به گزارش سراج24، 6 سال پیش بود که جناب آقای روحانی به ملت ایران وعده دادند که با انتخاب دولت تدبیر و امید وضعیت اقتصاد مردم بهبود مییابد؛ چرخ صنعت هستهای میچرخد و تمامی تحریمها نیز برداشته میشود. مردم به این وعده اعتماد کردند و پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، به انتظار بهبود اوضاع نشستند. بازار به امید بهبود اوضاع متوقف شد و همه چشم به مذاکرات دوختند. مذاکراتی که روزی در حاشیه اخبار بود اینبار به تیتر اصلی تبدیل ومبنای قیمت گذاری دلار شد. مذاکره پشت مذاکره انجام میشد و نتیجهی مطلوبی برای ایران در پی نداشت. طرفهای غربی خواستههای خود را مطرح میکردند و هربار امتیاز جدیدی طلب مبکردند؛ لوزان و وین و... را پشت سر گذاشتم و رفته رفته این انتظار به طول انجامید.
همین انتظار امیدوارانه منجر به رکود در بازار و صنعت شد. مشاغل کوچک که هزینه خود را بصورت ماهانه تامین میکردند مورد آسیب قرار گرفتند و به نوعی قربانی اول این رکود امیدوارانه، بنگاه های اقتصادی کوچک بودند. کارگاههای کوچک برای دوام آوردن در این شرایط نیروهای خود را تعدیل کردند. اگرچه این تعدیل نیروها چندان به چشم مسئولان نیامد و آنها همچنان در آرزوی وفای به عهد امریکا و اروپا بودند. مردم نیز این زنگ خطر را جدی نگرفته و همچنان دل به وعدههای زیبای آقای روحانی دادند.
دامنه رکود روز به روز وسیعتر شد و از مشاغل کوچک به کارگاههای صنعتی بزرگتر سرایت کرد. کارخانههایی که دهها سال از عمر آنها میگذشت نیز خطر را حس کردند. قدرت خرید مردم روز به روز کمتر میشد، همزمان با ادامه مذاکرات قیمت دلار بالاتر میرفت و واردات از کشور چین به صورت افسارگسیخته ادامه داشت. تا جایی که رکورد واردات از کشور چین پس از انقلاب اسلامی در دولت تدبیر و امید شکسته شد. این در حالی است یکی از انتقادات آقای روحانی از دولت قبل، اشتغال زایی برای کارگران کشور چین بود!
اما ظاهرا قرار نبود به این زودیها شکوفایی اقتصادی روی خوش به مردم ایران نشان دهد. مذاکرات هستهای در دولت قبل پیگیری میشد و در آستانه رسیدن به نتایج قابل قبول بود. دولت با رصد این اوضاع و به خیال اینکه با زدن شوت آخر میتواند تمام دستاوردهای مذاکرات 12 سالهی هستهای تیم قبلی را به نام خود تمام کند، وارد میدان شد. این ساده انگاری تیم آقای روحانی وقتی نمایان شد که دستاوردهای هستهای را به طرف مقابل مذاکره تقدیم کردند بدون آنکه تضمین قابل قبولی برای اجرای معاهدات طرف مقابل دریافت کنند.
تا امروز که حدود 6 سال از وعدههای آقای روحانی میگذرد شاهد آن هستیم که چرخهای مورد نظر ایشان یکی پس از دیگری درحال باز ایستادن از حرکت هستند. آقای روحانی حتی به چرخهای وعده داده شده نیز اکتفا نکرده و به سراغ چرخهای دیگر نیز رحم نکردند و امروز در آستانه سالگرد جشن 40 سالگی انقلاب شاهد آن هستیم که چرخهای گوشت نیز از کار افتاده اند. بیتدبیری در سیستم مدیریت غذای کشور کار را به اینجا رسانده که قاچاقچیان گوشت مورد نیاز مردم را به قیمت بالا از کشور خارج میکنند و دولت نیز عزم جدی برای مبارزه با این اوضاع ندارد.
سعید سلطانی مدیرعامل اتحادیه دامداران پیش از این گفتوگو با سراج24 خبر از وجود سود کلان در قاچاق دام زنده داد و اظهار داشت: دولت عزم جدی برای جلوگیری از قاچاق دام ندار و متاسفانه سود برخی در قاچاق دام و سود برخی دیگر در واردات گوشت منجمد است.
در حال حاضر نیز دولت با همان شیوهی نخ نمای قبل از برجام درحال تهدید است که اگر به فلان قرار داد بینالمللی نپیوندیم، عواقب سختی در انتظار ما خواهد بود. مشاور ارشد رئیسجمهور در گفتوگو با «شرق» نیز گفته بود:« روزانه100 میلیون دلار بابت عدم اجرای برجام ضرر میکنیم.»
خوب است آقایان دولت به رسانهی ملی بیایند و توضیح بدهند که در ازای قدمهایی که دولت ایران برای اثبات پایبندی به تعهداتش برداشته است، طرف مقابل چه کرده است که انگیزهای برای ادامهی این روند و امضای قراردادهای جدید وجود داشته باشد؟
ظاهرا تیم مذاکره کننده یک قالب مشخص برای تهدید ملت ایران برای نپیوستن به معاهدات دارد و فقط نام آنها با نام جدید جایگزین میشود؛ یک بار FATF، یک بار SPV، باردیگر پالرمو و... . ورود دولت تدبیر به این معاهدات داوطلبانه بود ولی ظاهرا هر معاهده، معاهدهی دیگری در دل خود دارد. دولت نه میتواند به عقب برگردد و نه نمیتواند جلو نرود! ایستادن در جای فعلی نیز به هیچ عنوان به نفع دولت نیز نیست چرا که به اعتراف مسئولان دولت دستاورد مذاکرات تا به حال تقریبا هیچ، بوده است!
گزارش بالا شرح کوتاه و سادهای بود از آن چه برسر این ملت آمد. برخی طمع کردند. به دشمن اعتماد کردند. رکود بر کشور حاکم شد و همانطور که انتظار میرفت، دشمن طرف مذاکره بدعهدی کرد و دولت در باتلاق وعدههای خود گیر کرده است.
ظاهرا تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی بازگشت به شیوهی مذاکرهی قبلی است. آقایانی که روزی از نحوهی مذاکرهی تیم قبلی انتقاد میکردند امروز به پستوهای خود رفته و سکوت پیشه کردند. دولت در این منجلاب فرو رفته و شجاعت اعتراف به اشتباهات خود را ندارد و با فرار رو به جلو سعی دارد از زیر بار مسئولیت شکست مذاکرات شانه خالی کند. مردم نیز فهمیدهاند که شعار مذاکره و تعامل صرفا یک شعار زیبا برای بدست آوردن رای بود و عملا دردی از کشور دوا نکرد.
انتهای پیام/
0نظر