به گزارش « سراج24 » برای اینکه موتور اقتصاد روشن شود و یا سرعت آن افزایش یابد، لازم است تا مقتضیاتی فراهم وموانعی برداشته شود که یکی از مهمترین موارد آن در حوزه مسائل سیاسی جامعه است. گرم کردن تنور حوزه سیاست و حماسهآفرینی در این بخش به شدت آثار و برکات خود را در حوزه اقتصادی نشان میدهد. نویسنده در مطلب پیش رو به بررسی ملزومات حماسهآفرینی در دو حوزه سیاسی واقتصادی پرداخته است.
حماسهآفرینی و تهییج و تشدید تنور سیاست و اقتصاد
حماسه واژه عربی است که ارتباط تنگاتنگی با ایجاد هیجان و غلیان از طریق گرما و تشدید دمای آن دارد. واژه حماسه که از حمس گرفته شده در حقیقت به معنای گرمابخشی و تهییج از طریق گرما و حرارت است.
در فرهنگهای عربی الحمیس به معنای تنور آماده است. (مقاییس اللغه و المنجد ذیل واژه حمس) علت نامگذاری تنور به این نام آن است که آتش در آن التهاب و شدت میگیرد. به شجاعت نیز به سبب تشدد حرارتی که جنگآوری و مبارزه دارد احمس میگویند. پس حماسهآفرینی به این معناست که در کاری با شدت تمام وارد شده و با حرارت و التهاب آن را انجام دهیم. پس حماسهآفرینی به معنای تهییج فرد یا جامعه برای انجام عملی است.
ایجاد هیجان در هر کاری نیازمند فراهم آوردن اموری است که از آن به مقتضیات یاد میشود. تا مقتضی امری فراهم نیاید نمیتوان امید داشت که آن کار انجام گیرد. البته این به تنهایی کفایت نمیکند؛ چرا که لازم است افزون بر فراهمآوری مقتضیات، موانع هم برداشته شود. از این رو درباره علت تام تحقق چیزی به ایجاد مقتضی و رفع مانع تاکید میشود.
حماسهآفرینی و ایجاد هیجان درحوزههای اقتصادی و سیاسی نیز مانند هر کار دیگری نیازمند لوازم و مقتضیات وهمچنین مانعزدایی است. برای اینکه این لوازم و ملزومات آنها فراهم آید میبایست شناخت کامل وجامعی از حوزه سیاست و اقتصاد داشته باشیم.
یکی از راههای شناخت لوازم وملزومات حماسهآفرینی در این حوزهها مراجعه به آموزههای وحیانی قرآن است؛ زیرا خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار هستی، احاطه علمی کامل به هر موضوعی دارد. لذا لازم است به آموزههای قرآنی مراجعه شود تا دریابیم که مهمترین و اساسیترین و اصلیترین لوازم و ملزومات حرکتهای اقتصادی وحماسهآفرینی در آنها از طریق تهییج و تشدید چه عواملی است؟
عوامل حماسهآفرینی و تهییج در حوزه سیاسی
اصولا جامعه یک نهاد سیاسی است؛ زیرا جامعه برای آن شکل میگیرد تا در یک تدبیر عمومی و فراگیر همه ابزارها جهت رسیدن به مقاصدی بسیج شود. البته از آنجایی که همه نمیتوانند در مقام مدبر قرار گیرند و به تدبیر جامعه بپردازند، با توجه به اهلیت و توان انسانها از نظر علمی وعملی، تقسیم کار صورت گرفته و هر یک از افراد جامعه، نقش و مسئولیتی را به عهده میگیرند.
اینجاست که بخشی از جامعه به عنوان نخبگان برخوردار از شایستگی مدیریت سیاسی، انتخاب میشوند تا مسئولیت تدبیر امور سیاسی جامعه را به شکل تخصصی به عهده گیرند.
این بخش از جامعه که از آن به دولت و حکومت یاد میشود، در حقیقت در برابر جامعه مسئول و پاسخگوست. به این معنا که جامعهای از افراد انسانی چه در شکل قبیلهای و قومی یا فکری و اعتقادی وقتی شکل میگیرد که هدف یا اهدافی آنان را گرد هم آورده باشد. گاه این هدف جلب منفعت یا رفع و دفع تهدید و گاه هر دو است.
به این معنا که افراد جامعه به هدف دستیابی به منافع مشترک و دفع تهدید احتمالی و رفع تهدید موجود، گردهم میآیند و خواهان چیزی میشوند که از آن به سعادت جمعی یاد میکنند. بنابراین سعادت از نظر افراد جامعه در دو مولفه و عنصر آسایش (منفعت) و آرامش (امنیت و دفع و رفع تهدید) خلاصه میشود.
ضرورت شایستهسالاری
هر فرد جامعه برای دستیابی به این دو مولفه با عنوان نقش اجتماعی فعالیت میکند. نتیجه و برآیند این تلاش دستهجمعی افراد جامعه همان سعادت است که مطلوب هر انسان و جامعهای است. هر کسی در هر جا و نقشی که قرار میگیرد مسئول است تا به درستی نقش خود را انجام دهد.
این تنظیم و تعیین نقشها در برخی از جوامع غیرانسانی چون مورچگان و زنبورها، به طور غریزی انجام میگیرد؛ ولی در جوامع انسانی ارادی است. بهترین و برترین شکل تقسیم کار و وظایف و مسئولیتها و نقشها در جامعه انسانی که مبتنی بر عقلانیت است، تقسیم براساس شایستگیهاست. اگر چنین اتفاقی در هر جامعه انسانی رخ دهد، آن جامعه به آسانی به اهداف دست مییابد.
اما با نگاهی به تاریخ بشری به سادگی میتوان دریافت که کمتر در جوامع انسانی چنین تقسیماتی براساس شایستگی و شایستهسالاری انجام گرفته است. با این وجود در همه جوامع بشری آنچه موجب ایجاد و بقای جامعه شده همین تقسیم مبتنی بر شایستگیها بوده است هرچند که عمومیت نداشته ولی درصد بالایی از مسئولیتها براساس شایستگیها بوده است وگرنه جامعه از درون متلاشی میشد. اگر جامعهای انسانی با چنین حالت فروپاشی مواجه شده میتوان دریافت که این عدالت در تقسیم مسئولیتها و نقشها به شکل اکثریت انجام نگرفته است.
از سویی هر جامعهای حتی در شکل دیکتاتوری و استبدادی آن میکوشد تا نوعی اکثریت دارای شایستگی را بر سر کار آورد؛ زیرا به عقل و یا تجربه دریافته که اگر اکثریت نالایق بر سر مسئولیتها باشند، نه تنها فلسفه ایجاد جامعه برآورده نمیشود بلکه به سرعت آن جامعه از درون دچار فروپاشی میشود؛ چرا که وقتی اهداف اصلی به شکل اکثری تحقق نیابد، مردم از آن جامعه جدا و به جوامع دیگر منتقل میشوند و نخبگان از جامعه خارج شده و قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی جامعه کاهش یافته و به سرعت از درون یا بیرون فرو میپاشد.
اگر بخواهیم عوامل قدرتیابی جامعه را ذکرکنیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که شایسته سالاری در شکل اکثری آن ضامن قدرت جامعه است. از این رو در آیات قرآنی بر شایستگیهای واقعی و بلکه حتی ادعائی توجه داده شده است. به این معنا که از نظر قرآن لازم است تا شاید شایستهسالاری بر نظام توزیع مسئولیتها و نقشها حاکمیت یابد و شخص از نظر علمی و عملی توان انجام مسئولیتی را داشته باشد. (بقره، آیه 247) یوسف، آیه 55، قصص، آیه 26، نمل، آیه 39)
انتخاب افراد شایسته برای تصدی مسئولیتها و نقشهای سیاسی و اجتماعی موجب میشود تا تدبیر به گونهای صورت گیرد که موجب افزایش قدرت عمل جامعه در همه حوزهها شود و اقتدار و قدرت مشروع دولت و جامعه افزایش یافته و امکان دستیابی به آسایش و آرامش فراهمتر شده و تهدیدهای درونی و بیرونی کاهش یافته و یا از میان برود.
از نظر قرآن عوامل بسیاری در قدرتیابی دولت و جامعه نقش دارد که مهمترین آنها ایمان (انفال، آیات 65 و 66)، استغفار و توبه به سوی خدا (هود، آیه 52)، شناخت صحیح از حقایق (انفال، آیه65)، صبر و شکیبایی در کارها (انفال، آیات 65 و 66)، کثرت نفرات و اکثریت همراه (یوسف، آیات 4 و8، کهف، آیه 34، یس، آیه 14)، احسان و نیکی به یکدیگر (یوسف، آیه 56)، اتحاد و انسجام اجتماعی (انفال، آیه 46)، فراوانی آب مورد نیاز (انعام، آیه 6، هود، آیه 52) است.
تاکید بر فراوانی آب از آن روست که اصولا هر موجود زندهای به آب نیازمند است. از سوی دیگر آبادانی و رشد و شکوفایی اقتصادی در گرو آب و تامین آن است. چرخههای اقتصادی در همه حوزههای کشاورزی، دامی و صنعتی و مانند آن با آب میچرخد. لذا آب را از عوامل مهم قدرت سیاسی و حاکمیتی دانسته است.
از نظر قرآن قدرت سیاسی جامعه و دولت میبایست در راستای تامین اموری باشد که فلسفه وجودی و ایجادی جامعه و دولت را شکل میدهد. بنابراین مهمترین وظایف هر حاکمیت و دولتی را برقراری امنیت و آرامش (بقره، آیات 264 و 251، یوسف، آیات 99 و 101)، تدبیر امور اقتصادی (نساء، آیه 53، یوسف، آیه 55 و آیات 47 و 48)، حفظ کشاورزی (بقره، آیه 205)، حفظ نیروی انسانی و اصلاح جامعه (بقره، آیه 205)، رعایت حق در داوری بین مردم (ص، آیه 26)، مبارزه با ظلم و تلاش برای سبک بار ساختن مقررات اجتماعی (کهف، آیات 87 و88)، نجات مستضعفان از سلطه ظالمان (نساء، آیه 75)، ایجاد و حفظ وحدت اجتماعی (نساء، آیه 59)، مقابله با شایعهها و اطلاعرسانی صحیح و به موقع (نساء، آیه 83)و مانند آن میداند.
در یک نگاه کلی میتوان وظایف حکومت و حاکمان را در همان آسایش اقتصادی و آرامش و امنیت و عدالت خلاصه کرد که از طرق گوناگونی این امور تامین میشود.پس اگر بخواهیم درباره عوامل حماسهآفرینی سیاسی در جامعه سخن بگوییم میتوان به اموری توجه کرد که فلسفه وجودی جامعه و دولت است.
اگر جامعه بخواهد حضور فعال و هیجانی در عرصه سیاسی داشته باشد باید لوازم آن فراهم آید که همان تامین بهتر و بیشتر اهداف است که از آن به مطالبات جامعه نیز یاد میشود. مطالبه جدی هر ملتی از دولت خود آن است که به آرامش و آسایش آنها توجه شود و سعادت آنان مدنظر قرار گیرد.
البته جامعه نیز مسئولیت دارد تا با اتحاد و همبستگی و تلاش مضاعف خود در ایجاد فضای حماسی بکوشد؛ چرا که بهره این اتحاد و تعاون در کارهای نیک و خیر و تقوایی را خود مردم پیش و بیش از دولت دریافت میکنند.
عوامل تهییج و حماسهآفرینی درحوزه اقتصاد
از نظر قرآن حوزه اقتصاد بسیار مهم است. به این معنا که پس از آرامش، انسان به مهم ترین چیزی که میاندیشد آسایش است. از نظر قرآن اقتصاد قوام جامعه است. (نساء،آیه 5) لذا جامعه و دولت باید در تامین این اهداف با هم بکوشند؛ زیرا در نظام اسلامی که نظام ولایی است هر کسی نسبت به دیگری دارای ولایت و مسئولیت متقابل است و این گونه نیست که یکی بالادست و دیگری فرودست یا یکی فرماندار و دیگری فرمانبر باشد؛ بلکه ولایت متقابل مومنان با توجه به تعیین وظایف و مسئولیتها براساس شایستهسالاری است؛ چرا که «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته؛ هر یک از شما سرپرست و مسئول از زیردستان خود هستید.»
اگر رشد اقتصادی جامعه در گرو عوامل مادی و معنوی چون آب (هود، آیه 52؛ نوح، آیات 10 تا 12)، زمین و خاک مناسب (اعراف، آیه 58؛ نساء، آیه 15)، کار و تلاش انسان در منابع مادی و زمین (ملک، آیه 15) و نیز امنیت و آرامش اجتماعی و سیاسی (بقره، آیه 126؛نحل، آیه 112)، ایمان و انابه به خدا (هود، آیات 3 و 52؛ نوح، آیات 10 و 11)، پایبندی به قوانین و مقررات عقلانی و وحیانی (مائده، آیه 66؛ اعراف،آیه 96؛ طلاق، آیات 2 و 3)، انفاق و کمک به نیازمندان (بقره، آیه 276؛ روم، آیه 39) و مانند آن است، لازم است در ایجاد آن در جامعه تلاش شود تا شرایط به گونهای رقم بخورد که جامعه بتواند حماسه اقتصادی را رقم بزند.
البته شکی نیست که جامعه زمانی میتواند چنین حماسهای بیافریند که از سوی دولت و حاکمیت و بلکه ملت فضای مناسب مبتنی بر عدالت (بقره، آیه 279؛ حدید، آیه 25)، گردش سالم و عادلانه ثروت (حشر، آیه 7)، مدیریت نقدینگی و مهار آن (توبه، آیه 34)، کسب و کار و اشتغال (هود، آیه 61؛ مزمل، آیه 20)، مالکیت خصوصی، عمومی و تعاونی و مانند آن (بقره، آیه 188؛ انفال، آیات 1 و 44؛ حشر، آیه 7) فراهم آید.
در چنین فضایی تنور فعالیتهای اقتصادی تهییج شده و موتور حرکت اقتصادی و رشدی با شدت و حرارت فزونتری به کار میافتد و زمینه رشد و شکوفایی اقتصادی را فراهم آورده و زمینه قوامیابی و مقاومتی شدن اقتصاد تقویت میشود.
حماسه سیاسی مقدمه حماسه اقتصادی
البته باید توجه داشت که حرکتهای اقتصادی اصولا درگرو امنیت است. به این معنا که هرگونه تامین نقدینگی وسرمایهگذاری در حوزه اقتصاد در گرو تامین امنیت روحی و روانی و اجتماعی جامعه است. از این رو در آیات قرآنی در بیان مهم ترین عوامل رشد اقتصادی به مسئله امنیت وآرامش اجتماعی و سیاسی توجه داده شده است. (بقره، آیه 126؛ نحل، آیه 112)
خداوند افزون بر این آیات در آیات دیگر نیز به امنیت و مباحث سیاسی توجه داده و از دولت و جامعه خواسته است برای رسیدن به اقتصاد شکوفا و پایدار به مسئله امنیت در حوزه اجتماعی وسیاسی توجه داشته باشند. اگر راهها امن نباشد یا سرمایهگذاری مطمئن نباشد هیچکس سرمایههای مادی و معنوی خود را به کار نمیاندازد.
کسی سعی وتلاش میکند وکار فکری و بدنی انجام میدهد که از سود حاصله اطمینان داشته باشد. بدتر آنکه اصولا تفکر در سایه امنیت امکانپذیر است و اگر فضای مناسب برای تفکر نباشد نمیتواند تولید فکر اقتصادی داشته باشد. سرمایههای فکری و بدنی و مادی، زمانی به کار میافتد که فضای سیاسی واجتماعی بهبود یافته باشد.
خداوند در آیات قرآنی به داستان سبا و پادشاهی یمنیها اشاره میکند و میفرماید که چگونه امنیت فضای سیاسی و اجتماعی آن دوران و امنیت راهها و جانها و مالها و عرضها موجب شده بود که سبا به تمدنی بزرگ و شکوفا دست یابد.
بنابراین، ایجاد حماسه وهیجان فضای سیاسی در شکل مثبت آن به معنای افزایش ضریب امنیت در سرمایهگذاری است. هر چه حضور مردم در عرصه سیاسی و اتحاد وانسجام آنان افزایش یابد به همان میزان قدرت دولت وملت افزایش یافته و تهدیدهای داخلی و خارجی کاهش یافته و یا از میان میرود. به همان میزان نیز امکان حماسهآفرینی در حوزه اقتصادی تقویت میشود.
با نگاهی به حضور مردم در انتخاباتهای گذشته و افزایش اتحاد اجتماعی و انسجام آن میتوان دریافت که تا چه اندازه دشمنان عقبنشینی کرده و دست از تهدید برداشتند. بنابراین برای اینکه بتوانیم اقتصادی شکوفا و حماسهآفرینی در حوزه اقتصادی داشته باشیم میبایست لازمه مهم آن را یعنی تامین امنیت از طریق مشارکت فعال و گسترده در عرصه سیاسی فراهم آوریم. از این رو گفتهاند حماسهآفرینی درحوزه اقتصادی در گرو حماسهآفرینی در عرصه سیاسی است که از طریق مشارکت فعال در انتخابات و مانند آن به دست میآید.
خداوند نیز با توجه به تاثیر شگرف اتحاد مردم در پیشرفت جامعه و افزایش رشد اقتصادی و دستیابی به کمال در همه ابعاد از مردم خواسته است تا همواره متحد باشند و اتحاد خود را حفظ کنند. اینکه ید واحد و دستان متحد چگونه در دلهای دشمنان رعب و زمینه تعاون در کارهای خیر و نیک را افزایش میدهد بر کسی پوشیده نیست.
خداوند در آیه 46 سوره انفال به صراحت بیان میکند که چگونه فقدان اتحاد میتواند موجب نابودی و فروپاشی جامعه شود. لذا از مومنان میخواهد تا با بهرهگیری از اتحاد وتعاون در کارها و صبر در برابر دشمن بکوشند تا به قدرت واقعی دست یابند.
اقتدار و صلابت جامعه اسلامی در گرو حماسهآفرینی درعرصههای سیاسی و اقتصادی است. این مهم نیازمند لوازم و مقتضیات و موانعزداییهایی است که به برخی از آنها در این مقاله اشاره شد. شکی نیست که جهاد علمی در تولید اقتصادی پویا و کارآمد و تقویت بنیه فکری و فرهنگی جامعه نقش بسزایی دارد. بنابراین وقتی از حوزه اقتصاد و یا سیاست سخن به میان میآید به حوزه علم و دانش نیز توجه داده میشود./کیهان
بررسی نگاه قرآن به حماسه سیاسی به عنوان زمینهساز حماسه اقتصادی؛
0نظر