«جایزه موعود» از جشنواره مستند حذف شد!

چرا در «سینما حقیقت» هیچ اثری با موضوع مهدویت وجود نداشت؟!

از مجموع 74 فیلم راه‌یافته به بخش‌های مختلف مسابقه ملی متأسفانه هیچ فیلمی با رویکرد فرهنگ انتظار و مهدویت دیده نمی‌شود و به همین دلیل «جایزه موعود» نیز دیگر الزامی برای اهدا نخواهد داشت.

به گزارش سراج24،حلقه وصل نوشت؛در حالی آخرین روز جشنواره «سینما حقیقت» را پشت سر می‌گذاریم که یکی از جوایز این جشنواره به دلیل نبود هیچ فیلمی با موضوع آن جایزه، عملاً حذف شد.

چند روز پیش بود که شهنام صفاجو، مدیر اجرایی نهمین جشنواره بین‌المللی «سینما حقیقت» از حذف «جایزه موعود» در جشنواره خبر داد و گفت: در واقع گسترش مفاهیم فرهنگ انتظار و مهدویت هدف اولیه جایزه موعود بود که در فراخوان گنجانده شد اما از مجموع 74 فیلم راه‌یافته به بخش‌های مختلف مسابقه ملی متأسفانه هیچ فیلمی با رویکرد فرهنگ انتظار و مهدویت دیده نمی‌شود و به همین دلیل «جایزه موعود» نیز دیگر الزامی برای اهدا نخواهد داشت.

همین موضوع باعث شد تا نگاهی به ارتباط سینما و مهدویت بیاندازیم؛ در حقیقت مسئله مهدویت مهمترین مسئله همه بشریت است زیرا آینده بشر و انسان با این موضوع پیوندی ناگسستنی و اجتناب‌ناپذیر دارد.

با وجود این اهمیت اما متاسفانه خبری از فیلمی با این موضوع در جشنواره‌ای مستند که قرار است نمایی از حقایق جهان باشد، یافت نشد. این در حالی است که اساساً مستند، بستری بسیار مناسب جهت نشان‌دادن ابعاد گوناگون مسئله مهدویت و فرایند ظهور است.

البته شاید مطرح شود که مسئله ظهور به دلیل وجود روایات متعدد و گاها متناقض موضوعی حساس و چالشی است که ساخت مستندی با این موضوع کار را سخت می‌کند اما موضوعی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که هنرمندان به ویژه مستندسازان در این مسئله دچار یک سوء تفاهم هستند؛ با نگاهی به اندک مستندها و کلیپ‌هایی که با موضوع ظهور ساخته شده است، متوجه می‌شویم که بسیاری از آنها به مسئله مصادیق وارد شده‌اند و از پرداختن به مفاهیم اصلی دوری کرده‌اند.

نگاهی به معدود آثار تولیدشده در این موضوع نشان می‌دهد که مستندهای ساخته شده درباره ظهور در اکثر موارد به بررسی نشانه‌های ظهور و بدتر از همه تلاش برای بیان مصادیق این نشانه‌ها پرداخته است.

این نگاه توجهات را از مفهوم «فرایند مهدویت» به «حادثه ظهور» تغییر می‌دهد. در اینجا با دو کلمه فرایند و حادثه روبرو هستیم. نکته‌ای که باید توجه داشت این است که در فرایند از تمرکز بر یک موضوع و مسئله خودداری می شود و نگاهی همه‌جانبه به رخدادها و از همه مهمتر آنچه باید انجام شود، می‌اندازد.

در حادثه نگاه تنها به یک وجه و بعد مترکز می شود و از دیگر حقایق اصلی دور می ماند. عموما در مستندها نیز به موضوعاتی کم‌اهمیت‌تر پرداخته می شود که گاهاً باعث انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی نیز می شود.

نگاهی به معدود مستندهای ساخته شده موضوعات فوق را تائید می‌کند. به عنوان نمونه مستند «ظهور نزدیک است» بجای پرداخت به فرایند مهدویت بر موضوع مصادیق تمرکز کرد. در این مستند شاهد تلاش سازندگان (که حتما با نیت صادقی صورت گرفته است) برای تطبیق دادن شخصیت‌هایی که در روایت‌ها از آنها نام برده شده است با چهره‌های امروزی هستیم که این مسئله حتی با مخالفت رهبر معظم انقلاب و حتی سید حسن نصرالله روبرو شد.

در حقیقت مستند «ظهور نزدیک است» در دام همان نگاه سطحی افتاده و بجای تشریح مفهومی بلند به نام مهدویت و آنچه باید انجام داد و سبک زندگی که زمینه‌ساز ظهور خواهد بود، به مفاهیمی دم دستی پرداخت که اساساً محلی از اعراب نداشت و با توجه به گستردگی پخش آن ممکن بود باعث انحراف مفاهیم در میان مخاطبین شود.

دیگر مستندی که می توان از آن نام برد و البته بسیار کمتر از مستند فوق الذکر شناخته شده است مستند  «عصر ظهور» است. مستندی که توسط لابراتور ویژه جنگ نرم دانشجویی با کمک گروه بیداری اندیشه و به کارگردانی علی رضایی ساخته شده است. هر چند در این مستند به بیان مفهوم با اهمیت‌تری یعنی نقش صهیونیست‌ها در دوره ظهور پرداخته شده است اما باید گفت این مستند نیز در دامی افتاده است که این سال‌ها متاسفانه جذابیت بیشتری دارد. در حقیقت این مستند در دام «جذابیت‌سازی» و پرداختن به حاشیه‌ها افتاده است.

علی رضایی با وجود اینکه سعی کرده است به نقش صهیونیست‌ها در انحراف افکار بپردازد اما این موضوع را با تمرکز بر هالیوود تبدیل به بسته‌ای جذاب تصویری کرده و وی نیز در این مستند به مصادیق ورود کرده است. در بخش‌هایی که به فعالیت‌های صهیونیست‌ها در دوران دور پرداخته است، متاسفانه اسناد کمی را برای اثبات گفته‌هایش بیان می‌کند و به نظر می‌رسد سند تائید گفته‌هایش را از پخش سخنرانی‌های رائفی‌پور گرفته است!

متاسفانه به جز این دو مستند که خیلی هم در راستای مفهوم عمیقی به نام مهدویت نیست، اثر قابل ذکر و مهمی یافت نشده است و این در حالی است که در سال 2011 شبکه فاکس نیوز در یک برنامه حدودا یک ساعته، به بررسی مفهومی به نام امام دوازدهم پرداخت که البته همانطور که انتظار می‌رفت، همراه با خرافات و دروغ  همراه بود.

سوال این است که چرا با وجود آنکه مسئله ظهور و مهدویت در تمام عرصه‌ها باید جایگاهی مهم و در راس داشته باشد، در میان مستندسازان ما تا این حد با کم‌لطفی و کم‌توجهی روبرو شده است؟ چرا شبکه‌ای ضد دینی مانند فاکس‌نیوز درباره امام زمان برنامه‌ای می سازد و حتی بنا بر برخی اطلاعات و اسناد سرویس‌های اطلاعاتی برخی کشورهای غربی، دائما در جستجوی امام مهدی هستند، اما این موضوع در میان مستندسازان ایرانی تا جایی بی‌اهمیت است که حتی در مهمترین جشنواره سینمای مستند یعنی «سینما حقیقت» از میان تمام آثار حتی یک اثر نیز به این موضوع نپرداخته است.

در حالی که همه دنیا در بن‌بستی از خشونت و تباهی و ظلم قرار دارد، مستندسازان ایرانی با استفاده از این ظرفیت مهم و رسانه‌هایی که مرزها را برداشته‌اند، می‌توانند امید را به مردم جهان با هر دین و نژادی هدیه دهند؛ به مردم دنیا بگویند قرار است اتفاقی رخ دهد که دیگر از سیاهی نفرت خبری نخواهد بود و بدون شک عرصه فیلم و سینما این قابلیت را بیش از هر کار دیگری دارد.
 

اخبار مرتبط