سراج24 ، مصطفی خانی/این روزها جنجالهای سیاسی یکی پس از دیگری خلق میشوند! موج پشتِ موج و عملیات روانی پشت عملیات روانی! محور این جنجالها در اغلب اوقات، برخی نمایندگان حامی دولت در مجلس است. این وظیفهی خطیر به صورت چرخشی بین وزرا و سایر افراد مطرح سیاسی پخش میشود تا این گل، بیش از حد درشت نشود.
در هرکدام از این عملیات یک موضوع با شرایط خاص مطرح میشود تا جریان مقابل مشغول حمله به آن شود. در واقع تیم عملیات روانی دولت با همکاری حامیان خود اهداف ایذایی و غیرواقعی را در اختیار جریان مقابل قرار میدهد تا به آن حمله کنند. این جنجالها به موازات مسائل اصلی کشور مطرح میشوند تا منتقدان چندین موضوع را به صورت همزمان پیش روی خود داشته باشند. این تاکتیک چند فایده برای دولت دارد:
اول؛ اتحاد کلمه در میان منتقدان را از بین میبرد؛ چرا که طبعا هر گروه از منتقدان دارای سلیقه خاصی هستند و براساس توان رسانهای خود، اولویت پرداخت را به یک یا دو موضوع میدهند. این تعدد موضوعات جریان مقابل را دچار فرسایش میکند.
دوم؛ فشار وارد آمده بر بدنه دولت کاهش مییابد. بنابر قانون پاسکال هرچه نیروی بیشتری در سطح مقطع کمتری وارد شود، فشار بیشتر است. تیم عملیات روانی دولت با تبعیت از همین قانون میکوشد تا ضمن بیشتر کردن تعداد موضوعات فیک، فشار وارد آمده بر دولت را کمتر کند.
سوم؛ تیم عملیات روانی دولت مخالفان خود را کنترل میکند(opposition management) . دولت با تهیهی خوراک انتقادی برای مخالفان خود، سمت و سوی فشارها را به جایی میبرد تا کمترین آسیب به وجههی دولت وارد شود. همچنین این تیم باتوجه به شرایط حاکم بر جامعه و مطالبات مردمی، زمانبندی مشخص برای پروژههای خود مشخص میکند. این به این معناست که درست در زمانی که منتقدان در اوج پرداخت به یک موضوع مشخص شده هستند، تیم عملیات روانی دولت در حال طرح ریزی برای اجرای پروژه بعدی هستند. به این ترتیب مخالفان و منتقدان در تلهی رسانهای تیم عملیات روانی دولت محصور و کنترل میشوند.
هدف اصلی این است که به گفتمان اصلی دولت که همان گفتمان سازش است خدشهای وارد نشود. اساس وجودی دولت برمبنای مذاکره با غرب بنا شده و در ماههای اخیر با بدعهدیهای امریکا و غرب این اساس دچار آسیب جدی شده است. این آسیب در مراحل بالاتر میتواند به فروپاشی دولت بیانجامد. حال وقت آن است که دولت از حامیان خود هزینه کند که این هزینه از افراد؛ بهتر از نابودی جریان اعتدال است. اعتدالیون پس از مرگ هاشمی رفسنجانی بزرگترین حامی خود را از دست دادند و در حال حاضر با حمایتهای نیمبند اصلاحات در عرصهی سیاسی کشور عرض اندام میکنند. تمامی این معضلات دولت ناشی از ترجیح منافع حزبی و فردی به منافع ملی است. دولت از ابتدای کار خود بهجای تمرکز بر روی سازندگی با تکیه بر توان داخلی، به فکر مقابله با جریان منتقد، با کمک ظرفیتهای خارجی بود. همین پافشاری و لجاجت باعث شد تا امروز، دولت به جای تشکیل تیمهای توسعه جهادی به فکر گسترش ظرفیتهای تیم عملیات روانی خود باشد.
به عبارت دیگر دولت در یک تصمیمگیری نادرست، پشت به دشمنان خارجی و روبروی جریان دلسوز داخلی ایستاده است. ادامه این روند نه به صلاح ملی است و نه منافعی برای دولت دارد.
انتهای پیام/