اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۶/۰۲/۰۶ - ۱۶:۳۵

علل و بسترهای سرعت گرفتن تحولات میدانی یمن

«سلمان بن عبد العزیز» پادشاه سعودی، با دریافت تأییدات لازم از دولت آمریکا و انگلیس و البته قول دریافت کمک‌های تسلیحاتی آنان، آرایش قوای جدیدی را برای مقابله با «حوثی‌ها» و نیروهای «علی عبدالله صالح» رئیس‌جمهوری سابق یمن رقم زده است.

علل و بسترهای سرعت گرفتن تحولات میدانی یمن

به گزارش سراج24،در هفته ها و روزهای اخیر شاهد سرعت گرفتن تحولات در عرصه میدانی یمن بوده ایم، از یکسو  نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن،  پیروزی‌های متعددی در نبرد با نیروهای ائتلاف سعودی به دست آورده اند و از سوی دیگر تداوم حملات بی‌امان عربستان سعودی به مناطق و شهرهای مختلف یمن منجر به وخامت اوضاع انسانی در این کشور شده و سازمانهای حقوق بشری را به محکوم نمودن اقدامات عربستان واداشته است. نکته مهم و تأسف بار دیگر در عرصه میدانی یمن نیز قدرت گرفتن و گسترش حیطه عملکرد داعش و القاعده خصوصاً در نواحی جنوبی یمن است. وجود چنین شرایطی سبب شده است تا ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی بکوشد تا با ورود به عرصه های گوناگون، بحران یمن را به سوی یک پایان رضایت بخش برای خود سوق دهد. تغییر مواضع نسبی دولت ترامپ و چراغ سبز وی به حمایت از اقدامات عربستان در یمن و فروش تسلیحات به این کشور نیز روحیه ای مضاعف به عربستان تجاوزگر بخشیده و سبب فعال تر شدن آن در عرصه میدانی یمن شده است.  در این راستا مقامات سعودی از حربه هایی چون ایجاد موج ایران هراسی و تحریک آمریکا برای مقابله بیشتر با ایران و نیز تغییر فرماندهی نیروی زمینی ارتش خود  و نیز افزایش حقوق و مزایای مالی برای تشویق و بالا بردن روحیه سربازان حاضر در جنگ یمن، استفاده کرده اند.  بی شک هدف مشترک تمامی این تحرکات، جلب حمایت و مشروعیت منطقه ای و جهانی برای ادامه نبرد در یمن و نیز یکسره کردن کار این جنگ به نفع خود و جلوگیری از افزایش هزینه های سیاسی و نظامی آن بوده است.

مقایسه و بررسی تحولات میدانی یمن نسبت به ماههای گذشته

در ماههای اخیر در  سیاستهای عربستان سعودی و نیز عرصه میدانی یمن تحولاتی اتفاق افتاده که آن را نسبت به ماههای گذشته متفاوت می کند. نکته نخست تغییراتی است که عربستان در کابینه‌  و مقامات نظامی و نیز سیاستهای نظامی خود ایجاد کرده و می کوشد  تحولات میدانی یمن را به گونه ای فراگیرتر و سریعتر به پیش ببرد. به عبارت دیگر «سلمان بن عبد العزیز» پادشاه عربستان، با گرفتن تأییدات لازم از دولت آمریکا و انگلیس و البته گرفتن قول دریافت کمکهای تسلیحاتی از سوی این کشورها،  آرایش قوای جدیدی را برای مقابله با «حوثی‌ها» و نیروهای «علی عبدالله صالح» رئیس‌جمهور سابق یمن رقم زده است. همچنین عربستان سعودی برای رسیدن به اهداف خود در یمن از نیروهای القاعده و داعش نیز استفاده می کند.

نکته دوم؛ استفاده نیروهای یمنی از موشکهای بالستیک برای حمله به مواضع عربستان سعودی است که این امر نیز شرایط میدانی یمن را به گونه ای اساسی عوض کرده و ضمن هزینه دار کردن شرکت نیروهای ائتلاف در جنگ یمن، حتی سبب شده است که عربستان به تجدید نظر در سیاستهای امنیتی و نظامی خود بپردازد و پادشاه این کشور نیز خواستار تشکیل مرکزی به نام «امنیت ملی» شود.

نقش و حدود نفوذ بازیگران مختلف داخلی(انصار اله ، کنگره، حزب اصلاح، دولت هادی و جنوبی های الحراک) در جبهه های مختلف  تحولات میدانی یمن

در شرایط کنونی نیروهای انصارلله به همراه ارتش یمن  مهمترین نقش را در تحولات میدانی یمن ایفا می کنند. این نیروها با تدارک حملات سازماندهی شده موفق شده اند در روزهای اخیر صدها نفر از نیروهای «عبدربه منصور هادی» و نیروهای ائتلاف سعودی از جمله تعداد زیادی از نیروهای سودانی حاضر در ائتلاف را به هلاکت برسانند و همچنین خسارات زیادی به تجهیزات نظامی آنها وارد کنند. انصارالله همچنین با حمله به مرزهای جنوبی عربستان، حمله به ناوها در دریای سرخ و همچنین شلیک دو موشک به جده و ریاض توانسته تا حدودی در جنگ ایجاد موازنه نماید و برای سعودی‌ها چالش ایجاد کند. رهبران حزب کنگره مردمی یمن نیز بویژه پس از امضای توافق با جنبش انصارالله تا حد زیادی حامی اقدامات این جنبش هستند و همواره از عملکرد ائتلاف سعودی و خصوصاً تلاش آنها برای جلب سازمانهای تروریستی به عرصه نبرد یمن، انتقاد می کنند. با این وجود اوضاع میدانی یمن در برخی استانهای جنوبی چندان مساعد نیست. این استانها در اشغال شبه نظامیان طرفدار منصورهادی و نیز داعش و القاعده قرار دارند و عربستان موفق شده است با پترودلارهای خود برخی جوانان فقیر و بیکار این استانها را به سوی خود جلب کرده  و آنها را در مقابل ارتش و کمیته های مردمی قرار دهد.  بنابراین آرایش نیروهای داخلی یمن ترکیبی از اتحاد و تفرقه است که البته بواسطه حضور نیروهای القاعده و داعش وضعیت خطرناک تری نیز پیدا کرده است.

نقش و حدود نفوذ بازیگران مختلف منطقه ای و اهداف آنها در جبهه های مختلف  تحولات میدانی یمن

در کنار عربستان سعودی که از فروردین 1394 رهبری تجاوز به کشور یمن را بر عهده گرفته است، سایر کشورهای عربی و اسرائیل هم نقشی گسترده دارند. شیخ نشینهای خلیج فارس که سیاست آنها همواره تأیید و دنباله روی از عربستان سعودی بوده است، در وضعیت کنونی نیز در مجامع منطقه ای همچون شورای همکاری خلیج فارس و نیز در مناسبات دوجانبه از اقدامات و رویکرد نظامی عربستان در یمن حمایت می کنند و حتی به شیوه هایی غیر مستقیم نیز می کوشند یمن را به سوی تجزیه پیش برده و سهم و منافع خود را از بحران زایی در این کشور بالا ببرند. به عنوان نمونه اخیرا در گیرو دار جنگ داخلی یمن ، امارات متحده عربی که  اصلی‌ترین هم‌پیمان سعودی ها در جنگ یمن است، تحرکات مشکوکی برای سیطره بر جزیره «سقطری»  یمن که بزرگترین و مهمترین جزیره این کشور واقع در اقیانوس هند است را آغاز کرده است. ابوظبی از طریق نمایندگان متعدد خود در این جزیره یمنی مستقر شده و شمار زیادی از مقامات مسئول، شخصیت‌های بانفوذ و شیوخ قبایل را به شیوه‌های مختلف از جمله دادن پول و باج، با خود همراه ساخته است.

کشورهای مصر و اردن که از دیگر کشورهای عربی و مهم منطقه خاورمیانه محسوب می شوند هم هر چند با اعزام نیرو برای شرکت در عملیات زمینی یمن مخالفت کرده اند، اما بواسطه هواپیماها و کشتی‌های جنگی  که در اختیار نیروهای ائتلاف قرار می دهند، در جنگ یمن مشارکت دارند و می کوشند از این طریق حمایتهای مالی عربستان از کشورشان را افزایش دهند. سودان از دیگر کشورهای مداخله کننده در بحران یمن است  که البته مقامات آن به اندازه مصریها و اردنیها محتاط و دور اندیش نبوده اند و تحت فشار عربستان نیروهای زمینی خود را هم برای جنگ در چارچوب ائتلاف عربی به یمن اعزام کرده اند. هر چند حمایتهای مالی عربستان مشوق خوبی برای مردم فقیر و گرسنه این کشور آفریقایی است که در هر جنگی شرکت کنند؛ اما تعداد بالای کشته ها و مجروحان سودانی در حملات اخیر نیروهای مردمی یمن، مردم سودان را خشمگین و مقامات این کشور را نیز به فکر تجدید نظر در سیاستهای برون مرزیشان انداخته است.

در این میان رژیم صهیونیستی هم با استفاده از موقعیت جنگی و بحرانی حاکم بر یمن  می کوشد اولا نفوذ نیروهای افراط گرا بویژه داعش و القاعده را در مناطق جنوبی یمن و خصوصاً  باب‌المندب افزایش دهد و از این امر به عنوان یک عامل فشار بر چین، مصر و سایر کشورها استفاده کند و ثانیا با کوبیدن بر طبل ایران هراسی و ایجاد شبهه در مورد نقش آفرینی ایران در یمن، جبهه کشورهای عربی را هر چه بیشتر در مقابل ایران قرار دهد.

نقش و حدود نفوذ بازیگران مختلف بین المللی و اهداف آنها در جبهه های مختلف  تحولات میدانی یمن

از بین قدرتهای فرا منطقه ای، دو کشور آمریکا و انگلیس تا کنون بیشترین نفوذ و نقش را در بحران یمن داشته اند. آمریکا از سال 2015  و به بهانه مبارزه با القاعده و داعش در کنار سعودی‌ها در یمن در حال جنگ است. هر چند با افزایش اعتراضات بین‌المللی دربارۀ تلفات بالای غیرنظامیان در جنگ یمن، باراک اوباما، رئیس جمهور سابق امریکا، در دسامبر 2016، فروش تسلیحات به عربستان را به حال تعلیق در آورد؛  اما ظاهراً پرداخت 200 میلیارد دلار از سوی مقامات سعودی به آمریکا به عنوان هزینه کمک واشنگتن به ریاض در جنگ یمن سبب شده است تا مسأله فروش مجدد تسلیحات به عربستان سعودی در دولت تاجر پیشه ترامپ مجددا مورد بحث قرار بگیرد و گروهی از سناتورهای امریکایی لایحه‌ای را برای تعیین شرایط جدید در کمک نظامی امریکا به ریاض مطرح کنند. بنابراین با روی کار آمدن ترامپ به نظر می‌رسد پرونده یمن وارد فاز جدیدی شده است. ترامپ در در اظهارات اخیر خود، بر تقویت بیشتر همکاری به‌منظور «جنگ با تروریسم اسلام‌گرا» و «ایجاد مناطق امن در  یمن تأکید نموده است.

بریتانیا نیز که در ماههای اخیر با چالش بزرگ خروج از اتحادیه اروپا و عمل به عنوان یک کشور مستقل مواجه بوده است، کوشیده است با سفرهای مکرر به کشورهای خاورمیانه خصوصا عربستان و اردن و نیز شرکت در شورای همکاری خلیج فارس، از مواضع ائتلاف عربی در یمن و نیز در مقابله با ایران حمایت کند تا متقابلا بتواند با فروش تسلیحات، رونق اقتصادی را برای کشورش به ارمغان آورد و همچنین با جلب سرمایه گذاری ها و حمایتهای مالی این کشورها، تنشهای اقتصادی ناشی از خروج از اتحادیه اروپا را به حداقل برساند. 

بدین ترتیب آمریکا و انگلیس به دلیل منافعی مالی که در حمایت از عربستان دارند، همواره  درخواست‌ها برای عدم ارسال سلاح به عربستان را نادیده گرفته اند. خصوصاً انگلیس در این زمینه با نادیده گرفتن عملکرد عربستان در نقض قوانین جنگ، اعلام کرده که از ریاض تضمین گرفته است تا سلاح ها بادقت بیشتری استفاده شوند!!! و با این ادعای دروغین، تا کنون 194 مجوز صادرات سلاح به عربستان سعودی به ارزش 3/3 میلیارد پوند را صادر کرده است؛ این یعنی 10 برابر بیشتر از مجموع کمک های بشر دوستانه ایالات متحده آمریکا و انگلیس برای مردم یمن.

آینده و چشم انداز تحولات میدانی یمن و سناریوهای مختلف آن

متأسفانه در مقطع کنونی، یمن وضعیتی قرار گرفته است که کشورهای عرب منطقه و نیز اسرائیل،  آمریکا و بریتانیا منافع زیادی در حمایت از عربستان سعودی دارند و در شرایطی که اکثریت مردم یمن نیز حاضر به پذیرش شرایط و خواسته های ائتلاف عربی نیستند، این امر می تواند به معنای ادامه جنگ یمن و تبدیل آن به یک جنگ فرسایشی، پر هزینه و پر تلفات باشد. ضمن اینکه استفاده ابزاری ائتلاف عربی و حامیانش از داعش برای مقابله با نیروهای مردمی یمن، امکان سقوط این کشور به دست نیروهای تروریستی را هم مطرح کرده است. با این وجود به نظر می رسد اخیراً مسائلی در حواشی جنگ یمن به وجود امده است که تحولات این کشور را به سمت پایان جنگ و حل سیاسی آن به پیش می برد. نخست اینکه عربستان سعودی برای تطمیع گروهها و قبایل داخلی برای همکاری و نیز برای مجاب کردن کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای تنها از ابزار کمکهای مالی بهره می گیرد. این در حالی است که در سالهای اخیر قیمت نفت کاهش زیادی داشته و از سالهای اوج خود فاصله گرفته است. بنابراین هر چه عربستان در جنگ یمن نیروها و کمکهای بیشتری به کار بگیرد، در واقع از توان مالی این کشور کاسته می شود و امکان رونق و توسعه اقتصاد داخلی از آن سلب می گردد. از این رو به نظر می رسد عربستان می کوشد دچار  یک جنگ فرسایشی و در نتیجه باج دادنهای مکرر و دنباله دار نشود و  ضمن اینکه با موشکها و تسلیحات آمریکایی و انگلیسی وضعیت میدانی یمن را به نفع خود تغییر می دهد، آرام آرام فضا را برای نشستن بر سر میز مذاکره مهیا کند.

نکته دیگر آنکه تعداد بالای تلفات غیر نظامیان در حمله های ائتلاف عربی به شهرهای یمن، نه تنها صدای سازمانهای حقوق بشری را درآورده و به محکومیتهای پی در پی عربستان در مجامع بین المللی منجر شده، بلکه رسانه های پر بیننده بین المللی نیز این روزها به صحنه نمایش دائمی کودکان آسیب دیده از جنگ یمن تبدیل شده اند. ضمن اینکه حتی کشورهای عربی همچون مصر و اردن نیز به دلیل مسلمان بودن نیروهای مردمی یمن و از ترس واکنش افکار عمومی داخلی، از درخواست اعزام نیروهای زمینی به یمن و مشارکت بیشتر در این جنگ سرباز زده اند. بنابراین به نظر می رسد فشارهای سیاسی، حقوقی و بین المللی بر عربستان برای پایان جنگ نیز افزایش پیدا کرده و این امر نیز عربستان را به پایان جنگ یمن نزدیکتر می کند.

با این وجود، عدم اتحاد فراگیر و سراسری بین نیروهای داخلی یمن از یکسو، تفاوت بین شعارها و عمل کشورهای غربی و در نتیجه تداوم فروش تسلیحات به عربستان از سوی دیگر در کنار منافع گوناگون و متناقض نیروهای درگیر در جنگ یمن از عواملی هستند که حتی در صورت پایان جنگ نیز رسیدن به توافقی سیاسی و صلح فراگیر را در این کشور فقیر حاشیه خلیج عدن دشوار می سازند.

منبع:فارس

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••