اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۸:۰۳
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۲۴
اذان مغرب ۱۹:۰۴:۲۱
طلوع آفتاب ۰۵:۲۰:۰۰
غروب آفتاب ۱۸:۴۵:۱۹
نیمه شب ۲۳:۱۷:۱۱
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۱۱/۲۷ - ۱۱:۱۳
انتقادهای کارگردان ارزشی بر فضای حاکم در سینما

فیلمساز هرچه بیشتر فیلم سیاه و ضد ارزشی بسازد دارای اعتباربیشتری است!

نام فرج الله سلحشور با ساخت تولیدات فاخر قرآنی پیوند خورده است آثاری که به مخاطبا داخلی محدود نشد برخی از آثار وی به دلیل استقبال مخاطبان داخلی و خارجی از شبکه های مختلف خارجی و حتی از برخی شبکه های ضد انقلاب نیز نمایش داده شده و می شود.

فیلمساز هرچه بیشتر فیلم سیاه و ضد ارزشی بسازد دارای اعتباربیشتری است!

به گزارش « سراج24»،  نام فرج الله سلحشور با ساخت تولیدات فاخر قرآنی پیوند خورده است آثاری که به مخاطبا داخلی محدود نشد برخی از آثار وی به دلیل استقبال مخاطبان داخلی و خارجی از شبکه های مختلف خارجی و حتی از برخی شبکه های ضد انقلاب نیز نمایش داده شده و می شود.

تلاش جهت دار برخی رسانه ها برای سوء استفاده از انتقادات وی به وضعیت سینمای کشور موجب شد تا چهره ای از این سینماگر پرتلاش و متعهد کشورمان در جامعه هنری کشور ترسیم شود که با حقیقت فاصله ای غیر قابل باور دارد. کسانی که فرصت همنشینی با این هنرمند انقلابی را نداشته اند، عجولانه قضاوت کرده اند اگر نگرش خود را به این سینماگر پرتلاش بر پایه مکتوبات صرف رسانه ای که مملو از راست و دروغ‌هاست بنا کرده باشند. حقیقت را باید در گفت و گویی بی پرده و صمیمی با این فیلمساز با تجربه انقلاب کشف کرد. نگاه هنری و مبنایی این هنرمند به سینما بر اساس نظریه ای شکل گرفته است که به گفته وی بنیان های قرآنی و روایی دارد.

همزمان با آغاز سی و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، با فرج الله سلحشور به گفت و گو نشستیم تا با نگاهی به جشنواره مردمی فیلم عمار و فیلم فجر، نیم نگاهی هم به وضعیت 35 سال سینما داشته باشیم و نظر وی را به عنوان یک فیلمساز، درباره عملکرد دولتها و نگاه دولت یازدهم به مقوله سینما جویا شویم؛ هر چند وی معتقد است فیلمساز نیست و یک مبلغ دینی است.

بخش اول گفت و گوی جهان نیوز با فرج الله سلحشور را در ادامه می خوانید:

 آقای سلحشور برای شروع اگر موافقید گفتگو در حوزه سینما را با جشنواره مردمی فیلم عمارآغاز کنیم، چون به زعم خیلی از کارشناسان، آنچه رویکرد و مبنای اصلی انقلاب اسلامی در حوزه سینما بود در این جشنواره در حال وقوع است که البته با ایده آل ها بازهم فاصله دارد.

 جشنواره عمار یک حرکت ملی، مذهبی و یک حرکت فرهنگی- مردمی است و با جشنواره های فرمایشی تفاوت ماهوی دارد. اینجا(جشنواره عمار) هدف ترویج اسلام، طرح ارزشها با زبان اسلام و پرداختن به نیازهای جامعه است. جشنواره عمار دردش درد دین و مردم است و دغدغه انقلاب دارد. در حالی که جشنواره های دیگر مانند فجر، آنچه که برای آنها مطرح نیست، "انقلاب" و "مردم و دین" است.
در واقع جشنواره فجر، این هدف را دنبال می کند که فیلمهای فیلمسازان برای یکسری از طرفدارانشان که شاید به زحمت به یک یا دو میلیون نفر برسد به نمایش درآید که البته بخشی از این تعداد در زمان جشنواره فقط فیلم می بینند و در سایر روزهای سال اصلا به سینما نمی روند.

در حالی که درجشنواره عمار، عموم مردم از سراسر کشور از فیلمها استقبال می کنند و البته شنیدم که برخی از آثار هم در خارج از کشور به نمایش در آمده است. در واقع جشنواره عمار، جشنواره فیلمهای ارزشی است توسط کارگردانهای ارزشی.

مسؤولان جشنواره عمار مراقب انحراف باشند

اما یک چیز را نباید فراموش کنیم، همیشه حرکتهای مردمی جواب نمی دهد. خیلی از حرکتهای مردمی اگر بر مبنای اعتماد و باورهای مکتبی نباشد به نتیجه نمی رسد؛ کما اینکه نهادها و سازمانهایی مانند حوزه هنری، انجمن سینمای دفاع مقدس، روایت فتح، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، واحد فیلم و تئاتر سپاه، بنیاد شهید و ... همه واحدهای مذهبی با مسئولین مذهبی که داشتند و آثار مذهبی خوبی هم تولید کردند و بهترین آثار بعد از انقلاب ما متعلق به همین مجموعه هاست اما در نهایت هم به نتیجه نرسیدند.

عمار هم باید نگران این قضیه باشد. احتمال اینکه خدای نکرده در طول مسیر منحرف شود وجود دارد. مانند سایر مجموعه هایی که منحرف شدند. هنرمندانشان هم منحرف شدند.

خیلی از آدمهایی که افراد مومن، معتقد، با ثبات قدم، افراد با سابقه انقلابی، حتی روحانی و طلبه بودند که بیراهه رفتند و البته باید دلیلش بررسی شود؛ عمار هم از این قاعده مستثنی نیست.

 با توجه به اینکه 32 سال از جشنواره فیلم فجر که با نام انقلاب اسلامی پیوند خورده می گذرد خروجی آن تا چه اندازه توانسته به اهداف انقلاب نزدیک باشد؟

من خاطرم هست که در دهه 60 بیش از 50 - 60 درصد آثاری که تولید شدند آثار نسبتا ارزشی بودند. هنرمند در آن زمان تمام تلاشش این بود که در جهت انقلاب حرکت کند و خود را به نوعی طرفدار انقلاب و نظام نشان دهد و اتفاقا اصرار داشت این کار را بکند. هر چند برخی واقعا انقلابی و ارزشی بودند و برخی خود را اینگونه جلوه می دادند. در هر صورت خلق آثار ارزشی و انقلابی برای هنرمند یک اعتبار و ارزش بود.

فیلمساز هرچه فیلم سیاه تر و فیلم ضد ارزشی و مبتذل تر بسازد دارای اعتبار و آبروی بیشتری است

اما در زمان حاضر خلق آثار انقلابی و ارزشمند برای هنرمند یک عیب است و در این صورت متهم می شوی به مجیزگویی برای انقلاب! دراین سالها فیلمسازان می گویند ما قبل از این که ایرانی باشیم عضو جامعه جهانی فیلمسازی هستیم. یعنی خود را ملزم به رعایت قوانین بین المللی که از سوی هالیوود صادر شده می دانند. خود را ملزم به رعایت قوانین ایران و اسلام نمی دانند. و هر که هرچه فیلم سیاه تر و فیلم ضد ارزشی و مبتذل تر بسازد دارای اعتبار و آبروی بیشتری است. با این حال فیلم های مثبت هم ساخته شده است.


 این آبرو در کجا بیشتر است؟ در داخل، خارج، بین مردم و یا دولتها؟

 در داخل. اوایل انقلاب مردم ما سینماها را نماد فرهنگ بیگانه می دانستند ما در سر در سینماها نماد غرب را می دیدیم. به همین دلیل سینماگر داشت از ایران می رفت. مثل خیلی از این آقایانی که رفتند مثل یکی از آقایان هنرپیشه که فرار کرد و دنبال یک خانمی به کانادا رفت. کسی هم کار به این آقا ندارد و قوطی کنسرو در کانادا درست می کرد و پس از 10-12 سال عاطل و باطل به ایران برگشت. این هنرپیشه زمان طاغوت و امثال ایشان چون می دانستند مجرای فرهنگ بیگانه هستند و مردم آنها را می شناسند و طرد می کنند از کشور رفتند و حالا با حمایتهایی در حال برگشت به کشور و فیلم بازی کردن هستند و اتفاقا رفقایشان را هم دعوت به بازگشت می کنند.

با اینکه بازگشت هنرپیشه ها و ایجاد میدان برای ظهور دوباره این جنس آدمها از هنرپیشه گرفته تا فیلمساز و حتی انتخاب سوژه هایی در مقابله با نظام جز سیاستهای فرهنگی نیست اما بنظر می رسد سلیقه های دولتها توانسته بر این سیاستها سایه بیفکند و سیاستهای فرهنگی را تغییر دهد.

 وقتی از ما سوال می کنند فیلم مذهبی یعنی چی؟ وقتی جواب نداریم، آن موقع است که سینماگر می گوید تو تعریف بلد نیستی پس من تعریف می کنم. اوایل انقلاب هم به همین صورت بود؛ و در حال حاضر مسئولین ما حتی مجلس و دولت، نه تنها دربخش فرهنگی که حتی روحانیت و مردم نیز در برابر این ابتذال که اسمش فیلم و سریال سازی است تسلیم شدند.

به یکی از مسؤولان تلویزیونی گفتم چرا کار فرهنگی نمی کنید گفت مگر وظیفه تلویزیون کار فرهنگی است؟

در واقع جشنواره هم که می گذارند در تایید و ادامه جریان موجود می گذارند و بدنبال یک جشنواره ایده آل و ارزشی نیستند. روزی به یکی از مسؤولان تلویزیونی گفتم چرا کار فرهنگی نمی کنید گفت مگر وظیفه تلویزیون کار فرهنگی است؟ گفتم ما می توانیم جریان فیلمسازی اسلامی راه بیندازیم؛ گفت وظیفه ما راه اندازی جریان فیلمسازی اسلامی نیست. حالا توقع دارید این مسئول چه جشنواره ای برگزار کند؟

 آقای رئیس جمهور می گویند فیلم بسازید، منصفانه بسازید، واقعیت را بسازید و... این تاکید خوبی است حالا فیلمسازی که اساس کارش سیاه ساختن است چگونه می تواند نگاه منصف داشته باشد؟ اصلا متر ما برای واقعیت ساختن چیست؟ در حالیکه ما یکسری کارگردان داریم که حیاتشان به سیاه ساختن است.

 از کوزه همان تراود که در اوست. یک عالمی بالای منبر در خصوص یک داستان واقعی و مستند 100نکته بیان می کند که شنونده تعجب می کند. چرا؟ چون چشم دلش بازاست. نسبت به واقعیتهای جامعه دید خوب دارد. جامعه را می فهمد؛ اما فیلمسازی که خود را در چارچوبی تنیده که فقط خودش می فهمد، مردمی نیست، اصلا نمی داند مردم یعنی چه؟ انقلاب و نظام یعنی چه؟ توقع دارید چه فیلمی بسازد؟

اکثر فیلمسازان ما نه انقلاب را می شناسند نه فرهنگ مردم را و نه با فرهنگ مذهبی و بومی و ملی ما آشنایی دارند

البته برخی فیلمسازان انقلابی و سالم هم داریم که سالی چند تا فیلم می سازند. که ما این افراد را مستثنی می کنیم. ولی اکثر فیلمسازان ما نه انقلاب را می شناسند نه فرهنگ مردم را و نه با فرهنگ مذهبی و بومی و ملی ما آشنایی دارند. اصلا این سینمای ما، به کشور ما و مردم ما ارتباطی ندارد. این سینمای دیگری است.

کعبه سینماگر مذهبی، مناطق جنگی و مزار شهدا و مزار امام است و معبودش خداست. در حالی که برخی فیلمسازان ایرانی کعبه شان هالیوود است و معبودشان هنرپیشه های هالیوود. اصلا هالیوود را می پرستد و کافیست که هالیوود به یکی از این افراد جایزه بدهد!

این افراد بگونه ای هم رفتار کرده اند که ما باورمان شده که فیلمسازی برای غرب یک ارزش است و اتفاقا مردم ما هم باور کردند.

 آقای رئیس جمهور مرزی بین هنرمند ارزشی و غیر ارزشی قائل نیستند و اساسا اعلام کردند که چنین تعریف تفکیک شده ای را قبول نداریم. همه یکی هستند!

بنظر شما کسی که جز مفسده، سیاه نمایی، دیدن تاریکی، روابط نامشروع، ضربه زدن به نظام و انقلاب و مردم کار دیگری ندارد هنرمند است؟

 هنر یک نوع کشف و شهودی است برای کسی که خداوند در ظرف وجودیش یکسری ارزشها را می ریزد که فقط از طریق هنر می تواند بیان کند. حالا بنظر شما کسی که جز مفسده، سیاه نمایی، دیدن تاریکی، روابط نامشروع، ضربه زدن به نظام و انقلاب و مردم کار دیگری ندارد هنرمند است، کسی هم که اهل راز و نیازهای شبانه است هم هنرمند! گر چه من می دانم منظور آقای رئیس جمهور این بوده که همه یک کاسه اند فرقی نمی کند. به همه بگویید هنرمند. جدا نکنید!

در آن صورت آدم صالح و طالح یعنی یکی. آدم تبهکار و گناهکار یعنی یکی. آدم درست و صادق یعنی یکی.

 برخی الان کاملا بر علیه نظام فیلم می سازند. فردی که در خانه اش فیلم بر علیه نظام می سازد و داخل کیک می گذارد و به جشنواره کشورهای معاند نظام می فرستد، تفاوتش با آدمی که در اوج فتنه 88 فیلمی در راستای نظام و مظلومیت نظام می سازد چیست؟مگر می توانیم تفاوت قائل نباشیم؟

وقتی آمریکا را جای خدا گذاشتیم همه چیز مجاز است

 متاسفانه بله. اما وقتی آمریکا را جای خدا گذاشتیم همه چیز مجاز است. آن وقت هیچ اشکالی ندارد آدم صالح، انقلابی، مومن، جانباز، و ایثار گر را با آدم دزد قمارباز و ... یکی کنیم.

 در افتتاحیه فیلم فجر آقای ایوبی رئیس محترم سازمان سینمایی،گفتند یک عده باید عذرخواهی کنند. یک عده شهامت عذرخواهی داشته باشند و یک عده هم ببخشند. که البته منظورشان از عذرخواهی کسانی بود که در مقابل جریان خانه سینما ایستادگی کردند. ظاهرا یک عده از دوستان طلبکار شدند و منت می گذارند بر سر دوستان ارزشی که ما شما را می بخشیم و به قول آقای مانی حقیقی که گفتند چون بار اولتان بود شما را می بخشیم. بنظر شما چه اتفاقی قرار است بیفتد؟

 این یک واقعیت است که وقتی آب سربالا رفت قورباغه ابوعطا می خواند. وقتی از سینمای طاغوت تجلیل می شود و برای آن موزه برپا می کنند و وقتی معشوقه خواهر شاه محور سینمای ایران تعریف می شود و او را به عنوان محور بازیگری و ستون معرفی می کنند و وقتی مسئولین فرهنگی کشور، چشمشان را به روی زشتیها می بندند و وقتی مسئول سینمایی کشور کسی می شود که سالها عمر خود را در اروپا گذرانده و اروپا را با همه یارانش پذیرفته است، بنظر شما چه اتفاقی می افتد؟

از نظر من خانه سینمایی که الان وجود دارد خانه تیمی دشمن است

طبیعی است که این آقا انتظار دارد سینماگرانی که بر علیه خانه سینمایی که خانه تیمی دشمن بوده خانه سینمایی که عنادش را با انقلاب و نظام می دانند، خانه سینمایی که در سال 88 از جریان فتنه حمایت کردند، عذرخواهی کنند. این خانه سینما توجیه می شود و آنهایی که قیام کردند باید تنبیه شوند.

از نظر من خانه سینمایی که الان وجود دارد خانه تیمی دشمن است و بهتر است بگوییم اتاق فرماندهی فرهنگی دشمن است. این خانه سینما به فکر این مملکت نیست این خانه سینما به دنبال این بوده که کدام فیلم توقیف شده و برود از توقیف درآورد. از کدام هنرمند انتقاد می شود برود پشت سر آن هنرپیشه از او حمایت کنند.

اگر این فیلم مکتبی و ارزشی وانقلابی بود یقینا خانه سینما این فیلم را می کوبید

یا همان فیلمی که در فرانسه ساخته شد و به عنوان فیلم ایرانی به اسکار معرفی شد. این فیلم ضد ارزشی است. دو مرد مسلمان دو زن فرانسوی را به زحمت و سختی انداختند. خانه سینما از این فیلمها حمایت می کند. چرا؟ چون این فیلم ضد انقلاب و اسلام است. اگر این فیلم مکتبی و ارزشی وانقلابی بود یقینا خانه سینما این فیلم را می کوبید. چون خانه سینما پیرو جمهوری اسلامی نیست. مبلغ جریان حاکم بر سینمای دنیا است یعنی سینمای هالیوودی ـ صهیونیستی است!

ما در طول 35 سال گذشته بیش از 50-60 نفر مسئول فرهنگی داشتیم. حتی یک نفرشان هم موفق نشدند. و اینها هم موفق نخواهند شد. نکته اینجاست که قبلی ها از اینکه بگویند ما آمریکایی هستیم و فرهنگ غرب را می خواهیم ترویج کنیم و فیلم ضد ارزشی بسازیم خجالت می کشیدند اما این جدیدیها این خجالت را هم نمی کشند. برای غرب کار می کنند، برای دلخوشی آنها کار می کنند، جایزه هم می گیرند. و غربیها هم فیلمهایی که بر علیه نظام، انقلاب و ولایت و حتی خون شهدا ساخته شود را هم حمایت می کنند. و جایزه می دهند و اوضاع بدتر هم خواهد شد.

سال به سال دریغ از پارسال. در دهه 60 نزدیک به 60 درصد؛ آثار مثبت بود در دهه 90 دو سه درصد آثار ارزشی است آنهم با اغماض.

 ساخت سریال حضرت موسی(ع) در چه مرحله ای است؟

 سریال حضرت موسی 4 سال پیش تحقیقاتش کامل شد. در عرصه های مختلف از مذهب تا جغرافیا. قصه این سریال از رحلت حضرت یوسف شروع می شود و قبل از رحلت می گوید، شما بعد از من به سختی می افتید و یک روزی یک نفر می آید و شما را نجات می دهد و مشخصات حضرت موسی را می دهد و ما 400 سال فقر و مشکلات را می بینیم. بعد از آن بدنیا آمدن حضرت موسی و بالغ شدنش در کاخ را می بینیم و سفری که به مدیان و یا همان شهر حضرت شعیب دارد.

آنجا ازدواج می کند .یک دوران گذار از دوران شاهزاده بودن به دوران مردمی شدن را دارد و در مسیر راه به نبوت منصوب می شود و می آید به سمت فرعون و برای نجات بنی اسرائیل تلاش می کند و داستان غرق شدن فرعون را در دریا می بینیم.

موسی بنی اسرائیل را می آورد پای کوه تور. 10 سال آماده شدن آنها برای رفتن به سرزمین مقدس طول می کشد. آنها تجهیز و ساماندهی می شوند و بعد از آن می روند برای اینکه سرزمین موعود که خداوند به آنها نوید داده بود را بگیرند. در آنجا بنی اسرائیل همکاری نمی کند.

می گویند ما حاضر نیستیم با ساکنین آنجا بجنگیم. به همین دلیل خداوند 40 سال اینها را آواره می کند. در نهایت نسل گذشته از بین می رود و نسل جدید با فرماندهی و پیامبری حضرت یوشع می روند این سرزمین را می گیرند.

تا الان 63 قسمت سناریو نوشته شده و اکنون آماده پیش تولید است.

تا حالا تمام آثاری که درباره موسی ساخته شده زیر نظر صهیونیستها مدیریت شده و این اولین بار است که توسط شیعه نوشته و تولید می شود./جهان

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••