اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۶/۰۲/۳۰ - ۱۹:۲۱

سفر السیسی به عربستان سعودی، دلایل و پیامدها

بیش از آنکه سیاست‌های کلان عربستان و مصر با هم منطبق باشد، عوامل خارجی مانند فشارهای دولت ترامپ و ایران ستیزی و ترس راهبردی عربستان از ایران باعث کاهش آتش توپخانه ریاض و قاهره علیه یکدیگر شده است.

سفر السیسی به عربستان سعودی، دلایل و پیامدها
به گزارش سراج24،روابط مصر و عربستان در دوران حساس و سرنوشت‎‏ساز خویش قرار دارد. این روابط بعضاً با فراز و فرودهایی همراه بوده و اخیراً و با سفر السیسی به ریاض برخی گمانه‏زنی‎‏ها حکایت از آن دارد که قاهره و ریاض به سمت بهبود روابط حرکت می‏کنند. ریاض که از روی کار آمدن السیسی خوشحال شده بود، اما به علل مختلفی از جمله تحولات سوریه، موضوع جزایر تیران و صنافیر و برخی دیگر از تحولات منطقه‏ای در مقابل قاهره و السیسی قرار گرفت؛ اما روی کار آمدن دونالد ترامپ و تلاش وی برای فشار بر برخی کشورهای منطقه‎‏ای ازجمله ایران و برخی مسائل دیگر از قبیل نیازهای متقابل مصر و عربستان به یکدیگر باعث گردید که مقامات سیاسی دو کشور سعی در کاهش اختلافات داشته باشند. اما همچنان برخی از مشکلات از قبیل تلاش برای رهبری جهان عرب، تحولات سوریه و نقش اسد در آینده آن و رفتارهای ناسنجیده مقامات جوان سعودی بر سر راه گسترش بیش از پیش روابط قرار دارد.

روابط مصر و عربستان در سال‌های اخیر دوران پر فراز و فرودی را پشت سر گذاشته است. دو کشور تا قبل از شکل‌گیری بیداری اسلامی روابط گسترده‌ای با یکدیگر داشتند؛ اما سرنگونی حسنی مبارک و روی کار آمدن اخوانی‌ها باعث شد تا ریاض احساس خطر کرده و در پی سرنگونی حکومت نوپای اخوانی‌ها و محمد مرسی باشد. کودتا برای دموکراسی ژنرال السیسی مطابق با خواست سعودی‌ها بود و ریاض از حکومت السیسی دفاع کرد؛ اما تحولاتی دیگر در بیش از یک سال گذشته باعث گردید که مجدداً روابط قاهره- ریاض تیره شود و خصوصاً موضع گیری‌های دو کشور در خصوص تحولات منطقه‌ای منطبق نبود؛ اما سفر اخیر السیسی به ریاض در هفته اول اردیبهشت‌ماه سال جاری که هشتمین سفر وی به این کشور در سه سال اخیر محسوب می‌شود شاید این‌گونه تحلیل شود که مجدداً روابط دو طرف به سطح گذشته بازخواهد گشت. البته این سفر نیز نتوانست به اختلافات دو کشور در خصوص جزایر تیران و صنافیر پایان دهد. نوشتار پیش روی به تحولات بین دو کشور در یک سال گذشته و همچنین نقش سفرهای اخیر در کاهش تنش‌ها اشاره خواهد کرد و در نهایت به این مطلب اشاره خواهد شد که چه تهدیدها و فرصت‌هایی پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

روابط قاهره- ریاض در یک سال گذشته

روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی مقامات عربستانی را شادمان کرد و ریاض سعی کرد تا با نزدیک شدن به مصرِ دوران السیسی اولاً، از گسترش بیداری اسلامی به درون مرزهای خویش جلوگیری نماید و خود را از موج بیداری‌ها دور نگه دارد؛ ثانیاً، پس از سقوط متحد نزدیک خویش یعنی حُسنی مبارک، این بار السیسی جایگزین وی شود؛ ثالثاً، از نزدیکی احتمالی تهران و قاهره جلوگیری کرده؛ و در نهایت در دسته بندی‌های منطقه‌ای یارگیری بیشتری نماید؛ اما تحولاتی به وقوع پیوست که روابط گرم دو طرف را به سردی کشاند. نقطه آغاز این تحولات رأی مصر در شورای امنیت بود. رأی مصر در شورای امنیت در ماه اکتبر سال 2016 میلادی به سود تصمیم روسیه بر سر حلب سوریه، روابط عربستان با مصر و به دنبال آن روابط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با قاهره را متشنج کرد، به‌گونه‌ای که مقامات عربستانی اظهارات تندی را علیه مصر و رئیس جمهوری آن، عبدالفتاح السیسی بیان کردند و در پی آن عربستان کمک‌های مالی و صادرات نفت خود به مصر را قطع کرد. البته این اقدام شاید نمایش دادن مشکلات فی‌مابین دو کشور بود؛ زیرا یکی از دلایل سردی در روابط دو کشور را به تلاش سعودی‌ها به‌منظور به دست گرفتن رهبری منطقه‌ای و یا حداقل رهبری اعراب دانست؛ موضوعی که چندان خوشایند مصری‏ها نبوده و نیست و مصر رهبری منطقه‌ای ریاض و دنباله‌روی قاهره را پذیرا نخواهد بود.

همچنین نوع نگاه السیسی و قاهره به جمهوری اسلامی ایران، تحولات سوریه و جهان عرب را می‌بایست در سرد شدن روابط دو کشور دخیل دانست. دیگر اینکه اولویت‌های عربستان و مصر با یکدیگر متفاوت است. اولویت عربستان، توقف نفوذ ایران در یمن، سوریه و عراق است. از همین رو توسل به اسلام‌گرایان اهل تسنن ازجمله اخوان المسلمین برای متوقف کردن ایران ازجمله اقدامات مورد نظر سعودی‌هاست. علاوه بر این ریاض ترکیه و قطر را از متحدان خود می‌داند و هرچند وقت یک‌بار برای آشتی بین مصر و قطر و نیز بین اخوانی‌ها و مصر تلاش کند، اما به نظر می‌رسد این اقدامات مورد قبول عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر نیست زیرا وی نمی‌خواهد اخوان‏المسلمین بار دیگر در مصر یمن سوریه و لیبی جان بگیرد.

بنابراین اولویت السیسی در مرحله کنونی برخلاف عربستان عدم حضور اخوان المسلمین در ترتیب اولویت‌های منطقه‌ای است؛ اما عربستان نقش اخوان المسلمین برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه و یمن را می‌پذیرد و حضور آن‌ها در آینده این کشورها را قبول دارد که به معنی ادامه حضور اخوان در منطقه است. علاوه بر این حمایت عربستان از اخوان سوریه به معنی وجود متحد قوی ترکیه و قطر است که این نیز به نوبه خود نه‌تنها به معنی حمایت از اخوان مصر بلکه به معنی فشار بر نقش منطقه‌ای مصر است.

دیدگاه مصر نسبت به سوریه این است که بقای بشار اسد در قدرت موجب تضعیف گروه‌های افراطی در سوریه خواهد شد، زیرا نبود بشار اسد می‌تواند موجب بروز خلأ به نفع گروه‌های افراطی و تکفیری و بروز فاجعه برای کل منطقه شود اما عربستان به دنبال سرنگونی بشار اسد است و آینده سوریه برایش اهمیتی ندارد و نقطه اصلی اختلاف بین مصر و عربستان در ماه‌های گذشته همین بوده است.[1] مصر نمی‌تواند موضع ضد سوریه داشته باشد و در اردوگاه دشمنان دمشق قرار بگیرد، این واقعیت تاریخی بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی بر مصر حکومت می‌کند نباید نادیده گرفته شود. شاید بزرگ‌ترین اشتباه «محمد مرسی» رئیس جمهور برکنار شده مصر که تحت فشار جماعت «اخوان المسلمین» و مشایخ آن به‌ویژه «شیخ یوسف قرضاوی» مرتکب شد تلاش برای شکستن این حقیقت تاریخی و اعلام جهاد در سوریه، نه در فلسطین اشغالی بود.[2]

  همچنین نوع نگاه طرفین به تحولات یمن و حمله عربستان به یمن نیز در فراز و فرودهای روابط دو کشور دخیل بوده است. قاهره با همه اقدامات ضد انسانی ریاض در یمن موافق نیست و سعی داشته در چارچوب قطعنامه شورای امنیت رفتار کند. علاوه بر این برخی تحلیل‏گران بر این عقیده‌اند که گرایش اخوانی ملک سلمان در سردی روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است. به‌عنوان مثال استقبال ملک سلمان از یوسف القرضاوی که مخالف سیاست‌های قاهره است و توسط دادگاه‌های مصری به اعدام محکوم شده است، در اندیشه این تحلیل‏گران دارای نقش است که قاهره از این اقدام ملک سلمان ناخشنود شده است.

  نقش آمریکا در کاهش تنش‌ها در روابط قاهره- ریاض، موانع و اهداف

پس از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا به نظر می‌رسد روابط دو کشور عربستان و مصر در مسیر متفاوتی قرار گرفته است. در ابتدای هزاره جدید میلادی آمریکایی‌ها قصد داشتند با اشغال عراق، شیعیان سکولار را به قدرت برسانند و از طریق ایجاد دموکراسی دست‌نشانده، یک «دولت الگو» برای کشورهای عربی ایجاد بکنند. موفقیت این ایده می‌توانست از دو جهت تهدید حیاتی برای آل‏سعود باشد. ابتدا اینکه یک کشور عربی و دموکراتیک، به‌خصوص در مرز این کشور، تهدید مهمی برای حکومت مطلقه در عربستان بود؛ ترس دوم این بود که نفت عراق جایگزین نفت این کشور برای آمریکا شود.[3]

 اما ترامپ با شیوه‌ای متفاوت از سلف خود به کاخ سفید وارد شد. ترامپ که سابقاً تاجر بوده و در دنیای سیاست سابقه‌ای نداشته است، بعضاً سیاست‌ها ضد و نقیضی را اعلام داشته و یا دنبال کرده است. ازجمله این تفاوت‌ها نوع ادبیات ترامپ در قبال عربستان سعودی و در مقابل آن تلاش برای تقویت ریاض و کاهش تنش‌ها بین عربستان برخی کشورهای منطقه‌ای مورد توجه واشنگتن از قبیل مصر بوده است. ترامپ بر این عقیده است که می‌توان با تسلیح برخی قدرت‌های منطقه‌ای به برخی اهداف ازجمله مهار ایران دست یافت. بدون شک سیاست‌های ترامپ و ازجمله تلاش برای مهار ایران در تلاش دولت جدید کاخ سفید برای کاهش تنش‌ها بین ریاض و قاهره نقش داشته است؛ بنابراین پس از آن که در دو سه ماه پیش اعلام شد عربستان سعودی محموله‌های تازه نفتی به قاهره می‌فرستد و به 5 ماه توقف صادرات نفت به مصر به‌موجب توافق از قبل منعقد شده، پایان می‌دهد، دو طرف اکنون گام‌های تازه‌ای را به سمت تقویت روابط که در این مدت تیره شده بود، برداشته‌اند. همزمان با این اتفاق، دونالد ترامپ امیرمحمد بن‏سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان را در واشنگتن به حضور پذیرفت که در آن دو طرف با صدور بیانیه‌ای بر پایبندی آمریکا و عربستان به حمایت از مصر، سودان و بحرین و پشتیبانی از آنها در رویارویی با مشکلاتی که با آنها مواجه‌اند، تأکید کردند. این بیانیه نشان از توجه تازه آمریکا برای حمایت از مصر و تفاهم‌های جدید منطقه‌ای بعد از توافقاتی است که به دست آمده و در راستای حمایت از نزدیکی روابط عربستان و مصر است. در این میان عوامل دیگری نیز وجود داشتند که در نزدیکی اوضاع میان دو کشور سهیم بوده‌اند، ازجمله ادامه جنگ در یمن و پیمان روسیه – ترکیه و ایران در بحران سوریه و تسلط ایران بر عراق که از عوامل مهم در ایجاد نگرانی نزد عربستان سعودی بوده است.[4]

شاید بتوان گفت که رویکرد دولت جدید آمریکا به منطقه و حمله موشکی به سوریه و همچنین غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ در کاهش تنش‌ها بین ریاض و قاهره تأثیرگذار بوده است؛ اما آنچه که مسلم است اینکه همچنان مشکلاتی بر سر گسترش روابط دو کشور وجود دارد. رقابت بر سر رهبری جهان عرب یکی از این واگرایی‌ها خواهد بود. عربستان همواره نقش‌های ثانویه داشته است و مصر مقاطعی رهبری اعراب را عهده‌دار بوده است. همچنین رفتارهای جوانان کم‌تجربه سعودی در قبال تحولات منطقه‌ای در آینده نیز باعث رنجش خاطر مقامات قاهره خواهد شد. خصوصاً آنکه این سیاستمداران عربستانی شعاری همانند «بازهای» آمریکایی سر می‌دهند که «هر که با ما نیست علیه ماست» و روابط با کشورهای مسلمان منطقه را سیاه و سفید مطلق می‌بینند؛ اما نیاز طرفین به یکدیگر در این برهه زمانی همانند برخی برهه‌های گذشته باعث کاهش موقت تنش‌ها شده تا جایی که عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در نشست خبری پس از دیدار با سامح الشکری همتای مصری خود در اوایل اردیبهشت‌ماه سال جاری شمسی بیان می‌دارد روابط سعودی مصری روابط عمیق، محکم، تاریخی و استراتژیکی است که هیچ چیز نمی‌تواند مانع برهم زدن آن شود و استحکام آن در آینده بیشتر خواهد شد؛ و وزیر خارجه مصر نیز بیان می‌دارد که همبستگی بین دو کشور برادر، اقدامی استراتژیک برای جمهوری عربی مصر و کشوری مانند عربستان است.

اما نزدیکی دو کشور می‌تواند معلول عوامل گوناگونی باشد. شاید ترس راهبردی عربستان سعودی از جمهوری اسلامی ایران و قدرت منطقه‌ای کشورمان به همراه پیشینه نبود روابط بعد از پیروزی انقلاب بین ایران و مصر ازجمله دلایل منطقه‌ای نزدیکی دو کشور در این برهه زمانی باشد. البته در صحنه بین‌المللی روی کار آمدن دولت ترامپ در ایالات‌متحده و تلاش‌های این کشور برای ایجاد ائتلافی در منطقه غرب آسیا نیز ازجمله دلایل فرامنطقه‌ای نزدیکی دو کشور می‌باشد. همچنین در حوزه داخلی دو کشور نیز دلایلی برای کاهش تنش‌ها وجود دارد. قاهره به دلارهای نفتی و نفت عربستان نیاز مبرم دارد تا اقتصاد بیمار این کشور را کمک کند. ریاض نیز برای گذار از دوران انتقال افقی قدرت نیاز به فرافکنی مشکلات داخلی دارد تا در صورت به قدرت رسیدن نوه‌های ابن سعود، مردم عربستان سعودی بیش از آنکه به فکر دست‏یابی به حقوق مسلم خویش از قبیل حق انتخاب شدن و انتخاب کردن باشند، به فکر مقابله با دشمن تراشی‌های مقامات سعودی باشند؛ بنابراین ریاض نیز به متحدانی منطقه‌ای از قبیل مصر نیاز دارد تا بر ترس راهبردی خویش از جمهوری اسلامی ایران غلبه نماید.

تهدیدها و فرصت‌های پیش روی ایران

شاید مهم‌ترین تهدید پیش روی تهران، ایران‏ستیزی و شیعه‏ستیزی حکام عرب منطقه باشد. بدون شک عربستان سعی دارد تا دشمن اصلی اعراب و ازجمله مصر را تهران و نه تل‎‏‏آویو معرفی نماید و همراهی مصر با این سیاست‌ها می‌تواند مشروعت اقدامات حکام سعودی را نزد اعراب در قبال ایران افزایش دهد. یک اندیشکده آمریکایی در خصوص رقابت‏های ایران و عربستان می‏نویسد: «در زیر جوش و خروش‌های خاورمیانه عمیق‌ترین خط شکاف بین دو رقیب دیرینه یعنی ایران و عربستان دیده می‌شود. رقابت نوین امروزی آنها ریشه در قرن‌ها خصومت قومیتی دارد که اینک از آن به عنوان «جنگ سرد نوین خاورمیانه» یاد می‌شود. با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 وضعیت ژئوپلتیک منطقه شکلی جدید گرفت و با به اصطلاح بهار عربی و نبردهای داخلی در یمن و سوریه این امر شدت یافت»[5] و این موضوع یعنی «ایران‏ستیزی» شاید مهم‏ترین تهدید پیش روی ایران باشد. همچنین گرفتار نمودن ایران در رقابت‌های بی‌پایان تسلیحاتی ازجمله دیگر تهدیدهای نزدیکی برخی قدرت‌های عرب منطقه است. از دیگر تهدیدهای ایران می‌توان به ابزار شدن کشورهای مصر و عربستان در دستان دولت تاجر پیشه ایالات‌متحده است. ترامپ که با شلیک 23 موشک پول 59 موشک را از کشورهای عربی دریافت می‌کند، سعی دارد تا به جنگ درون تمدنی به‏وجود آمده در جهان اسلام بدمد و نزدیکی برخی از کشورها می‌تواند به این امر کمک کند؛ اما همواره نقاط افتراقی بین ریاض و قاهره پابرجا خواهد بود. قاهره نمی‌تواند همزمان به‌عنوان دوست و متحد نزدیک ترکیه اخوانی و عربستان وهابی باشد و تهران می‌تواند از این شکاف استفاده نماید. همچنین نوع نگاه علمای برجسته مصری همانند آنچه که در گروزنی اتفاق افتاد را می‌توان ازجمله فرصت‌های ایران ارزیابی کرد زیرا در کنفرانس گروزنی وهابیت فرقه‌ای خارج از اهل سنت قلمداد گردید که علمای مصری نقش بارزی در این امر داشتند.

جمع‌بندی

روابط قاهره- ریاض در چند سال اخیر فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است؛ اما در ماه‌ها و هفته‌های اخیر مجدداً روابط دو کشور در مسیر گرم‌تر شدن قرار گرفته است؛ اما بیش از آنکه سیاست‌های کلان دو کشور با هم منطبق باشد، عوامل خارجی مانند فشارهای دولت ترامپ و ایران ستیزی و ترس راهبردی عربستان از ایران باعث گردیده تا ریاض و قاهره فعلاً از آتش توپخانه خود علیه یکدیگر بکاهند و در سیاست‌های اعلامی از نزدیکی روابط و منافع سخن بگویند؛ اما آنچه که هویداست اینکه روابط قاهره- ریاض دیگر به دوران حُسنی مبارک بر نخواهد گشت و تداوم آن دوران را دیگر تجربه نخواهد کرد، زیرا متغیرهای داخلی و خارجی بسیاری بر این روابط تأثیرگذار هستند که کنترل همه این متغیرها سخت است. خصوصاً آنکه در این برهه زمانی هر دو کشور به یکدیگر نگاهی ابزاری دارند. قاهره به دلارهای نفتی و نفت ریاض چشم دوخته است و ریاض نیز به همراهی هرچند اسمی قاهره در پروژه ایران ستیزی ریاض امیدوار است. در مجموع اینکه سه چالش اصلی بحران سوریه، بحران یمن و واگذاری جزایر تیران و صنافیر به احتمال زیاد همچنان مایه اختلاف بین ریاض و قاهره باشد.

 

منبع:پایگاه تبیین
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••