سراج24، سید حسام الدین حسینی/ خبر ساده و سرراست است. نتیجهی بنیانگذار انقلاب ازدواج کرده است. خب چنین خبری بهطور طبیعی سهمی از ارزشهای خبری دارد. یک فرد «مشهور» ازدواج کرده و میتوان به همان اندازه شهرتش به او پرداخت. خبرش لابد باید در ستون اخبار روزنامه یا جایی لابهلای صفحه مربوط به افراد مشهور جای بگیرد. اما اینکه روزنامهای این خبر را با عکس بزرگ در صفحه یک بهعنوان تیتر اصلی خود انتخاب کند و با زیر تیتر «در این گزارش خواندنی از جزئیات مراسم ساده عقد نوشتهایم و شما را با تازهعروس خاندان خمینی آشنا کردهایم.» به استقبالش برود کمی عجیب به نظر میرسد. آن روزنامه با این زیرتیتر تلاش کرده مخاطبان را تا حد ممکن نسبت به آگاهی از جزئیات این موضوع تحریک کند. حال سؤال اینجاست: چرا چنین اتفاقی رخداده است؟ چرا روزنامهای حاضرشده صفحه اول خود را به چنین خبری اختصاص دهد؟ آنهم در روزی که در بخشی از کشور زلزله بزرگی آمده و طبیعی است که تیتر یک به خبر زلزله بپردازد. یک پاسخ ساده این است که این روزها همه به دنبال اخبار «زرد» هستند. بعضی از روزنامهها هم اساساً کارشان همین است و اخبار زرد را بازتاب میدهند. در رد این پاسخ باید گفت روزنامههای زرد هم در هنگام بروز بحرانهای ملی ترجیح میدهند برای سوارشدن بر موج احساسات مخاطب به همان بحرانها بپردازند. هیچ روزنامهای حاضر نیست در چنین وضعی خبر ازدواج یک سلبریتی را روی جلد بیاورد. روزنامههای زرد بهشدت وابسته به فروش نسخههای خود هستند و دوست ندارند در نظر مخاطبان بهعنوان یک عنصر بیگانه یا ضد مردمی شناخته شوند. این قبیل روزنامهها سعی میکنند همیشه خود را همراه با مردم نشان دهند.
روشن شد که چاپ چنان عکس و خبری در چنان روزی در یک روزنامه کاری عادی و معمولی نیست. حتی فهمیدیم که این کار عاقلانه هم نیست. پس چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟ این سؤال خلاف سؤال قبلی پاسخ سادهای ندارد. برای یافتن علت این کار ناچاریم کمی درباره تاریخچه و کارکرد روزنامهها بنویسیم. مشهور است که رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند. دموکراسی حکومت مردم بر مردم است. حکومتهای دموکراتیک به شکل مستقیم یا با واسطه، نماینده اراده عموم مردم هستند. بر این اساس دولتها خود را نسبت به مردم پاسخگو میدانند. از سوی دیگر نقد دولت نیز حق مردم است. در این موازنه نیرویی میانجی برای برقراری رابطه بین مردم و دولت به نام رسانه وجود دارد. رسانهها تلاش میکنند از حقوق مردم در برابر دولت دفاع کنند و از سوی دیگر گزارش عملکرد اهالی دولت را به مردم منتقل کنند. رسانهها نگهبان آزادی و جویندگان حقیقتاند. در میان رسانهها پیشازاین که فضای مجازی معنای ارتباطات را متحول کند روزنامهها مردمیترین و درعینحال برجستهترین نوع رسانهها در به دوش کشیدن مسئولیت پاسداری از دموکراسی بودند. روزنامهها تلاش میکردند با پیگیری آنچه مردم به آن علاقهمندند هزینه خود را تأمین کنند. در واقع در یک رابطه مستقیم عرضه و تقاضا از خواست عمومی حراست میشد و روزنامهها آنچه را میگفتند که باید بگویند. اما از دورانی که اندازهی دولتها بسیار بزرگ شد و حکومتها تمامی مقدرات یک جامعه را به دست گرفتند، روزنامهها نیز تحت اختیار گروههای قدرت درآمدند.
شاید این سؤال پیش بیایید مگر دولتها از ابتدا چنین جایگاهی نداشتند؟ پاسخ یک نه قاطع و شفاف است. دولتها تا پیش از دوران جدید یعنی دقیقاً پس از جنگ جهانی اول رشد هیولاوار خود را آغاز کردند. دولت تا پیش از آن صرفاً یک عنصر نظامبخش در عرصه اجتماعی بود و امورات مردم نه بهوسیله دولتها که بهوسیله خود مردم رتقوفتق میشد. دولت نه مسئول تأمین غذا بود نه معیشت و رفاه. حکومت تنها یک وظیفه قطعی و شناختهشده داشت و آنهم تأمین امنیت بود. با وقوع جنگ جهانی اول و اقتضائاتی که یک جنگ در آن ابعاد با خود داشت معنای دولت عوض شد و دولتها صورتی تازه پیدا کردند.
به بحث اصلی برگردیم. حالا راحتتر میتوانیم علت چاپ آن خبر را بیابیم. روزنامهها وقتی رابطهی اقتصادی خود را با مخاطب از دست بدهند مجبورند برای بقا راههای تازهای پیدا کنند. شاید روزنامهنگاران آن روزنامه راضی به پرداختن به چنین سوژهای نبودند اما ضرورت بقا، هر موجود زندهای را مجبور به تجدیدنظر در اصولش میکند. اشتباه نکنید. من معتقد نیستم که توطئهای در کار است و کسی یا گروهی مستقیماً سفارش چنین گزارشی را داده است بلکه میگویم انسانها برای بقا تلاش میکنند هر راهی را امتحان کنند. چاپ چنین خبری درواقع حاصل از بین رفتن ساختار طبیعی انتشار یک روزنامه است. روزنامهای که نه پاسدار رأی و اراده مردم که به دنبال ادامه حیات است که البته در مورد این روزنامه خاص ظاهراً راه خوبی انتخاب نشده است. چراکه به خاطر بدسلیقگی در زمان انتشار گزارش خود سوژه نیز راضی به این کار نبوده است و نهایتاً چیزی نصیب نویسندگان این روزنامه نشده است. بهعنوان یک همکار به دوستان این روزنامه پیشنهاد میکنم که راههای هوشمندانهتری را برای بقا انتخاب کنند و بهجای شرط بستن روی اسبهای جوان که سرنوشتشان روشن نیست به سراغ گزینههای امتحان پس دادهتری بروند. گزینههایی که تا پیش از این نیز این روزنامه و روزنامههای مشابهش را سرپا نگهداشتهاند.
انتهای پیام/