غزل مرثیه ای از علی انسانی در باب مصیبت های صدیقه شهیده

چه کنم! آتشی افتاده به جانم چه کنم؟

چه کنم! آتشی افتاده به جانم چه کنم؟/آتش از آب دو دیده ننشانم چه کنم؟.تو در این شهر فقط چشم به راهم بودی/ای همیشه نگرانم، نگرانم چه کنم؟.
حاج علی انسانی مداح و شاعر پیشکسوت اهل بیت با تخلص شعری «محترق الزهرا» غزل مرثیه ای را به روش سهل ممتنع در باب مصیبت های حضرت زهرا (س) سروده است که از نظر می گذرانیم:
چه کنم! آتشی افتاده به جانم چه کنم؟
 
آتش از آب دو دیده ننشانم چه کنم؟
 
تو در این شهر فقط چشم به راهم بودی
 
ای همیشه نگرانم، نگرانم چه کنم؟
 
گوشۀ خانه من و چار جگر گوشۀ تو
 
غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم؟
 
در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم
 
از همان موقع شده ورد زبانم چه کنم؟
 
من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست
 
گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم؟ 
اخبار مرتبط

1نظر

javid74493 1392/12/25 - 10:40

بسیار عالی و سوزناک!
در ضمن ایام فاطمیه را هم تسلیت میګویم

ارسال نظر