خرداد 92 اما فضای متفاوتی را پدید آورد. حسن روحانی رئیسجمهور شد. او اگر چه یک اصلاحطلب نبود اما به دلیل آنچه بر صحنه سیاست ایران از زمان آمدن احمدینژاد گذشته بود در قامت یک چهره منتقد وضع موجود قرار داشت. یعنی درست همان پوزیشنی که اصلاحطلبان در آن قرار داشتند. حالا روحانی و اصلاحطلبان یک هدف مشترک داشتند. اصلاحطلبان که نامزدشان یعنی محمدرضا عارف را فارغ از بدنه و اقبال اجتماعی میدیدند در یک ائتلاف سیاسی و البته تاکتیکی از سر ناچاری به سمت حسن روحانی رفتند و همه آنچه که در زمان تبلیغات انتخاباتی رخ داد موجب شد حسن روحانی جایگزین احمدینژاد شود؛ منفذ و البته فرصتی جدید برای تنفس سیاسی اصلاحطلبان.
در سطح دیگری از تحلیل، آنچه پدیدار شده بود حاصل توافق سیاسی هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی بود. آنجا که سیدمحمد خاتمی و بدنه اصلاحطلبان به نفع هاشمی و نامزدش از عرصه کنار کشیدند. خبری تایید نشده حکایت از آن دارد که سیدمحمد خاتمی در فاصلهای مانده به مشخص شدن نامزدها به حسن روحانی گفته بود: «اگر قرار باشد اصلاحطلبان از فردی در انتخابات حمایت کنند شما در آخر صف ایستادهای.» حتی میگوید محمد خاتمی در واکنش به کاندیداتوری حسن روحانی گفته بود: «تا زمانی که بحث کاندیداتوری چهرههایی چون هاشمی رفسنجانی، نجفی، جهانگیری و عارف مطرح است نوبت به طرح بحث حمایت از امثال حسن روحانی نمیرسد. روحانی از جاذبه لازم برای رایآوری برخوردار نیست.»
مخالفان حسن روحانی در میان اصلاحطلبان معتقد بودند که به سه دلیل عمده نباید از روحانی حمایت کرد: 1- موضع روحانی درباره جریان اصلاحات هیچگاه شفاف نبوده و نیست. 2- حسن روحانی عضو جامعه روحانیت و وابسته به طیف اصولگرایان است. بنابراین این جبهه نمیتواند از کاندیدایی که در تشکلهای اصولگرایی عضویت دارد حمایت کند. 3- وی دارای جاذبه و ادبیات لازم برای جلب آرای مردم نیست.
چنین بود که آنها تا آخرین لحظات با تخریب حسن روحانی نامزد مورد حمایت سیدمحمد خاتمی یعنی محمدرضا عارف را ترجیح میدادند. نظرسنجیها اما از جایگاه پایین او در مقایسه با سایر نامزدها خبر میداد. درباره اینکه در آخرین جلسات میان هاشمی و خاتمی چه گذشت که عارف با نامه سیدمحمد خاتمی کنار کشید، گویا ناگفتههای فراوانی هست؛ ناگفتههایی که اگر رسانهای شود مشخص میکند که چرا محمدرضا عارف هرگز در نامهاش ننوشت که به نفع روحانی کنارهگیری کرده است.
بنیاد باران و خاتمی، عرصه را به هاشمی واگذار کردند؛ این سادهترین تفسیر واقعه خردادماه است.
چشم بارانیها به کابینه ماند
«روحانی یادت باشه، عارف باید باشه» شعاری که بارانیها بیش از همه طرفدارش بودند. آنها پروژه معاون اولی عارف را دنبال میکردند. حرف و سخنشان این بود که آنها موجبات پیروزی حسن روحانی را پدید آوردهاند و حسن روحانی باید سهمشان را با معاونت اولی عارف بدهد. تحرکات رسانهای، فشارهای سیاسی و لابیهای پشت پرده، همه و همه از تلاشهای گسترده تندروها برای معاونت اولی عارف حکایت داشت. بازگشت به پاستور از بابی که گویا قرار بود محمدرضا عارف برای آنها باز کند.
فهرست کابینه و سایر پستها از جمله معاون اولی که منتشر شد، بارانیها کمترین سهم را داشتند. تکنوکراتها اکثر صندلیهای پاستور را به دست آوردند. نه عارف جایی در لیست داشت و نه مسجدجامعی که اصلیترین گزینه خاتمی بود به ارشاد رسید. 3 چهره که به خاتمی نزدیکتر بودند و در کابینه قرار داشتند هم نتوانستند از بهارستان مجوز ورود به دولت را پیدا کنند. این یعنی اینکه باز هم هاشمی و مدیرانش نسبت به خاتمی دست بالا را در پاستور داشتند. گویا حسن روحانی دینی نسبت به خاتمی برای خود احساس نمیکرد. هر چه باشد حالا اوست که در ابتدای صف قرار دارد.
بهشت هم بارانی نشد
ماجراهای کابینه که به پایان رسید حالا بارانیها نگاهشان به بهشت دوخته شد. آنجا که محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار حضور داشت و قرار بود در انتخابی دیگر شانسش را برای ماندن در بهشت بیازماید. اصلاحطلبان میتوانستند گزینه دهند. آنها قریب 15 رای در شورا داشتند. بار دیگر مجالی پدید آمد برای اینکه هاشمی و خاتمی مقابل یکدیگر قرار گیرند. خاتمی 3 گزینه داشت؛ ابتکار، مهرعلیزاده و صفدر حسینی و اکبر هاشمی تنها یک گزینه؛ محسن هاشمی.
رایزنیها و لابیها تا آخرین لحظه ادامه داشت اما این بار هم نه باران به بهشت رسید و نه خاتمی به مقصودش. 3 نفر به خاطر یک نفر کنارهگیری کردند. یک خبر تاییدنشده حکایت از آن دارد که خاتمی پس از انتخاب محسن هاشمی به عنوان گزینه نهایی اصلاحطلبان به آنها گفت که نمیگذارند محسن هاشمی شهردار شود و شما هم بهتر است کس دیگری را انتخاب کنید. هر چه بود فرجام جلسه شورای شهر برای انتخاب شهردار، ماندن مجدد محمدباقر قالیباف در بهشت بود.
بازگشت با عارف؟
واقعیت این است که اصلاح طلبان پیرامون خاتمی که غالبا در حزب مشارکت و سازمان مجاهدین قرار دارند نمیتوانند با همان تابلوی گذشته و حتی همان افراد قدیمی به عرصه سیاست رسمی بازگردند. حزب آنها منحل شده است. اگر چه همچنان حرف و حدیثها درباره انحلال این دو حزب ادامه دارد اما سخنگوی قوه قضائیه مهرماه 89 با قاطعیت از انحلال جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با حکم دادگاه خبر داد.
حجتالاسلام محسنیاژهای در نشست خبری خود و در پاسخ به سوال یک خبرگزاری اصلاحطلب در خصوص صحت خبر انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با حکم دادگاه گفت: «بله، کمیسیون ماده 10 احزاب پروانه فعالیت این دو حزب را متوقف کرده و اعلام کرده که آنها حق فعالیت سیاسی ندارند و با مستنداتی که ارائه کرد از دادگاه تقاضای انحلال دو حزب را داشت که پرونده آنها به دادگاه رفت، دادگاه نیز مستقلا تصمیم گرفت، هر دو حزب را منحل کرد و هماکنون حق فعالیت ندارند.»
چنین است که تنها راه بازگشت کمهزینه استفاده از عناصر معتدلتر اصلاحطلب است؛ چهرههایی که تابلوی جریان اصلاحطلبی شوند و در ذیل آنها این چهرههای تندرو بتوانند بازگشت به عرصه قدرت را بار دیگر تجربه کنند. چه اینکه خط و خطوط روحانی تا کنون موجب شده آنها از پاستور دور بمانند.
«شاید بهتر باشد اصلاحطلبان درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیاء کنند. بهتر است وارد مسائل اجرایی نشوند اما اگر آقای روحانی بخواهد، او را کمک کنند و از کمک کردن سر باز نزنند.» این سخنان محمدعلی ابطحی است. در واکنش به همین اظهارات بود که روزنامه جمهوری اسلامی که رسانه نزدیک به هاشمی رفسنجانی است در تحلیلی نوشت: « اظهارات، اشارات و تحلیلهای سران جناح اصلاحطلب، این روزها نشان میدهد آنها دولت دکتر حسن روحانی را به منزله پلی برای عبور از شرایط کنونی جهت رسیدن به قدرت میدانند. سران جناح اصلاحات در تشریح وضعیت دولت روحانی میگویند شاید بهتر باشد اصلاحطلبان، درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیا کنند.»
روزنامه متمایل به هاشمی رفسنجانی نوشت: «به نظر میرسد با توجه به شرایط دشوار اقتصادی کشور، اصلاحطلبان ترجیح میدهند خود را با مشکلات این مرحله درگیر نکنند و با این تحلیل که دولت دکتر روحانی نمیتواند توفیق چندانی به دست آورد، خود را برای در دست گرفتن قدرت در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 آماده کنند.»
اما تئوریسینها و نسخهپیچان اصلاحطلب، راه بازگشت و ترمیم همبستگیهای آسیبدیده میان اصلاحطلبان را چگونه طراحی کردهاند؟
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفتوگو با آریا درباره احتمال توافق هاشمی و خاتمی برای ورود به انتخابات مجلس دهم و ریاست محمدرضا عارف بر قوه مقننه گفت: به نظر میرسد با توجه به فتنه سال 88 و رویگردانی بخش قابل توجهی از مردم نسبت به مجریان اصلاحطلب در این فتنه، عناصر تند و رادیکال این جریان نمیتوانند موقعیت مناسبی برای انتخاب شدن در بین مردم داشته باشند بنابراین آنها در صددند اصلاحات را در ایران به صورت نرم و احتمالی پیش ببرند.
وی افزود: تئوریسینهای اصلاحطلب بر اصلاحات نرم و حرکت در چارچوب نظام تاکید دارند و معتقدند این روش بهتر جواب میدهد و میتواند راه هموارتری برای حرکت در عرصه سیاسی باشد.
این فعال سیاسی اظهار کرد: اصلاحطلبان با تجربهای که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به دست آوردند تلاش خواهند کرد بیشتر از عناصر معتدل برای بازگشت به قدرت و جذب کردن افکار عمومی مردم استفاده کنند. البته اینکه آیا آقای عارف قادر خواهد بود که چنین حرکتی را انجام دهد به تشخیص مردم بستگی دارد.
وی افزود: به نظر میرسد اصلاحطلبان میخواهند دوران دولت یازدهم را به عنوان دوران گذار از اصولگرایی به اصلاحطلبی در نظر بگیرند بنابراین اینها تلاش میکنند اعتدال را به سمت اصلاحات سوق دهند تا زمینه روی کار آمدن اصلاحات در دوره ریاست جمهوری دوازدهم فراهم شود.
ترقی ورود عارف به انتخابات مجلس به وسیله بنیاد باران را منوط به شرایط دانست و تاکید کرد: این موضوع بستگی به اجازه آقای روحانی دارد که اصلاحطلبان چگونه از بستر دولت یازدهم برای بازگشت به عرصه سیاسی استفاده کنند. طبیعتا اگر شرایط به گونهای باشد که نتوانند با آن نام فعالیت کنند احتمالا به سمت استفاده از تابلوهای دیگر و معتدلتر خواهند رفت.
حزبی که هنوز حزب نیست
پس از اینکه عارف از دولت بازماند یک خبر در فضای سیاسی پیچید. گفتند او میخواهد حزب تاسیس کند. خودش هم این خبر را تایید کرد. اوایل تیرماه یک سایت خبری ناگفتههایی از تلاشها برای تشکیل این حزب را مطرح کرد. اخبار محرمانه نوشت: «در محافل سیاسی گفته میشود به دلیل نزدیکی بیشتر عارف به دیدگاههای جبهه مشارکت در مقایسه با روحانی در محافل مشارکتی تلاشهایی برای وادار کردن روحانی برای پذیرش عارف به عنوان معاون اول صورت گرفت و طیف رسانهای فعال مشارکت در این فضاسازی اقداماتی گسترده را انجام داد و حتی روحانی صراحتا اعلام کرد اگر معاون اولی به او پیشنهاد شود در مورد آن فکر میکند (یعنی میپذیرد). اما پس از عدم دریافت سیگنالهای مثبت از سوی روحانی تلاشهایی اولیه برای شکلدهی به حزب فراگیر از سوی عارف و تیم او به گوش میرسد. در محافل مشارکتی و مجاهدین انقلاب گفته میشود که عارف فاقد ظرفیت لازم برای تشکیل و رهبری حزب فراگیر اصلاحات است ولی تحت پوشش حزب او میتوان حزب مشارکت و نشستهای آن را احیا کرد و از فشار نیروهای امنیتی خارج نمود. هنوز معلوم نیست که عارف بدون کمک مجاهدین انقلاب و مشارکتیها آن هم به موازات خاتمی چگونه میتواند حزب فراگیر اصلاحطلب پدید آورد.»
زمان اما هر چه میگذشت سرعت تشکیل این حزب کندتر و کندتر میشد. چنانکه سیدحسن رسولی مشاور سیاسی"محمدرضا عارف" گفت: «نامگذاری و تاسیس یک حزب اصلاحطلب از سوی "محمدرضا عارف" در مرحله ایدهپردازی قرار دارد. به جای ایجاد یک حزب، از طریق همکاری و تعامل با سایر احزاب و انجمنهای اصلاحطلب با کمک "محمدرضا عارف" باید شرایطی فراهم شود که میزان کارایی و اثربخشی این احزاب افزایش یابد.»
خاتمی یک بار دیگر استارت زد
حالا در شهریورماه باران به بهشت و پاستور نرسیده است. خاتمی مانده است و یک انتخابات دیگر. مجلس به میانه راه رسیده و از چندی دیگر فعالیتهای ستادی برای پارلمان آغاز میشود. جنس این انتخابات بسیار متفاوت است. قریب 300 کرسی در سراسر کشور محل رقابت خواهد بود. خاتمی دو راه پیش رو دارد؛ یا باید باز بر سر میز مذاکره با هاشمی و روحانی بنشیند یا اینکه این بار خود میداندار ماجرا شود. در سال 92 هر بار که او با هاشمی نشسته، دست بالا را هاشمی داشته و شاید تجربه همین نشستها باشد که او را به فکری دیگر انداخته.
امیر محبیان چندی پیش در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: «اصلاحطلبان فعلا به اتحادی از سر ناچاری با روحانی دست زدهاند. آنها برای انتخابات مجلس برنامه داشته و در صورت کسب موقعیت بهتر دیگر با زبان فعلی با روحانی سخن نخواهند گفت. در آن صورت موازنه منفی فعلی در دو جناح که فضای تنفس برای روحانی ایجاد کرده است در بدترین حالت سریعا به موازنه فشار دو سویه به روحانی تغییر جهت خواهد داد.» اینگونه است که میگویند: «خاتمی به پارلمان میاندیشد.»
سایت اخبار محرمانه هفته گذشته درخبری نوشت: «خاتمی به عارف پیشنهاد کرده است به جای گرفتن مقام در پی راهاندازی حزب خودش باشد. عارف اخیرا دیداری با هاشمی رفسنجانی داشته و مذاکراتی را برای گرفتن مسئولیت مرکز مطالعات استرتژیک مجمع تشخیص داشته است. وی در آن جلسه از مخالفت خاتمی برای گرفتن این مقام خبر داده و گفته خاتمی به او توصیه کرده است که حزبش را راه انداخته و برای ریاست مجلس دهم فعالیت کند.»
آیا اصلاحطلبان محمدرضا عارف را خواهند پذیرفت؟ آیا از دیدگاه قدیمی خود که میگفتند او یک اصلاحطلب بدلی است منصرف شدهاند؟ خاتمی عارف را انتخاب کرده اما او قطعا مخالفانی هم خواهد داشت؛ مخالفانی از جنس موسوی خوئینیها که رسما و شفاف پیش ار انتخابات 92 گفته بود: «در میان اصلاحطلبان، کاندیدا باید دارای یک جاذبه ملی و عمومی باشد تا بقیه او را حمایت کنند. نباید خیال شود که هر چوب خشکی که به مردم معرفی کنیم، چون اصلاحطلبان از او حمایت میکنند مردم هم حمایت خواهند کرد. پایگاه مردمی اصلاحات از این جنس نیست که چشم و گوش بسته حرف ما را قبول کنند. اگر ببینند شما حرف حسابی میزنید از شما حمایت میکنند و اگر ببینند که کاندیدایی آوردهاید که خودتان هم باور ندارید که میتواند رئیسجمهوری در طراز اصلاحطلبان باشد و میخواهید به بهانه معرفی یک فرد، حرفهایتان را بزنید این را میفهمند و پشت سرتان نخواهند آمد و در آن صورت است که حذف میشوید.» سخنانی که برخی آن را به معنای مخالفت با حمایت از عارف برداشت کردند.
چنین است که میگویند عارف نمیتواند پرچمدار حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس باشد. برخی دیگر هم معتقدند عارف ممکن است یک دست خاتمی برای انتخابات مجلس باشد. چه اینکه در زمان انتخابات ریاست جمهوری هم چهرههای متعددی از اصلاحطلبان میگفتند تاییدیه خاتمی را برای حضور در انتخابات دارند. به بیان دیگر گویا خاتمی میخواهد بنیاد باران این بار دست بالا را داشته باشد اما آیا او میتواند در این راه به نتیجه برسد؟
در همین رابطه محسن کوهکن، بنیاد باران را فاقد مقبولیت دانسته و میگوید: بنیاد باران وزنی ندارد که بتواند بدنه مجلس دهم را در اختیار بگیرد؛ لذا بنده توصیه میکنم اگر اصلاحطلبان میخواهند پایدار بمانند به سمت نوشتن منشور پیش بروند و واگنهای خود را روی ریلهای پوسیده مشارکت نگذارند.
از زاویهای دیگر، اصلاحطلبان شبکهسازی و گسترش زنجیرههای بدنه اجتماعی را در راس کار خود قرار دادهاند و اصولگرایان مجلس هم به همین دلیل با سه گزینه آنها برای وزارتخانه علوم، آموزش و پرورش و جوانان مخالفت کردند.
آنها اما گویا تاکتیک دیگری در سر دارند. ممکن است که آنها از استراتژی یک گام به پس، دو گام به پیش بهره جویند. استارت برای انتخابات مجلس شاید تلاشی برای این تاکتیک باشد. آیا بهارستان بارانی خواهد شد؟
آریا