به گزارش «سراج24»، فریدا گیتز در پایگاه اینترنتی «بررسی سیاستهای جهان»، با توصیف رقابت تهران و ریاض به وضعیت جنگی اعلام نشده، مینویسد که بدون شک ایران برنده این رقابت است.
یک روز قبل از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان، شبه جزیره عرب وضعیت ناآرامی داشت. دولت یمن به صورت ذلیلانهای استعفا داد، رئیس جمهور تحت حمایت سعودیها محاصره و در نهایت توسط حوثیهای تحت حمایت ایران برکنار شد. این یک نمونه کامل از رو در ور شدن ایران و عربستان سعودی بود.
تحولات یمن بیشتر ثابت کرد که رقابت تاریخی که بر روابط تهران و ریاض حاکم است وارد مرحله جدیدی و خطرناکتری شده که به صورت تدریجی از جنگ دیپلماتیک و لفظی به درگیری مسلحانه آشکار در حال حرکت است. این دو کشور در یک وضعیت جنگی اعلام نشده قرار دارند.
تاکنون هر کدام از این کشورها میتوانند بر روی پیروزیهای مهم خود حساب کنند اما موازنه درگیری در این لحظه به نفع ایران است. به عبارت دیگر در برخورد بین حامیان ایران و عربستان، این حامیان ایران هستند که در حال پیروزی هستند.
این آسان خواهد بود که این حقیقت را که ایران در حال برنده شدن است، نادیده بگیریم چرا که سعودیها در سایر کشمکشهای که در منطقه وجود دارد و در آنها ایران به عنوان مدعی حضور ندارد، موفقیتهای مهمی به دست آوردهاند.
در حقیقت، 2014 سال خیلی خوبی برای ایران بود؛ به جزء کاهش قیمت نفت که به صورت عمده میتوان عربستان سعودی را در این زمینه مقصر دانست.
زمان زیادی نگذشته است هنگامی که ظاهرا بشار اسد رئیس جمهور سوریه متحد نزدیک تهران باید از بین مرگ و یا تبعید یکی را انتخاب میکرد. باراک اوباما رئیس جمهور سوریه از وی خواست کناره گیری کند و نیروهای بشار اسد بر روی زمین به صورت فزایندهای در حال عقب نشینی و شکست بودند. اما در یک چرخش قابل توجه، امریکا شروع به بمباران دشمنان وی کرد و بعضی چهرهای سرشناس در آمریکا خواستار تجدید نظر واشنگتن در سیاستهای خود نسبت به اسد شدهاند.
نقطه عطف برای بشار اسد زمانی رخ داد که ایران حزبالله، متحد شبهنظامی لبنانی خود را برای اعزام به سوریه بسیج کرد. حزبالله که با حمایت ایران تاسیس شده است، همچنین نقش مسلطی نیز در زندگی سیاسی لبنان دارد.
وقتی که حزبالله روز چهارشنبه دو سرباز اسرائیلی را کشت، سیاستمداران مخالف در لبنان این اقدام را محکوم کردند و گفتند که این اقدام لبنان را در خطر قرار میدهد اما حزبالله آنچه را که میخواهد در اختیار دارد که معمولا همان چیزی است که ایران میخواهد.
با تسلط حوثیها بر پایتخت یمن، ایران هم اکنون میتواند بر روی چهار پایتخت عربی حساب کند. مناطقی که ایران به صورت عظیمی در حال گسترش نفوذ خود است؛ دمشق، بیروت، بغداد و هم اکنون صنعا. هر چند بحثهای درباره اینکه تهران تا چه حدی بر حوثیها کنترل دارد مطرح است اما سردار باقرزداده، یک نظامی ایران در هفته گذشته با اعلام اینکه مرزهای ایران هم اکنون به داخل یمن رسیده، موفقیتهای حوثیها را یک «پیروزی تاریخی برای انقلاب اسلامی ایران» عنوان کرد.
حوثیها با حزبالله همسان نیستند. انها فرقهای از مذهب تشیع محسوب میشوند که زیدیه نامیده میشود و برای سالها علیه [دولت یمن] دست به قیام زدهاند. اما حمایتهای مادی ایران نقش مهمی در پیروزی حوثیها داشت.
حوثیها همانند القاعده و یا داعش عمل نخواهند کرد. آنها الگوی حزبالله یعنی دستیابی به قدرت سیاسی و حمایت مردمی را پیروی خواهند کرد و این اقدامات به نوبه خود در را برای نفوذ ایران باز میگذارد.
ایران علاوه بر گسترش قدرت منطقهای خود، شاهد محو شدن خطر حمله آمریکا و کاهش تحریمهای غرب است و قدرتهای جهانی به صورت بنیادین موافق هستند که به جمهوری اسلامی اجازه داشتن یک برنامه غنی سازی اورانیم را بدهند حتی در صورتی که یک توافق کامل درباره غنیسازی هستهای وجود نداشته باشد.
در حالی که باراک اوباما و بنیامین نتاهیو در حال سر و کله زدن با یکدیگر هستند ایران در بلندیهای جولان_ تنها چند کیلومتر دورتر از اسرائیل_ حضور دارد. درست چند روز پیش یک سردار ایرانی ظاهرا توسط یک حمله هوایی اسرائیل هدف قرار گرفت.
هر چند این مصیبتی برای ایران بود اما همچنین نشانه بازخیزش بسیار گسترده ایران در سرتاسر منطقه ناآرام خاورمیانه است.
مطمئنا عربستان سعودی نیز موفقیتهایی داشت. ریاض به صورت غیرمستقیم در جنگهای متعدد خاورمیانه درگیر است. سعودیها به پیروزیهای نیابتی بزرگی علیه اخوان المسلمین دست یافتهاند و نقش کلیدی در توقف و عقب راندن نفوذ این سازمان داشتهاند.
سعودیها در مصر از عبدالفتاح السیسی حمایت کردند تا با قدرت برسد و با تزریق 12 میلیارد شانس موفقیتهای السیسی را افزایش دادند. عربستان سعودی همچنین حمایت مالی و رسانهای از نامزدهای ضد اسلامگرایان در تونس کرد و از نتیجه به دست آمده خوشحال بود. در لیبی نیز عربستان سعودی از شبهنظامیان ضد اسلامگرا حمایت مالی به عمل میآورد.
اما زمانی که انقلاب به بحرین رسید، عربستان سعودی بیشترین نمایش از زور را به عرصه گذاشت و شورای همکاری خلیج فارس را برای اعزام نیروهای جهت سرکوب قیام ترغیب کرد. در این مورد عربستان و شورای همکاری خلیج فارس وضعیت را به دو دلیل تهدید مستقیم دیدند؛ نخست، این بحران در یک کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس رخ داده است. دوم، این مسله می تواند به تقویت شیعیان که از حمایت ایران برخودار هستند، منجر شود. بحرین تنها جایی بود که در آن عربستان سعودی علیه طرف تحت حمایت ایران موفق بوده است.
هر چند قابل انکار نیست که عربستان سعودی در جریان ناآرامیهای اخیر به موفقیتهای دست یافت اما این ایران است که گامهای مهمتری برداشته است.
در رقابت جاری و به صورت فزاینده نظامی شده تهران و ریاض، این ایران است که در حال برنده شدن است گرایشی که شاه جدید عربستان سعودی و متحدان نزدیک آن نمیتوانند از آن فرار کنند و بدن شک تلاش خواهند کرد تا با آن مقابله کنند.