اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۷/۰۱/۲۸ - ۱۶:۰۰
در آستانه اعلام انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها توسط امام(ره)؛

تصفیه رادیکالیسم

بحث پاک سازی و تصفیه دانشگاه ها از گروهک ها و معاندین و یا به اصطلاح «انقلاب فرهنگی» از نیمه دوم سال 58 در بین دانشجویان و بعضا بین نیروهای انقلابی مطرح شده بود اما پیام نوروزی امام خمینی در ابتدای سال 59 را می توان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی قلمداد کرد.

تصفیه رادیکالیسم

به گزارش سراج24؛ حسن یوسفی اشکوری در کتاب «درتکاپوی آزادی» درباره فضای دانشگاه‌ها در ابتدای تاسیس در ایران به نقل از محب‌الله آزاده دانشجوی علوم پزشکی دانشگاه تهران در ابتدای دهه 1320 آورده: «آن زمان تعداد دانشجویان مسلمان در دانشگاه 70 نفر بود و این در حالی است که تعداد کمونیست‌ها حدود 1500 نفر و بسیاری هم لاابالی بودند.» این نشان‌دهنده آن است که در سال‌های دهه 20 و 30 دانشگاه کاملا تحت تاثیر فضای چپ مارکسیستی بوده است اما هرچه که زمان پیش رفت و به سال‌های دهه 40 و شروع نهضت از سوی امام خمینی نزدیک می‌شویم، عرصه برای ظهور و بروز دانشجویان مسلمان بیشتر می‌شود و آنها پایگاه قدرتمندی در دانشگاه‌ها پیدا می‌کنند و حضوری تاثیرگذار بر روند پیروزی انقلاب داشته‌اند.

پیروزی انقلاب اسلامی فضای دانشگاه‌ها را وارد فاز جدید می‌کند. چپ‌های مارکسیست که همچنان از پایگاه خوبی در دانشگاه‌ها برخوردار هستند، به دنبال حفظ و تسلط خود بر این نهاد بوده چرا که اکثریت سمپاد آنان در دانشگاه‌ها بود و گوش کسی در خارج دانشگاه بدهکار ایدئولوژی آنان نبود. در این شرایط چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق به نوعی به دنبال سنگربندی در دانشگاه بودند و در دفاتر گروه‌های دانشجویی انواع سلاح های گرم و سرد وجود داشت. در چنین شرایطی ورود جوانان به دانشگاه برای تحصیل به نوعی داخل شدن در مرکز هیاهو و تبلیغات سیاسی گروه‌های سیاسی نظامی بود. درحقیقت، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی به ویژه دانشگاه تهران به ستاد مرکزی فعالیت و خوراک سازی فکری و تبلیغاتی برای گروه‌های معاند مبدل شده بود.

صادق محصولی دانشجوی وقت دانشگاه علم و صنعت درباره فضای دانشگاه‌ها در آن روزها می‌گوید: «در واقع گروه‌های مخالف انقلاب دائما به اسم یک حزب جدید می‌آمدند و از دانشگاه به عنوان مرکز ستادشان اتاق یا سالن می‌گرفتند و این داشت به صورت قانون می‌شد. یک قانون نانوشته که هر کسی یک حزب اعلام کرد می‌تواند یک دفتر از دانشگاه بگیرد و همین طور بدون هیچ کنترلی پیش می‌رفتند. یعنی یک نوع حاکمیت گروهها بر دانشگاهها بود، نه حاکمیت انقلاب بر دانشگاه ها.»

علیرضا علوی تبار از دیگر دانشجویان آن دوره می گوید: «در کردستان یک عملیات انجام می گرفت و کومله و ضد انقلاب به یک پادگان حمله می کردند. قبلش یک تظاهرات راه‌اندازی می شد در خیابان‌های نزدیک پادگان سنندج، تظاهراتی بود به طرفداری از اصلاحات ارضی در منطقه. اوایل نیروهای انقلاب متوجه نمی شد چرا درست روزی که راهپیمایی اصلاحات ارضی هست آنجا حمله به پادگان صورت می گیرد؟ بعد معلوم شد که در پوشش جمعیتی که آنجا می آیند اینها تدارکات خود را می آورند نزدیک پادگان و در مقرهایی که از قبل آماده کرده‌اند مستقر می کنند که بعد به پادگان حمله کنند. همه نیروها به فکر می افتند که یک دفعه این همه خمپاره از کجا زده شد؟ این جمعیت که می آمد در شلوغی، خمپاره را می آورند. بعد معلوم می شود که این تظاهرات و حمله به پادگان نقشه اش در دانشگاه تهران ریخته شده. اینها از دانشگاه یک پوشش خوب ساخته بودند که نیروهای امنیتی به آن دسترسی نداشتند. اگر به خانه تیمی می رفتند به راحتی شناسایی می شدند اما در دانشگاه به همراه جمعیت می آمدند، هیچ کس هم او را نمی شناخت، آنجا جلسه اش را دفتر گروهک‌ها می گذاشتند و هیچ کس هم خبردار نمی شد.»

بحث پاک سازی و تصفیه دانشگاه ها از گروهک ها و معاندین و یا به اصطلاح «انقلاب فرهنگی» از نیمه دوم سال 58 در بین دانشجویان و بعضا بین نیروهای انقلابی مطرح شده بود اما پیام نوروزی امام خمینی در ابتدای سال 59 را می توان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی قلمداد کرد. بنیانگذار انقلاب در پیام خود بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‌های سراسر کشور»، «تصفیه‌ اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تاکید داشتند.

پس از پایان تعطیلات نوروز 59 و شروع به کار دانشگاه ها، 26 فروردین برنامه ای با حضور مرحوم هاشمی رفسنجانی _عضو شورای انقلاب_ در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تبریز برگزار شد. مرحوم هاشمی در آن جلسه مبحثی ایدئولوژیک درباره مبانی فکری اسلام ارائه می کند اما به ناگاه گروهی از دانشجویان هوادار مجاهدین و کمونیست‌ها به طرح مسائلی در مخالفت با سخنان ‌هاشمی‌ و انتقاد از انقلاب پرداخته و با سر دادن شعارهایی، جلسه را به تشنج می کشند. زد و خورد در دانشگاه به اوج خود می رسد و جلسه نیمه کاره می ماند. التهاب دانشگاه به شهر و نماز جمعه تبریز می کشد و تظاهرات هایی در سطح شهر صورت می گیرد. دانشجویان پیرو خط امام و اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز را تصرف می کنند و خواستار تعطیلی دانشگاه تا زمان  تصفویه و پاکسازی آن از گروه های معاند و ضد انقلاب می شوند.

سونامی تبریز به شهرها و دانشگاه های دیگر هم می رسد. علم و صنعت در یک روز چند بار میان دانشجویان انقلابی و گروهک ها جابه جا می شود. در تربیت معلم یک دانشجو کشته می شود و شیراز و مشهد هم فضای التهاب آلودی را پشت سر می گذارند.

بحث تعطیلی دانشگاه نقل محافل می شود و موافقان و مخالفانی هم دارد. شهید باهنر عضو شورای انقلاب در این باره می گوید: «متاسفانه در زمینه فرهنگی کار فوق العاده ای انجام نشده، دانشگاه های ما هنوز نتوانسته اند برنامه ریزی و دگرگونی متناسب با انقلاب و فرهنگ انقلاب اسلامی را انجام دهند و ضرورت دارد یک دگرگونی اساسی در کل دانشگاه های ما به وجود بیاید ولو به قیمت این که مدتی دانشگاه ها تعطیل باشد تا این که برنامه ریزی و سازماندهی جدیدی در کل نظام متناسب با حرکت انقلابی ما و نیازهای آینده ما داشته باشیم. در زمینه تغییر دو نظر وجود دارد. یکی این که دانشگاه ها به همین طریق ادامه بدهند و به تدریج برنامه ریزی های تازه انجام شود و کارهای مناسب انتخاب شود که احتیاج به درازمدت دارد که درواقع یک رفورم در دانشگاه هاست. اما طریقه دوم این است که دانشگاه برای مدتی تعطیل شود و دانشجویان به فعالیت های انقلابی در نهضت سوادآموزی و جهادسازندگی و... بپردازند و در فاصله ای که یک سال [به درازا] می کشد فراغی باشد تا بتوانند برنامه دقیقی برای تغییرات اساسی در دانشگاه ها پیاده کنند.»

در همین حال دکتر حسن حبیبی وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی در 27 فروردین می گوید: «دانشگاه‌ها باید تا آخر سال تحصیلی به کار خود ادامه دهند و پس از آن اگر کاری لازم باشد انجام خواهد شد.» شورای انقلاب بیانیه ای را در این خصوص منتشر می کند و اعلام می کند: «کسانی که دلشان برای انقلاب اسلامی نمی‌تپد و درک دیگری از دانشگاه دارند با ایجاد بحران در امور دانشگاهی و تبدیل آن به ستاد عملیات سیاسی تفرقه‌آور مانع دگرگونی بنیادی دانشگاهی شده‌اند و باعث نارضایتی همه علاقه‌مندان به تعلیمات عالیه متعهد گردیده‌اند.»

تشنج ها به اوج خود می رسد و تعداد زیادی از دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی از جمله  مدرسه عالی بیمه، مدرسه عالی متحدین (دانشکده دختران)، موسسه آموزش عالی تکنولوژی انقلاب، موسسه هنرهای تزئینی، دانشکده پزشکی فیروزگر، مدرسه عالی کامپیو‌تر، مدرسه عالی اراک، دانشکده کشاورزی زنجان، دانشگاه کرمان و دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر به دست دانشجویان مسلمان می افتد.

در 29 فروردین امام خمینی در سخنرانی خود ضمن حمایت از دانشجویان مسلمان می فرمایند: «ما از محاصره اقتصادی و تجاوز نظامی نمی‌هراسیم. ما از دانشگاه‌های استعماری می‌هراسیم.» شورای انقلاب در همین روز دومین بیانیه خود را در این زمینه صادر و اعلام کرد: «دانشگاه‌ها تا پایان روز اول اردیبهشت تعطیل است و مردم و دانشگاهیان و دانشجویان باید دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی را ترک کنند.تصمیم شورا در مورد برچیدن ستاد‌ها در دفا‌تر سیاسی گروه‌های مختلف شامل تمام مراکز، دفتر‌ها و اتاق‌هایی است که به نحوی به گروه‌ها مربوط می‌شود و کتابخانه‌ها و دفترهای هنری، ورزشی و نظایر این‌ها را شامل می‌شود. شورای انقلاب اسلامی از همه مردم می خواهد تا آمادگی خود را برای اجرای این تصمیمات حفظ کنند و در عین حال برای آسان کردن کار تخلیه ستاد‌ها از تجمع در حول و حوش دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی خودداری کنند.»

با اعلام تعطیلی 3 روزه دانشگاه ها از سوی شورای انقلاب و اولتیماتوم برای خروج گروهک ها از دانشگاه، دعوای شدیدی در دانشگاه های کشور بین دانشجویان مسلمان و اعضای انجمن های اسلامی با گروهک های معاند و مارکسیست صورت می گیرد و نهایتا دانشجویان مسلمان بر فضای دانشگاه ها چیره می شوند. اما بیشترین درگیری و زد و خورد در دانشگاه تهران اتفاق افتاد. سازمان دانشجویان پیشگام وابسته به چریک‌های فدایی خلق اعلام میکند که حاضر نیست ستادش را در خیابان 16 آذر جمع کند. روز یکشنبه 31 فروردین از عصر تا نزدیک سحر درگیری‌های پراکنده بین دانشجویان مسلمان و ضدانقلاب ادامه دارد. پس از دو ساعت آرامش دانشجویان پیشگام که از سوی میلیشیای سازمان منافقین همراهی می شدند با چماق و سنگ به مقابله با دانشجویان مسلمان که از طرف سپاه پاسداران حمایت می شدند می پردازند. دور تادور دانشگاه تهران درگیری‌های گسترده است. پس از دوازده ساعت درگیری گروهک دانشجویان پیشگام اعلام میکنند که ستادش رابه شورای دانشگاه می سپارد اما درگیری‌ها تا ساعت 7 صبح سه شنبه دوم اردیبهشت ادامه می یابد. ساعت 8 صبح دانشگاه در اختیار دانشجویان مسلمان است. در این ماجرا 700 نفر زخمی و 5 نفر کشته شدند. رادیو مردم را به دانشگاه تهران فرامی خواند و از ساعت 9 ده‌ها هزار نفر شعارهایی چون «ارتش بیست میلیونی آماده جهاد است فدایی فدایی این آخرین پیام است»، «راه ما راه علی است برو گم شو کمونیست»، «فرهنگ امریکایی نابود باید گردد دانشگاه اسلامی ایجاد باید گردد» سر دادند.

امام خمینی اول اردیبهشت ماه در دیدار با اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه ها می فرمایند: «آنچه که ما میخواهیم بگوییم این است که دانشگاههاى ما، دانشگاههاى وابسته است. دانشگاههاى ما دانشگاههاى استعمارى است. دانشگاههاى ما اشخاصى را که تربیت مى‏کنند، تعلیم مى‏کنند، اشخاصى هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیارى‏شان غربزده هستند و جوانهاى ما را غربزده بار مى‏آورند. ما مى‏گوییم که دانشگاههاى ما یک دانشگاه هایى که براى ملت ما مفید باشد، نیست. ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه‏هاى هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل مى‏شود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومى که در دانشگاهها کسب مى‏شود خودکفا باشیم. ما که مى‏گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادى داشته باشد و اسلامى باشد، نه این است که فقط علوم اسلامى را در آنجا تدریس کنند.»

نهایتا شورای انقلاب 15 خرداد را روز پایانی سال تحصیلی 58-59 اعلام و متذکر می شود که از آن پس دانشگاه ها برای انقلاب فرهنگی تعطیل خواهند شد.

امام خمینی در 23 خردادماه فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر میکند. در قسمتی از این فرمان آمده: « مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می‌‏باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه‌گران که هم‌اکنون ‌گاه‌گاه آثارش نمایان می‌‏شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ‌ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی‌فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که مع‌الاسف خواست بعضی گروه‌های وابسته به اجانب است، ضربه‌ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است. بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری مسوولیت داده می‌‏شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه‏‌ریزی رشته‏‌های مختلف و خط‌مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده‌سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.»

3 محور اصلی فعالیت های ستاد انقلاب فرهنگی در این نامه بدین صورت است: ۱ـ تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‏‌ها، ۲ـ گزینش دانشجو، ۳ـ اسلامی کردن جو دانشگاه‏‌ها و تغییر برنامه‏‌های آموزشی دانشگاه‏‌ها، به صورتی که محصول کار آن‌ها در خدمت مردم قرار گیرد.

عبدالکریم سروش، یکی از اعضای 7 نفره ستاد انقلاب فرهنگی درباره هدف از انجام انقلاب فرهنگی می گوید: «دانشگاهی که لبریز از تخصص، استقلال و اسلامی باشد، رافع نیازهای مردم باشد، پیش برنده دانش باشد و علم در آن به اسم خداوند و به نام رب به تعییر امام آمیخته باشد و قبله گاه دانشجویانش نه غرب باشد و نه شرق بلکه پرتوگیر از مصباح خداوندی باشد.»

تعطیلیِ دو سال و نیمه دانشگاه ها فرصتی بود برای اصلاح نظام آموزشی کشور. در همین رابطه ستاد انقلاب فرهنگی در ابتدای کار خود گروه های برنامه ریزی آموزشی را تشکیل داد تا سر و سامانی به وضعیت آموزشی کشور متناسب با فضای انقلاب دهد و بعد از آن با ایجاد «کمیته اسلامی کردن دانشگاه» سعی در اسلامی کردن دانشگاه‏‌ها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی کرد. ماحصل فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی منجر به اجرای طرح‌ها و برنامه‌هایی مانند تشکیل جهاد دانشگاهی، تدوین برنامه‌های آموزشی جدید، ادغام و انحلال برخی از دانشگاه‌ها، بررسی مدیریت دانشگاه‌ها، تدوین لایحه تربیت مدرس، تامین گزینش استاد، تشکیل مرکز نشر دانشگاهی، طرح اعزام محصل به خارج و طرح تقسیم مناطق آموزشی و هماهنگی با تقسیمات کشوری شد.

همچنین شهریورماه 62 با تغییراتی در ستاد انقلاب فرهنگی و اضافه شدن شخصیت های حقوقی چون نخست وزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای حقیقی دیگر از سوی امام خمینی (ره) تقویت شد و از آذرماه 64 با اضافه شدن روسای قوا و برخی اندیشمندان فرهنگی و مسئولین ذیربط ستاد انقلاب فرهنگی به «شورای انقلاب فرهنگی» تغییر نام داد.

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••