوند و حکیم برترى را بهعنوان حاکم انتخاب کنند. فیلسوفانى مانند پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنانش نقدهایى بسیار جدى به این منظر وارد مىکند بر مبناى نگاه او اگر مردم حکومت را از آن خود ندانند، دلسوزى و مسؤولیتى نسبت به آن نداشته و حکومت را براى خودشان تلقى نمىکنند. او معتقد است که مردم باید بازیگر فعال عرصه سیاست باشند. نظریه ولایت فقیه که نظریه جمهورى اسلامى است، نظریهاى است که در آن هم قوانین حکیمانه از سوىخداى سبحان وضع شده و هم حکیمى توانمند، حاکم است. هم مردم حضور و نقش دارند و حاکم را تعیین و شناسایى مىکنند و هم شارع مقدس به مردم گفته است که در چارچوب قوانین عمل کنند. لذا در اینجا اصلا گفته نشده که مردم دخالت نکنند. شاید این دوبال مفهومى را بتوان با دو عبارت مشروعیت الهى (که با مشروعیت سیاسى و واژه Legitimacy تفاوت دارد) و مقبولیت مردمى تفسیر کرد. جمهورى اسلامى نظامى است که به واسطه حضور ولى فقیه و اجراى احکام شرع داراى مشروعیت و به واسطه مشارکت، خواست و حضور مردم داراى مقبولیت است.
● مشروعیت جمهورى اسلامى از ولایت فقیه است
بر خلاف عدهاى از عناصرى از طرفداران هر دو نظریه افراطى بالا که به آن اشاره شد که معتقد به تغییر نظریه سیاسى امام بودند به نظر مىرسد این نگاه صحیح نیست و فاقد مبنا است. عدهاى معتقدند امام مبانى جمهوریت را از سر اضطرار پذیرفته در حالیکه بعدها از آن عدول کرده اما سیره سیاسى امام خلاف آن ر اثبات مىکند. مثالهایىدر این زمینه نشان مىدهد که حکومت و ساختار آن از دیدگاه ایشان متکى به آرا ملت است. حتى درباره نقش ولایت فقیه در عصر غیبت دو جمله معروف از ایشان نقل شده که هر دو بیانگر این حقیقت است. نقل این دو جمله که مربوط به سالهاى پایانى عمر شریف آن حضرت است ثبات اندیشه ایشان را در این زمینه آشکارتر مىسازد. حضرت امام در پاسخ این سؤال نمایندگان خود در دبیرخانه ائمه جمعه مبنى بر اینکه «در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جامعه اسلامى ولایت دارد» مرقوم فرمودند: «ولایت در جمیع صور دارد. لکن تولى امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگى دارد به آراى اکثریت مسلمین که در قانون اساسى هم از آن یادشده و در صدر اسلام تعبیر مىشد به بیعت با ولى مسلمین» صحیفه امام (ج 19، ص 459) همچنین در نامه خود به رئیس مجلس بازنگرى قانون اساسى در ضمن بیان عدم لزوم شرط مرجعیت در رهبرى، مرقوم نمودند: «اگر مردم به خبرگان راى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند، وقتى آنها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مىشود و حکمش نافذ است. (صحیفه امام ج 21، ص 371) لذا ولى فقیه مشروعیت الهى را به نظام مىبخشد به همراه مقبولیت امکان ایجاد و بسط نظام دینى را به دست مىآورد که در روزگار معاصر ساختار جمهوریت نماد و مقوم این مسأله است.
● جمهوریت یعنى چه؟
جمهورى معناى «توده یا مردم» است و به این سبب به حکومتهایى که بر مبناى راى مردم پایهگذارى شده، حکومت جمهورى مىگویند یعنى حکومت منسوب به اکثریت. از دیدگاه اسلام، حق حاکمیت تنها از آن خداوند و کسانى است که خداوند به آنها اذن بدهد در نتیجه مشروعیت (شرعى بودن و نه مقبولیت) حکومت و حاکم، الهى است. اما کلیه مراحل حکومت اسلامى که از آن به «حکومت خدا بر مردم» تعبیر مىشود، تا مورد پذیرش مردم قرار نگیرد هرگز به مرحله فعلیت در نخواهد آمد. بنابراین جمهوریت از مفهوم اسلام به معناى پذیرش همگانى و خواست عمومى است و این همان تعبیر «حضور حاضر» در کلام امام على (ع) است که آنرا موجب تمام شدن حجت بر خود و پذیرش حکومت مىداند. در روزگار معاصر سازوکار جمهوریت به معناى مشارکت سیاسى، انتخابات، راى مردم براى اقامه دین در جامعه مورد استفاده قرار مىگیرد. در این ساختار که بر آمده از مدلهاى جمهورى جهان است اصولى مانند انفکاک قوا، انتخابى بودن مسؤولین اجرایى، وجود پارلمان، رقابت و مشارکت سیاسى وجود دارد. تردیدى نیست که در نظام جمهورى اسلامى این اصول وجود دارد و اسلام تحقق حکومت الهى را مبتنى بر پذیرش و انتخاب مردم مىداند اما تنها نکتهاى که باید به آن توجه داشت این است که مشروعیت (شرعى بودن) حکومت از دیدگاه اسلام الهى است. در عین حال که بدون مقبولیت عمومى و ساختارهاى مهیا کننده این مقبولیت، مشروعیت صرفا کافى نیست. بنابر این جمهورى اسلامى در حقیقت به معناى جمع دو انتخاب و تلاقى دو قدرت الهى و خلقى و موجب تضاعف دو مسؤولیت خدایى و مردمى خواهد بود.
● نسبت بین، «اسلامیت» و «جمهوریت»
نسبت بین، «اسلامیت» و «جمهوریت» و جایگاه این دو موضوعى است که ذهن برخى از اندیشمندان سیاسى را به خود مشغول نموده است آنچه زمینه ساز این مباحث شده بر دو محور عمده استوار است؛ اول اینکه، «جمهوریت»، از این نظر که یک شکل خاص حکومتى است چگونه با «اسلامیت» سازگار بوده و هم خوانى خواهد داشت چه اینکه لازمه جمهوریت، حاکمیت مردم و مقتضاى «اسلامیت» حاکمیت مبانى و اصول اسلامى است. دوم اینکه، اسلامیت نظام و دینىبودن حکومت در گرو پذیرش مرجعیت همه جانبه دین در عرصه سیاست و اداره جامعه است. و به تعبیر دیگر حکومت دینى، حکومتى است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایى آن برگرفته از احکام دینى است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوباند، یا به اذن خاص یا عام معصوم(ع) منصوب شدهاند. بنابراین تلاش در جهت تطبیق قواعد و معیارهاى «جمهورى» به شکل غربى و دموکراسى غربى بر نظام جمهورى اسلامى تلاشى نابجا و کوششى بیهوده خواهد بود و جاى بسى تعجب است که برخى باصطلاح روشنفکران با قلب ماهیت نظام جمهو
0نظر