اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۳/۰۹ - ۱۲:۵۶
نگاهی به وضعیت سینما و بازیگرانی که مجبورند همیشه جلوی دوربین باشند

بازیگرانی که چنگی به دل نمی زند و سینمایی که رو به رکود است

ازیگران خوب و شاخص ما با وجود تلاش گاه و بیگاه برای حفظ شأن و مقام حرفه ای شان، مجبورند برای بقا در دنیای بی رحم سینما مدام جلوی دوربین باشند.

بازیگرانی که چنگی به دل نمی زند و سینمایی که رو به رکود است
گروه فرهنگی «سراج24»، موضوعی که در حالتی ایده آل کاملا درست و منطقی به نظر می رسد و بازیگران اگر با فاصله زمانی مناسبی بازی در نقش ها را بپذیرند، کارنامه بهتر و مفیدتری از خود به جا می گذارند، اما باتوجه به پیشنهادهای بعضا چشمگیر و لزوم بقا در دنیای حرفه ای سینما این موضوع درباره بیشتر بازیگران سینما صدق نمی کند.
 
از سوی دیگر میل و وسوسه همواره دیده شدن به هر قیمتی و حس نارسیستی این جماعت معمولا باعث می شود آنها قید نگاهی ایده آلی و آرمانی به این قضیه را بزنند و گاهی حتی تا پایان عمر و واپسین لحظه زندگی در آثار مختلف اعم از باارزش و بی ارزش حضور پیدا می کنند.
 
این مساله در ایران شکل بدتری به خود می گیرد و حتی بازیگران خوب و شاخص ما با وجود تلاش گاه و بیگاه برای حفظ شأن و مقام حرفه ای شان، مجبورند برای بقا در دنیای بی رحم سینما مدام جلوی دوربین باشند.
 
از این رو کیفیت حضورشان درفیلم ها معمولا سیر نزولی دارد و کمتر امکان بازی در نقشی خاص و ماندگار نصیب شان می شود؛ البته بخش عمده ای از این وضع ناشی از سازوکارغلط صنعت فیلمسازی در ایران و ضعف فیلمنامه ها و پیشنهاد نقش های کلیشه ای و کم اهمیت در آثاری کم مایه است، اما نگاهی به سیر بازیگری در ایران نشان داده عمدتا خود بازیگران هم به دلایل مختلف معیشتی و موارد دیگر وسواس و گزیده کاری را رها می کنند و به بازی در هر فیلم و نقشی تن می دهند.
 
واقعیت این است که اوضاع بازیگری سینمای ما هم در این یکی، دو سال اخیر همچون غالب فیلم های سینمای ما چنگی به دل نمی زند.
 
موارد استثنایی موجود نیز بیش از این که پیوسته و حاصل سازوکاری درست باشد، همچون قهرمانی های ورزشکاران ما در رشته های انفرادی است. با هم مروری می کنیم به بازی های بازیگران در فیلم هایی که در سال 92 اکران شده اند.
 
عبدی، شریفی نیا و شاکردوست
 
اکبر عبدی بدون شک از بهترین و تواناترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است و شاید با کمی تسامح گزافه نباشد اگر بگوییم هنرمندی مانند او نه آمده و نه دیگر خواهد آمد، اما متاسفانه به دلایل متعددی که گوشه ای از آن در بالا ذکر شد، این بازیگر توانا در سال های اخیر آن گونه که شایسته شأن، مقام حرفه ای و استعدادش است، در فیلم ها و نقش های ماندگار و برجسته ای ظاهر نشده است.
 
هرچند او باتوجه به همین نبوغ ذاتی اش همواره حتی در ضعیف ترین نقش ها و آثار توانسته گلیمش را از آب بیرون بکشد و تماشاگر را با خود همراه کند. مخاطبان سینما، همیشه عبدی را دوست دارند و این برگ برنده ای است که کمتر بازیگری از آن برخوردار است.
 
ایفای نقش یک روحانی شریف به نام حاج یوسف در «رسوایی» باوجود بازی خوب عبدی سرانجام امتیازی برای این بازیگر محسوب نمی شود.
 
شاید بیشترین دلیل توجه عموم تماشاگران به این نقش، بازی عبدی در نقشی جدی باشد که کمتر در کارنامه اش دیده می شود.
 
جدا از این گریم و لباس جدید نقش هم به این موضوع دامن زده است. عبدی سری فیلم های اخراجی ها و دیگر آثار ضعیف فیلم های اخیر را مقایسه کنید با نقش های درخشانش در فیلم های ماندگاری چون اجاره نشین ها، مادر، آدم برفی و هنرپیشه تا به حسرت تماشای دوباره آن نقش آفرینی ها پی ببرید. الناز شاکردوست در نقش افسانه هم، دختری جنوب شهری است که با لحن لاتی صحبت می کند، این نقش هم گامی به جلو برای این بازیگر محسوب نمی شود، چراکه او در چند فیلم دیگر مثل بی وفا نیز تقریبا با همین گویش صحبت کرده بود.
 
شاکردوست با فیلم هایی چون خدا نزدیک است نشان داده که توانایی بازی خوب در آثار خوب را دارد. محمدرضا شریفی نیا در نقش حاجی نیز بازی در ادامه دیگر نقش آفرینی های اخیرش ارائه داده است.
 
ظاهرا خود او به هیچ وجه مقاومتی در مقابل پیشنهادهای اینچنینی نشان نمی دهد، اما به نظر می رسد بدش نمی آید از این پس حضورهای متفاوت تری را تجربه کند.
 
شهاب حسینی و نگار جواهریان
 
شهاب حسینی از آن دسته بازیگرانی است که پله پله به این جایگاه شایسته در بازیگری رسیده که بیشتر آن حاصل زحمات و تلاش های شخصی و انتخاب های مناسب است.
 
او بتدریج از بازی در نقش های تین ایجری در فیلم های تجاری عامه پسند به حضور در نقش ها و آثار ارزشمندتر رسید.
 
همکاری با اصغر فرهادی نگاه او را به مقوله بازیگری دگرگون کرد و حسینی پس از آن بجز اشتباهاتی قابل اغماض روند صعودی اش را حفظ کرده است.
 
بازی او در نقش رضا، یک معلول کم توان ذهنی باوجود مشخص بودن تحقیقات و تلاش های صورت گرفته، به باورپذیری کامل نینجامیده است.
 
شاید علت اصلی اش این باشد که تماشاگر ابتدا تصویری از شهاب حسینی در ذهنش شکل می گیرد و دیگر اجازه همراهی و همدلی با این نقش خاص را پیدا نمی کند. تصورات پیشین تماشاگر مانع پذیرش حسینی به عنوان معلول می شود.
 
همین مساله درباره نگار جواهریان در نقش مریم نیز صدق می کند. در حقیقت فیلم به یک تصنع ناخواسته دچار است که بازیگران نیز به آن دچار شده اند. شاید اگر این موضوع با بازیگران معلول یا دست کم بازیگرانی ناشناخته ساخته می شد، نتیجه فیلمی تاثیرگذارتر از این می شد. بازی فرشته صدرعرفایی، بازیگر نقش مرضیه ناظم مدرسه سهیل هم ویژگی خاصی ندارد.
 
صدرعرفایی بازیگر خوبی است که هرگاه در جای درستی قرار گرفته کارش را درست انجام داده است. بازی درخشان او به نقش ریحان در کافه ترانزیت، کامبوزیا پرتوی را به یاد بیاورید تا به توانایی و قدرت درک او از نقش پی ببرید.
 
اشکان خطیبی و گروهی از جوانان
 
گروه جوان بازیگران این فیلم (اشکان خطیبی، مهرداد صدیقیان، محمدرضا غفاری، الهه حصاری، بهاران بنی احمدی، مارتین شمعون پور، ندا جبراییلی و روشنک گرامی) ترکیبی هستند از بازیگران شناخته شده و بازیگرانی ناشناخته.
 
عموم تماشاگران سینما تنها اشکان خطیبی را در این جمع می شناسند که او هم بیشتر از سینما در تلویزیون و تئاتر فعال است. بازی خوب او در نمایش «خدای کشتار» علیرضا کوشک جلالی نشان از توانایی این بازیگر جوان دارد.
 
بازی های یکدست این ترکیب بازیگری بیشتر از هر چیز به هدایت درست بهزادی برمی گردد که توانسته تعادلی مناسب بین بازیگری چون امیر جعفری با بازیگران تازه کار برقرار کند.
 
جعفری از بازیگران خوب عرصه تئاتر، تلویزیون و سینماست که چند وقت پیش نقش کوتاه درخشانی را در نمایش «ترن» نیما دهقان بازی کرد.
 
بازی او به نقش پدری که بیش از حد نگران سرنوشت و آینده دخترش است در «قاعده بازی» همان چیزی است که باید باشد. سختگیری و فشار اوست که به نوعی محرک درام و شکل گیری حوادث بعدی می شود.
 
انتخاب ندا جبراییلی برای بازی در نقش دختر او باتوجه به شباهت های چهره این دو باورپذیری رابطه پدرفرزندی آنها را تشدید کرده است، اما شاید غافلگیری فیلم در میان آن جمع جوان، حضور باطراوت و شوخ طبعانه مارتین شمعون پور باشد که موسیقی فیلم هم کار اوست.
 
البته چنین حضورهای بار اولی کسانی که حرفه اصلی شان چیز دیگری است، خیلی نمی تواند ملاک و معیار قضاوت درست باشد، بلکه با بازی های احتمالی بعدی است که عیار بازیگری این افراد مشخص می شود.
 
هاشمی، حیایی و مریلا زارعی
 
مهدی هاشمی، بازیگر محبوب و توانای تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران یکی از معدود بازیگران کشور ماست که همواره تلاش کرده بهترین انتخاب ها را از بین پیشنهادهایش داشته باشد و به نوعی می تواند نمونه بارز آن جمله ابتدایی مارچلو ماسترویانی باشد.
 
کیست که منکر بازی های تماشایی و ماندگار او در فیلم های مرگ یزدگرد، ناصرالدین شاه آکتور سینما، همسر، دو فیلم با یک بلیت و مجموعه های افسانه سلطان و شبان، هزاران چشم، روزگار قریب و نمایش های کارنامه بندار بیدخش و کرگدن شود.
 
بازگشت دوباره او به سینما با نقش آفرینی های زیبایی چون نادر سیاه دره در «هیچ» و مرد غریبه در «آلزایمر» و آقا یوسف همراه بوده است.
 
بازی او در «رژیم طلایی» از آن دست پرسش هایی است که پاسخی برای آن وجود ندارد. با آن گریم و لباس غیرقابل باور دیگر جایی برای بروز توانایی هاشمی نیست.
 
فقط در تمام مدت فیلم به عنوان مخاطب پیگیر نقش های خوب گذشته و حتی اخیر هاشمی از حضور او در چنین نقش و چنین فیلمی رنج می کشیم و خجالت زده می شویم.
 
حالا بماند که خود او با همه وسواس و گزیده کاری اش در زمان تولید فیلم چه کشیده است! امیدوارانه منتظر بازی های خوب دیگر هاشمی می مانیم. مریلا زارعی هم در مدت حضورش در بازیگری نشان داده که در صورت مهیا بودن شرایط قابلیت ارائه بازی خوب را دارد.
 
درباره الی، جدایی نادر از سیمین و سربازهای جمعه مثال های خوبی در این زمینه هستند. با این همه او هم گاهی اسیر انتخاب های اشتباه می شود البته او در رژیم طلایی بهتر از دو بازیگر اصلی دیگر گلیمش را از آب بیرون می کشد.
 
بازی او به نقش پری تا قبل از آن گریم مضحک نیمه پایانی اوضاع نسبتا خوبی دارد و اما امین حیایی باهمه استعداد و نمکی که دارد شاید هنوز نتوانسته در نقش و فیلمی حضور یابد که تمام داشته های او را به بهترین شکل نمایان کند.
 
این نقش هم می توانست از سوی هر بازیگر دیگری بازی شود، اما حضور تیپیکال و آشنای حیایی با اضافه کردن چاشنی لکنت، اوضاع را به مرحله ای بحرانی می رساند.
 
با نگاهی اجمالی به بازی های فیلم های اکران شده در ابتدای سال جدید درمی یابیم که اوضاع بازیگری اکنون شرایط مناسب و مطلوبی را سپری نمی کند. باید به انتظار نشست و چشم به ادامه نقش ها و بازی های روی پرده دوخت. فقط امیدواریم سالی که نکوست از بهارش پیدا نباشد!
 
صداپیشگی مدیری، تهرانی و رادان
 
درست است که انیمیشن بلند سینمایی تهران 1500 به معنای مرسوم و متداولش از حضور بازیگران بی بهره است، اما از سوی دیگر بخش عمده موفقیتش را مرهون حضور چهره ها و ستارگان سینمای ایران است. منتهی این استفاده تنها منحصر به صدا و چهره این بازیگران می شود.
 
مشابه همان کاری که کمپانی های بزرگ انیمیشن سازی دنیا هم انجام می دهند و برای جذب مخاطب کودک و بزرگسال از صداهای ستارگان سینما بهره می گیرند.
 
با این حال در همین حالت هم بازیگران «تهران 1500» از هنر بازیگری شان استفاده کرده اند و این حضور ناگزیر جزو کارنامه بازیگری شان به حساب می آید.
 
مهران مدیری، بازیگر و کارگردان موفق عرصه کمدی که تعداد حضورهای سینمایی اش البته کمتر از انگشتان دو دست است، در این فیلم در نقش اکبرآقا صداپیشگی می کند که زمانی در نمایش های سیاه بازی و تخت حوضی فعالیت می کرده است.
 
خب به لحاظ این که مدیری و دیگر بازیگران این فیلم تاکنون تجربه چنین بازی را نداشته اند، می شود این کار را نقش آفرینی متفاوتی برایشان در نظر گرفت.
 
بهرام عظیمی، کارگردان تهران 1500 به نوعی بازیگوشانه و شوخ طبعانه همان تیپ های آشنایی را از بازیگران خواسته که معمولا در آثار قبلی شان بازی کرده بودند.
 
پیرو همین مساله گل سرسبد کلیشه ها حتی در فیلمی انیمیشن هم از آن محمدرضا شریفی نیاست! عنایت، صاحب موسسه کفن و دفن شاید به لحاظ حرفه، نقشی جدید برای این بازیگر باشد، اما همچنان شاهد همان مولفه های آشنای تیپ های شریفی نیا هستیم البته ناگفته نماند که او حتی در چنین نقش های تکراری نیز همواره بامزگی ها و طنازی های خودش را دارد.
 
انتخاب بهرام رادان نیز به همین منظور تیپیکال صورت گرفته، منتهی او به دلیل بازی در نقش جواد، راننده جوان و عاشق پیشه دعوایی درعین حال بامعرفت، لحن تازه ای را به بازی اش اضافه کرده است.
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••